eitaa logo
کربلایی مجید مرادزاده «غلام قنبر»
2.1هزار دنبال‌کننده
120 عکس
206 ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچیک بودم که مادرم تنم کرد لباس مشکیمو با اشک دیده گفتم مادر مگه مُحرم شده گفت نه مادر فاطمیه رسیده قصه ی تلخی رو مادر برام گفت از روزگارای قدیم و ندیم بعدش با قلب پره غم با مادر با همدیگه حسابی گریه کردیم هزارو چهارصد سال پیش توو غربت یه عده بی حیا و نامسلمون آتیش زدن به خونه ی مادر و شد چشم بچه هاش پر از اشک و خون این خونه ی وحی خود خدا بود خونه ی امن کل انبیا بود حتی نبی اذن می‌گرفت از زهرا(س) با این که زهرا نفْس مصطفی بود وای از دلای ناصواب و نااهل از مردم نا مردم مدینه همونا که پر شده بود یه عمری تو دلاشون از علی بغض و کینه خدا برا هیچ کودکی نیاره ببینه‌ مادر بال و پر میزنه میونه آتیش و در و دیواره یکی داره لگد به در میزنه یا نبینه یه عده ای اراذل هجوم آوردند همه وحشیونه توو اون هیاهو توی جارو جنجال شرر زدن به قلب اهل خونه نبینه که حرومیای بی رحم به اشک بچه ها دارن می خندن چل تا بی غیرت توی آتیش و دود دستای باباشو دارن می بندن همین جا بسه یا برم جلوتر از کوچه ها بگم با قوم کافر سنگین میشه روضه اگه بخونم از دستای بسته ی شیر خیبر با سینه ی مجروح و روی نیلی مادر به سختی پا شد از رو زمین دید علی شو دارن به زور میبرن ثانی پست و دشمنای لعین با چادر غرق به خون مادرم تا کوچه دنبال علی میدوید خدا می‌دونه توی اون لحظه ها مادر سادات چقدر زجر کشید سخته ببینه مرد غیرت مدار حرومیاحرمتش و میشکنن ببینه قنفذ و مغیره با چوب ناموسش و جلوش دارن میزنن بسه دیگه کوتاه کنم قصه رو قصه ی ماجرای پر غصه رو طاقت ندارید بیش ازین بخونم حقیقتای تلخ یک مادر و فاطمیه دلا به غم اسیره حتی دله خوده خدا میگیره خوشا به حال دل نوکری که توی عزای فاطمه بمیره 💠💠💠1⃣0⃣3⃣3⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzade نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
یادم میاد یه روزی میون کوچه مادر من و آهسته راهم میبرد اما نمیدونم چی شد یه لحظه جلوی چشمم یهویی زمین خورد دیدم که لعن میکنه مادره من به اولی و ثانی و دشمنا از درد پهلو نتونست راه بره همش میگفت وای مادرم یازهرا(س) با مادرم گریه میکردم ولی همسایه های مهربون رسیدن اروم اروم بردنمون تا خونه تا صدای گریه مون و شنیدن یه روز که خوب شد دردای مادرم گفتم بهش عزیز همزبونم دلیل نفرینای اون روز تو بگو برام آخه میخوام بدونم گفت مادرم یه قصه ی تلخی و از کوچه های تنگ و از یه مادر که پهلوش و شکستن از رو کینه توو مدینه جلوی چشم همسر اخ بمیرم یه روز دیگه توو کوچه یه حرومی اومد توو راه مادر جلوی چشم پسرش مجتبی (ع) یه سیلی زد به روی ماه مادر مادر ما خورد رو زمین با صورت هیشکی نبود تو کوچه کاری کنه کسی نبود کمک کنه به حسن (ع) هیشکی نبود زهرا رو یاری کنه اخ بمیرم خدا میدونه چقد حسن خمیده شد برای مادر شونه های کوچولوی مجتبی(ع) شد توی کوچه تنها عصای مادر 💠💠💠1⃣0⃣9⃣8⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzadeh نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
یادم میاد یه روزی میون کوچه مادر من و آهسته راهم میبرد اما نمیدونم چی شد یه لحظه جلوی چشمم یهویی زمین خورد دیدم که لعن میکنه مادره من به اولی و ثانی و دشمنا از درد پهلو نتونست راه بره همش میگفت وای مادرم یازهرا(س) با مادرم گریه میکردم ولی همسایه های مهربون رسیدن اروم اروم بردنمون تا خونه تا صدای گریه مون و شنیدن یه روز که خوب شد دردای مادرم گفتم بهش عزیز همزبونم دلیل نفرینای اون روز تو بگو برام آخه میخوام بدونم گفت مادرم یه قصه ی تلخی و از کوچه های تنگ و از یه مادر که پهلوش و شکستن از رو کینه توو مدینه جلوی چشم همسر اخ بمیرم یه روز دیگه توو کوچه یه حرومی اومد توو راه مادر جلوی چشم پسرش مجتبی (ع) یه سیلی زد به روی ماه مادر مادر ما خورد رو زمین با صورت هیشکی نبود تو کوچه کاری کنه کسی نبود کمک کنه به حسن (ع) هیشکی نبود زهرا رو یاری کنه اخ بمیرم خدا میدونه چقد حسن خمیده شد برای مادر شونه های کوچولوی مجتبی(ع) شد توی کوچه تنها عصای مادر 💠💠💠1⃣0⃣9⃣8⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzadeh نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
کوچیک بودم که مادرم تنم کرد لباس مشکیمو با اشک دیده گفتم مادر مگه مُحرم شده گفت نه مادر فاطمیه رسیده قصه ی تلخی رو مادر برام گفت از روزگارای قدیم و ندیم بعدش با قلب پره غم با مادر با همدیگه حسابی گریه کردیم هزارو چهارصد سال پیش توو غربت یه عده بی حیا و نامسلمون آتیش زدن به خونه ی مادر و شد چشم بچه هاش پر از اشک و خون این خونه ی وحی خود خدا بود خونه ی امن کل انبیا بود حتی نبی اذن می‌گرفت از زهرا(س) با این که زهرا نفْس مصطفی بود وای از دلای ناصواب و نااهل از مردم نا مردم مدینه همونا که پر شده بود یه عمری تو دلاشون از علی بغض و کینه خدا برا هیچ کودکی نیاره ببینه‌ مادر بال و پر میزنه میونه آتیش و در و دیواره یکی داره لگد به در میزنه یا نبینه یه عده ای اراذل هجوم آوردند همه وحشیونه توو اون هیاهو توی جارو جنجال شرر زدن به قلب اهل خونه نبینه که حرومیای بی رحم به اشک بچه ها دارن می خندن چل تا بی غیرت توی آتیش و دود دستای باباشو دارن می بندن همین جا بسه یا برم جلوتر از کوچه ها بگم با قوم کافر سنگین میشه روضه اگه بخونم از دستای بسته ی شیر خیبر با سینه ی مجروح و روی نیلی مادر به سختی پا شد از رو زمین دید علی شو دارن به زور میبرن ثانی پست و دشمنای لعین با چادر غرق به خون مادرم تا کوچه دنبال علی میدوید خدا می‌دونه توی اون لحظه ها مادر سادات چقدر زجر کشید سخته ببینه مرد غیرت مدار حرومیاحرمتش و میشکنن ببینه قنفذ و مغیره با چوب ناموسش و جلوش دارن میزنن بسه دیگه کوتاه کنم قصه رو قصه ی ماجرای پر غصه رو طاقت ندارید بیش ازین بخونم حقیقتای تلخ یک مادر و فاطمیه دلا به غم اسیره حتی دله خوده خدا میگیره خوشا به حال دل نوکری که توی عزای فاطمه بمیره 💠💠💠1⃣0⃣3⃣3⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzade نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
یادم میاد یه روز توی یه کوچه مادر من آهسته راهم میبرد اما نمیدونم چی شد یه لحظه جلوی چشمم یهویی زمین خورد دیدم که لعن میکنه مادره من به اولی و ثانی و دشمنا از درد پهلو نتونست راه بره همش میگفت وای مادرم یازهرا(س) با مادرم گریه میکردم ولی همسایه های مهربون رسیدن اروم اروم بردنمون تا خونه تا صدای گریه مون و شنیدن یه روز که خوب شد دردای مادرم گفتم بهش عزیز همزبونم دلیل نفرینای اون روز تو بگو برام آخه میخوام بدونم گفت مادرم یه قصه ی تلخی و از کوچه های تنگ و از یه مادر که پهلوش و شکستن از رو کینه توو مدینه جلوی چشم همسر اخ بمیرم یه روز دیگه توو کوچه نامرد بازم اومد توو راه مادر جلوی چشم پسر کوچولوش یه سیلی زد به روی ماه مادر مادر ما خورد رو زمین با صورت هیشکی نبود تو کوچه کاری کنه کسی نبود کمک کنه به حسن (ع) هیشکی نبود زهرا رو یاری کنه 😭 اخ بمیرم خدا میدونه چقد حسن خمیده شد برای مادر شونه های کوچولوی مجتبی(ع) شد توی کوچه تنها عصای مادر 💠💠💠1⃣0⃣9⃣8⃣💠💠💠 ⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈ ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ آدرس ایتا https://eitaa.com/majid_moradzadeh نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)