فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل
💠رهبر انقلاب: روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه میآورد.
نکتهی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نسانا و نساکم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجهای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد.
🔹هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمومنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است.
یعنی نشان دهندهی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشهکن بشود با عذاب الهی.
١٣٨٨/٠٩/٢٢
#غدیریم🌹✨
🆔 @majidkh1399💐🌹
مداحی آنلاین - فضیلت بسیار زیاد روز مباهله - حجت الاسلام عالی.mp3
5.86M
🌟فضیلت بسیار زیاد روز #مباهله
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
#غدیریم🌹✨
🆔 @majidkh1399💐🌹
25 ذی الحجّه
2 ـ اوّلین نماز جمعه امیر المؤمنین علیه السّلام
این روز مقارن است با اوّلین جمعه ای که امیر المؤمنین علیه السّلام بعد از بیعت مردم با آن حضرت نماز جمعه خواندند. (3)
📚 منابع :
3. بحار الأنوار : ج 32، ص 8. و ... .
25 ذی الحجّه
1 ـ نزول سوره ی هل اتی
در این روز سوره «هل اتی» در شأن امیر المؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام نازل شده است. این مهمّ بعد از سه روز روزه ی آنان و اعطای افطارشان به مسکین و یتیم و اسیر بود که آن طعام بهشتی نازل شد. (1)
امام صادق علیه السّلام فرمود :
آن کاسه ای که طعام از بهشت آوردند و آن بزرگواران میل کردند نزد ماست و حضرت صاحب الأمر علیه السّلام آن را ظاهر خواهد کرد، و طعام بهشتی از آن تناول خواهند فرمود. (2)
📚 منابع :
1. مسار الشیعة : ص 23.
2. زاد المعاد : ص 304. بحار الأنوار : ج 43، ص 31، 63.
25 ذی الحجّه
3 ـ منازل امام حسین علیه السّلام تا کربلا : 16 «عقبه»
در این روز حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام به منزل عقبه رسیدند. (4)
امام صادق علیه السّلام می فرماید :
هنگامی که حضرت علیه السّلام بالای وادی عقبه آمدند به اصحاب فرمودند :
«نمی بینم خود را مگر آنکه به دست دشمن کشته می شوم».
عرض کردند :
چرا یا اباعبدالله ؟
فرمود :
«رؤیایی دیدم که سگ هایی چند بر من حمله می کنند و یکی از آن سگ ها که موذی ترین آنها بود سگی پیس بود». (5)
📚 منابع :
4. الإمام الحسین علیه السّلام و اصحابه : ج 1، ص 180.
5. کامل الزیارات : ص 157. بحار الأنوار : ج 45، ص 3، 87.
✅دور از گناه باش!
✍در صحرا هیزم های بزرگ را با هیزم های کوچک و ریز روشن می کنند. گناهان بزرگ هم با گناهان کوچک شروع می شوند. به همین خاطر است که قرآن کریم روی گناهان ریز و کوچک حساسیت نشان داده و می گوید: اگر به سراغ شرّ و شرارت بروید هر چند کم و ناچیز نتیجه آن را خواهید دید:
مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ شَرّاً یَرَه؛ و هر كه هموزن ذرّه اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.
#غدیریم🌹✨
🆔 @majidkh1399💐🌹
😔روضه های که قبول نشدن😭
#پست_ویژه
#شب_زیارتی_ارباب
🔰🔰🔰
مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
#ما_را_به_محرم_برسانید_فقط
منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری