eitaa logo
مجید رحیمی | نقدنامه
2.3هزار دنبال‌کننده
374 عکس
280 ویدیو
9 فایل
درنگی بر دغدغه‌های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی @majidrahimi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
با رفتنت همه‌ی ما یتیم شدیم... اشک، توان قلمم را گرفته است، چه کنم؟ آیا می‌توان از استاد عشق چیزی ننوشت؟ یک عمر سکوتِ تو بغضی شده در گلوی من، هر لحظه‌ای که با شما بودم دریایی از معرفت و عشق بود، استادِ عزیزم، پدرِ مهربان با رفتنت همه‌ی ما یتیم شدیم، هیچ‌گاه یادم نمی‌رود که پس از فوت پدرم چگونه من را دلداری می‌دادید و من را به ادامه دادن مسیرهای پژوهشی و علمی دل‌گرم می‌کردید. حسین جان! بعد از شما چه کسی با شوخی و خنده در دل حجم عظیمی از کارها به من بگوید باید «مرد بشوی!»، پس از شما با چه‌کسی حرف دل بگویم؟ هرگاه از ناملایمات زندگی خسته می‌شدم فقط شور و نشاط شما بود که توانی دوباره به من می‌داد. استادِ عزیزم، هم‌اکنون که تو نیستی و من این حجم از خاطرات را می‌بینم آتش دلم گداخته‌تر می‌شود، حسین جان، مثل شما کم‌تر تکرار می‌شود، یادم نمی‌رود که در یک سال گذشته بیش از ده بار به ما می‌گفتید پس از من راه من را ادامه بدهید، نگذارید کارها روی زمین بماند... اما راه شما توفیقی بود که نسیب کم‌تر کسی می‌شود. بارها در کنار شما بودم در جلسات متعدد بحث‌های تخصصی مطرح می‌شد همه‌ی اساتیدی که یک عمر در آن حوزه زحمت کشیده بودند شروع به سخن گفتن می‌کردند و هنگامی که شما پس از نگارش تمام نکات اساتید بحث را جمع‌بندی می‌کردید آنچنان مسلط ورودِ به بحث داتشید که کأنه طی عمر با برکتتان فقط این علم را آموخته‌اید و ممحض در آن بوده‌اید. چه بگویم! چه بگویم از استادی که در دل شب پس از ساعت‌ها کار و مشغله طولانی آنچنان بحث‌های علمی را مطرح می‌ساخت و با شور و نشاط از پروژه‌های متعدد سخن‌ می‌گفتید که انگار اولین ساعات کاری بود. چه بگویم از استادی که که با تمام مشغله‌های کاری، وقتی را برای مستبصرین سیستانی می‌گذاشت، دغدغه‌ی خانواده‌های فقیر را داشت و با تمام وجود وقتی را مجزا برای تربیت فرزندان و خانواده اختصاص می‌داد... استاد عزیزم، هنوز رفتنت را باور نکرده‌ام، حسین جان! آخرین دیدارمان 29 تیرماه بود و چه حرف‌های گوهر باری گفتی و رفتی، ظهر که پس از نهار با صفایی که در جمع ما بودی و رفتی به دوستان و رفقا گفتم، انگار دنیا برای استاد کم است! دنیا دیگر تاب و تحمل وجود با عظمت تو را نداشت.... ✍️مجید رحیمی @farajnezhad110
بسم الله الرحمن الرحیم در نظر دارد یک یادنامه از سیره علمی و عملی استاد محمد حسین فرج‌نژاد ظرف چند روز آینده به چاپ برساند. به همین منظور از اساتید محترم و پژوهشگران عزیزی که تمایل به نگارش یادداشت علمی و متقن با موضوع معرفی شخصیت علمی، مدیریتی، نخبه‌پروری، جهادی و جنبه‌های مختلف شخصیتی استاد فرج نژاد دارند دعوت به عمل می‌آید ظرف مدت زمان سه روز آینده آثار خود را به آیدی @MRN691 ارسال بفرمایند. @farajnezhad110
صوت دکتر اسماعیلی.mp3
7.94M
پاسخ به شبهات مطرح شده در خصوص رحلت استاد فرج‌نژاد دکتر رفیع الدین اسماعیلی @farajnezhad110
صوت دکتر اسماعیلی.mp3
6.41M
بخش دوم پاسخ به شبهات مطرح شده در خصوص رحلت استاد فرج‌نژاد دکتر رفیع الدین اسماعیلی از رفقا و دوستان دیرینه ایشان
به گزارش روابط عمومی دفتر رئیس جمهور منتخب، آیت الله دکتر سیدابراهیم رئیسی شامگاه جمعه طی تماس تلفنی با پدر و پدر همسر مرحوم محمدحسین فرج نژاد، با تسلیت درگذشت این اندیشمند جوان، پرتلاش و مجاهد و همسر و فرزندان وی، برای بازماندگان صبر و اجر بر این مصیبت بزرگ آرزو نمود. پدر و پدر همسر مرحوم فرج نژاد هم با ابراز قدردانی از تماس رئیس جمهور منتخب، نکاتی را درخصوص ویژگی های شخصیتی و تلاش های علمی مرحوم فرج نژاد به اطلاع دکتر رئیسی رساندند. دکتر محمدحسین فرج نژاد، از اساتید حوزه و دانشگاه و پژوهشگران برجسته در زمینه صهیونیسم شناسی بود که شب عیدقربان بر اثر تصادف به همراه همسر و فرزندانش، دارفانی را وداع گفت. @farajnezhad110
PTT-20210724-WA0004.opus
1.05M
بررسی ابعاد شخصیت علمی و فرهنگی استاد فرج‌نژاد پیام آقای فرحت حسین مهدوی از پاکستان به مناسبت رحلت استاد فرج‌نژاد @farajnezhad110
14.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ موفقیت‌های انقلاب اسلامی در عرصه سینما 🎙استاد محمد حسین فرج‌نژاد 📌در انتشار مطالب و معرفی کانال ما را یاری نمایید 🆔eitaa.com/economy_and_media
هدایت شده از فکرت
📝 | آغازی بر فهم دیگرگون در اقتصاد شناختی ✍️مرحوم دکتر محمدحسین فرج‌نژاد (آخرین یادداشت ایشان) 💭به فکرم فرو برد. انتقادی بود و صریح؛ بویی از آزادگی در انتهای بن‌بست تمدنی غرب را می‌داد؛ دریچه‌ای به نور گشوده بود انگار. کم‌کم باید امیدوار بود که انگاره «کاپیتالیسم نجات‌بخش» و «لیبرالیسم رفاه‌مند» دارد سست می‌شود. 💭فیلم «تجارت جهانی» از سینمای آمریکا را برای بار چندم دیدم. در یک کلام، می‌گفت: پولشویی و قاچاق، فروش پنهانی و میلیاردها دلاری اسلحه، راه‌انداختن درگیری و جنگ بیشتر در جهان، آوارگی و کشتار میلیون‌ها نفر؛ فقط برای کنترل بدهی ملت‌های جهان سوم، در مسیر کنترل بیشتر آنها. بانک و بورس و وال‌استریت هم، ابزارهای طریق سلطه‌اند و لاغیر. 👈ادامه مطلب را اینجا مطالعه کنید. ⏰زمان مطالعه: 4 دقیقه 🆔 @fekrat_net
هدایت شده از فکرت
💭آمریکا و اروپا و متحدین آنگلوزایان‌ها در جنوب شرق آسیا، افسار رسانه‌های آزاد و تجارت ناپاک را در دست گرفته و می‌تازند و می‌نوازند. شمشیرشان را پنهان کرده و پنبه‌ها را به شراب آمیخته‌اند تا انسان عصر انفجار اطلاعات و بمباران رسانه‌ها را با شلّاق سکس و توهم بنوازند و عقلش بربایند و برایش آواز آزادی بخوانند. درست مانند فیلم «وال استریت» الیور استون، که پدر هم به دختر خود رحم نمی‌کند، برای پول بیشتر در «رؤیای آمریکایی» امروز. 💭در سکانسی از فیلم «تجارت جهانی» رئیس یکی از بانک‌های واسط بین مافیای اروپایی ـ آمریکایی فروش اسلحه، چنین اعتراف می‌کند: «قلب سرمایه‌داری غربی، بانک است و بورس؛ و شبکه بانکداری یعنی سوار شدن بر بدهی‌های مردم. بدهی مردم، زمانی بیشتر می‌شود که در درگیری‌های محلی مبتلی شوند و در جنگ‌های محلی، اسلحه‌های کوچک، کاربردِ همگانی دارد و تجارت اسلحه‌های کوچک، سود سرشاری دارد. 💭ما هم به‌عنوان بانک، واسطه بین اسلحه‌سازان غربی و خریداران قاچاق اسلحه‌های کوچک از کشورهای جهان سوم هستیم. اما منفعت اصلی ما از سود سرشار این قاچاق تجارت‌نما نیست، بلکه هر جا اسلحه بیشتر راه پیدا کند، درگیری‌ها بیشتر می‌شود؛ هرجا درگیری بیشتر شود، ثبات به‌هم می‌ریزد. 💭هرجا ثبات به‌هم ریزد، اقتصاد تضعیف می‌شود؛ هرجا اقتصاد تضعیف شود، مردم وام بیشتری از بانک‌ها می‌گیرند و بدهکارِ سیستم سرمایه‌داری می‌شوند و در نهایت هر کس افسار بدهی‌ها را در دست داشته باشد، افسار زندگی مردم را در دست خواهد داشت و آنها را کنترل می‌کند.» و حقیقتاً آیا بدون ترکیب اقتصاد سکولار با رسانه و تبلیغات شناختی جدید و نظام آموزش اقتصاد لیبرال در جهان، می‌توان بر مردم حکومت کرد! 👈ادامه مطلب را اینجا مطالعه کنید. ⏰زمان مطالعه: 4 دقیقه 🆔 @fekrat_net
با رفتنت همه‌ی ما یتیم شدیم... به یاد مردی که دنیا برای او کم بود🖤 اشک، توان قلمم را گرفته است، چه کنم؟ آیا می‌توان از استاد عشق چیزی ننوشت؟ یک عمر سکوتِ تو بغضی شده در گلوی من، هر لحظه‌ای که با شما بودم دریایی از معرفت و عشق بود، استادِ عزیزم، پدرِ مهربان با رفتنت همه‌ی ما یتیم شدیم، هیچ‌گاه یادم نمی‌رود که پس از فوت پدرم چگونه من را دلداری می‌دادید و من را به ادامه دادن مسیرهای پژوهشی و علمی دل‌گرم می‌کردید. حسین جان! بعد از شما چه کسی با شوخی و خنده در دل حجم عظیمی از کارها به من بگوید باید «مرد بشوی!»، پس از شما با چه‌کسی حرف دل بگویم؟ هرگاه از ناملایمات زندگی خسته می‌شدم فقط شور و نشاط شما بود که توانی دوباره به من می‌داد. استادِ عزیزم، هم‌اکنون که تو نیستی و من این حجم از خاطرات را می‌بینم آتش دلم گداخته‌تر می‌شود، حسین جان، مثل شما کم‌تر تکرار می‌شود، یادم نمی‌رود که در یک سال گذشته بیش از ده بار به ما می‌گفتید پس از من راه من را ادامه بدهید، نگذارید کارها روی زمین بماند... اما راه شما توفیقی بود که نصیب کم‌تر کسی می‌شود. بارها در کنار شما بودم در جلسات متعدد بحث‌های تخصصی مطرح می‌شد همه‌ی اساتیدی که یک عمر در آن حوزه زحمت کشیده بودند شروع به سخن گفتن می‌کردند و هنگامی که شما پس از نگارش تمام نکات اساتید بحث را جمع‌بندی می‌کردید آنچنان مسلط ورودِ به بحث داتشید که کأنه طی عمر با برکتتان فقط این علم را آموخته‌اید و ممحض در آن بوده‌اید. چه بگویم! چه بگویم از استادی که در دل شب پس از ساعت‌ها کار و مشغله طولانی آنچنان بحث‌های علمی را مطرح می‌ساخت و با شور و نشاط از پروژه‌های متعدد سخن‌ می‌گفتید که انگار اولین ساعات کاری بود. چه بگویم از استادی که که با تمام مشغله‌های کاری، وقتی را برای مستبصرین سیستانی می‌گذاشت، دغدغه‌ی خانواده‌های فقیر را داشت و با تمام وجود وقتی را مجزا برای تربیت فرزندان و خانواده اختصاص می‌داد... استاد عزیزم، هنوز رفتنت را باور نکرده‌ام، حسین جان! آخرین دیدارمان 29 تیرماه بود و چه حرف‌های گوهر باری گفتی و رفتی، ظهر که پس از نهار با صفایی که در جمع ما بودی و رفتی به دوستان و رفقا گفتم، انگار دنیا برای استاد کم است! دنیا دیگر تاب و تحمل وجود با عظمت تو را نداشت.... پ.ن: این دلنوشته را روزهای ابتدایی غروب دنیایی استاد نوشته‌ام... ✍️مجید رحیمی @naghdname_ir