🌸 یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم. اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه.
🌸کم مانده بود سکته کنم؛ سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد. با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند. چون خودم را بی تقصیر می دانستم، آماده شدم که اگر حرفی، چیزی گفت، جوابش را بدهم.
🌸 او یک دستمال از داخل جیبش در آورد، گذاشت رو زخم سرشو بعد از سالن رفت بیرون. این برخورد از صد تا توگوشی برایم سخت تر بود.
🌸در حالی که دلم می سوخت، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن، همان طور که می خندید گفت: مگه چی شده؟ گفتم: من زدم سرت رو شکستم، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده.
🌸همان طور که خون ها را پاک می کرد، گفت: این جا کردستانه، از این خون ها باید ریخته بشه، این که چیزی نیست.
🌺چنان مرا شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت: بمیر، میمردم.
#قهرمان_من ؛ #شهید_محمود_کاوه
🌹@majles_e_shohada 🌹
May 11
5d38a6246e49059ed18c4aaa_6882622877747696938.mp3
18.49M
🍃🌺🍃
📌میخوای از گناهان کاملا پاک بشی مثل روزی که از مادر متولد شدی؟!
.
✔️توصیه میکنم به همه محبین امام رضا علیه السلام که این کلیپ صوتی پر محتوا را گوش کنند..👆
.
🎵بسیار شنیدنی و زیبا👌
🍃🌺🍃
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🍃
📥چـرا حـالـمـون خـوب نـیسـت..!!😔
☝️تـوصـیه مـیکنم حـتما گـوش کنید☝️
🎙اسـتـاد دارسـتانی
👈 #پدر_مادر❤️
🍃🌸🍃
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
🌷شهید #محمدحسین_محمدخانی🌷
#عاشق_شهید_همت_بود.
یکبار در جلسه خواهران بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان طرف اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است طوری که در مقابل خواهران نباشد و چهره در چهره نباشند.
می گفت: #نمیخوام_رودرروی_خانمها_باشم. طوری مینشینم که عکس شهید همت هم در مقابلم باشه.
حاج قاسم میگفت این شهید منو یاد حاج همت می انداخت.
شادی روحش #صلوات
🌹@majles_e_shohada 🌹 🌹
#قاب_ماندگار
- عزیزم اینجا چه میکنی؟
لبخندی بر صورت آسمانیش جاری شد،
سرش را با معصومیتی ازلی به زیر انداخت
+ عاشقم!!!
آنقدر کوچک بود
که پاسخش من را مبهوت کند ...
- عاشـق کی؟!
+ معلومه، عاشق امام!
لحظهای ترنم زیبای اشک در چشمانش
جاری شد، انگار موجی از نور، قطراتِ
اشکش را به آسمان متصل می کرد ...
- کجا می روی؟
+ انشاءالله میریم تا راه کربلا باز بشه!
عکسی به یادگار از صورت نیلگونش گرفتم،
اما لحظاتی بعد وقتی با پیکری که نقش هزار
زخم را بر خود داشت روبرو شدم، چشمانم به
اشک نشست و شانه هایم بی امان لرزید ...
نازنینم . . .
حالا دیگر قول میدهم که مبهوت نشوم،
حالا میفهمم برای عاشق، ماندن جایز نیست،
ولی چه زود به دیدار معشوق شتافتی،
حالا دیگر راه کربلا باز شده،
بی علت نبود امام عاشق شما بود ...
راوی: عکاس دفاع مقدس
سید مسعود شجاعی طباطبایی
#تیرماه_۱۳۶۵
#عملیات_کربلای_یک
🍃🌸🍃
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید