eitaa logo
مجلس شهدا
892 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
81 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات @ghatre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
مجلس شهدا
🍃دو قسمت از رمان #بدون_تو_هرگز امیدوارم که راضی باشید🌺 🌷 @majles_e_shohada 🌷
درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم ... باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران... هر چند، حق داشتن ... نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ... گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد ... اونقدر قوی که ته دلم می لرزید... زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ... اول که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی خوشحال شد ... اما وقتی فهمید برای همیشه است ... حالت صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود... –چرا مادر؟ ... اتفاقی افتاده؟... –اتفاق که نمیشه گفت ... اما شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... خدا برای من، شیرین تر از خرماست... –اما علی که گفت... پریدم وسط حرفش ... بغض گلوم رو گرفت... –من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم ... بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم ... گریه ام گرفت ... مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... له شدم... توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست ... چه می کنم ... و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم... چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم... –چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟... غرق در افکار مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ... دکتر دایسون ... رئیس تیم جراحی عمومی بود ... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده... برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد ... اما یه چیزی ته دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز به این راحتی تموم نمیشه... و حق، با حس دوم بود... . داستان دنباله دار بدون تو هرگز: هوای دلپذیر . برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت های من، از همه طولانی تر شد ... نه تنها طولانی ... پشت سر هم و فشرده ... فشار درس و کار به شدت شدید شده بود ... گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم ... از ترس واریس، اونها رو محکم می بستم ... به حدی خسته می شدم که نشسته خوابم می برد... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
سخت تر از همه، رمضان از راه رسید ... حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم ... عمل پشت عمل... انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره ... اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود... از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم ... کل شب بیدار ... از شدت خستگی خوابم نمی برد ... بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک ... رفتم توی حیاط ... هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد ... توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد ... و با لبخند بهم سلام کرد... –امشب هم شیفت هستید؟ –بله... –واقعا هوای دلپذیری شده... با لبخند، بله دیگه ای گفتم ... و ته دلم التماس می کردم به جای گفتن این حرف ها، زودتر بره ... بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم ... اون هم سر چنین موضوعاتی... به نشانه ادب، سرم رو خم کردم ... اومدم برم که دوباره صدام کرد... –خانم حسینی ... من به شما علاقه مند شدم ... و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه ... می خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم... داستان دنباله دار بدون تو هرگز: خانواده برای چند لحظه واقعا بریدم... –خدایا، بهم رحم کن ... حالا جوابش رو چی بدم؟... توی این دو سال، دکتر دایسون ... جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد ... از طرفی هم، ارشد من ... و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود ... و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده... –دکتر حسینی ... مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما... کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت ... پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده ... نه رئیس تیم جراحی... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
هدایت شده از مجلس شهدا
🍃دو قسمت از رمان #بدون_تو_هرگز امیدوارم که راضی باشید🌺 🌷 @majles_e_shohada 🌷
امشب اندوه تــو ... بیش از همہ شب، شد یارم واے از این حالِ پریشـان ڪہ من امشب دارم ... #شهید_نادعلی_طلعتی #شبتون_شهـدایـے 🌷 @majles_e_shohada 🌷
3.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 مدیحه سرایی شهید مدافع حرم حامد بافنده در مدح امیرالمومنین علیه السلام 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹🍃💐🍃🌹🍃💐🍃 رفته بودم سفری سوی دیار شهدا که طوافی بکنم گرد مزار شهدا به امیدی که دل خسته هوایی بخورد متبرک شود از گرد و غبار شهدا هر چه زد خنجراحساس به سرچشمه ی عشق شرمگینم که نشد اشک نثار شهدا خشکی چشم عطش خورده از آن است که دل آبیاری نشده فصل بهار شهدا آخرین خط وصایای من این است: که به خاکم بسپارید کنار شهدا 🌷 @majles_e_shohada 🌷
2.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایشون علامه حسن زاده هستن یک خانمی بلند صلوات میفرستن، ایشون بهش تذکر جدی میدن که خاانم اینجا نامحرم هست شما حق ندارید صلوات بگیرید نباید، نباید!! 🌷 @majles_e_shohada 🌷
جدی گرفته ایم زندگی‌دنیایی را وشوخی گرفته ایم قیامت را! گویی قرارنیست روزی ازاین دنیاسفرکنیم! خوابی رفته ایم عمیق! کاش قبل ازاینکه بیدارمان کنندبیدارشویم.. ای شهید عنایتی بنما.. 🌷 @majles_e_shohada 🌷
4_5814294152845722086.mp3
زمان: حجم: 2.89M
🔷غریبی امیرالمومنین (علیه السلام)🔷 🎙 🌺🍃 🌹✨عیدتون مبارک عزیزان✨🌹 🌷 @majles_e_shohada 🌷
🌼 دوباره جمعه گذشت و قنوت گریان ماند دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما پس از نیامدنت گوشه خیابان ماند 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا