eitaa logo
مجمع الذاکرین
2.8هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3هزار ویدیو
190 فایل
سخنرانی های عزیزان . رحیم پور ازغدی ، رائفی پور ، پناهیان ، رفیعی ، عالی، و مداحی های مداحان گرانقدر ،،مطالب ناب مذهبی ،،دعاهای روز و هرروز یک صفحه از کلام الله مجید بصورت صوتی بهمراه معنی در اختیار همراهان قرار میگیرد.
مشاهده در ایتا
دانلود
#سامرا_قسمت_عشاق_بکن رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید #پنجشنبه_های_سامرایی 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌸 پنج شنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸لا اله الا الله الملک الحق المبین👈100مرتبه 🔶 یا رزاق 👈308 مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک قیامت "خداوند به اومژده عبور از پل صراط را میدهد. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز پنج شنبه 2/ دعای کمیل 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز پنج شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی بعد از حمد،و ده مرتبه سوره توحید وسوره را بخواند ، ملائکه به او خواهند گفت که هر حاجتی داری بخواه و خداوند توبه او را از هر گناهی قبول میکند. 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
هدایت شده از ✔✔✔اااادعیه ثاااابت✔✔
4e42729b66-5c9ceae47a1ed82c848b96d7(1).mp3
41.07M
#دعای_کمیل ♦بانوای حاج میثم مطیعی 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
هدایت شده از ✔✔✔اااادعیه ثاااابت✔✔
075_Alqeyama(parhizgar).mp3
441.1K
✨سوره القیامه ✨ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼هرکس صبح سه مرتبه بگوید: «اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً كَثيراً طَيِّباً مُباركاً فيهِ» هفتاد بلا از او دور می شود که کمترین آن اندوه است.. 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
✨💫 تسبیح روز پنج شنبه 💫✨ ❣️بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ❣️ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْوَاسِعُ الَّذِي لَا يَضِيقُ الْبَصِيرُ الَّذِي لَا يَضِلُّ النُّورُ الَّذِي لَا يَخْمَدُ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَيُ‏ الَّذِي لا يَمُوتُ‏ الْقَيُّومُ الَّذِي لَا يَهِنُ‏ الصَّمَدُ الَّذِي‏ لا يُطْعَمُ‏ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَكَ وَ أَعَزَّ سُلْطَانَكَ وَ أَعْلَى مَكَانَكَ وَ أَشْمَخَ‏ مُلْكَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَبْرَكَ وَ أَرْحَمَكَ وَ أَحْلَمَكَ وَ أَعْظَمَكَ وَ أُعْلَمَكَ وَ أَسْمَحَكَ وَ أَجَلَّكَ وَ أَكْرَمَكَ وَ أَعَزَّكَ وَ أَعْلَاكَ وَ أَقْوَاكَ وَ أَسْمَعَكَ وَ أَبْصَرَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَكْرَمَ عَفْوَكَ وَ أَعْظَمَ تَجَاوُزَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَوْسَعَ رَحْمَتَكَ وَ أَكْثَرَ فَضْلَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَنْعَمَ آلَاءَكَ وَ أَسْبَغَ نَعْمَاءَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَفْضَلَ ثَوَابَكَ وَ أَجْزَلَ عَطَاءَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَوْسَعَ حُجَّتَكَ وَ أَوْضَحَ بُرْهَانَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَشَدَّ أَخْذَكَ وَ أَوْجَعَ عِقَابَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَا أَشَدَّ مَكْرَكَ وَ أَمْتَنَ‏كَيْدَكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تُسَبِّحُ لَكَ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْقَرِيبُ‏ فِي عُلُوِّكَ الْمُتَعَالِي فِي دُنُوِّكَ الْمُتَدَانِي دُونَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مِنْ خَلْقِكَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْقَرِيبُ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ الدَّائِمُ مَعَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ كُلِّ شَيْ‏ءٍ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَصَاغَرَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِجَبَرُوتِكَ وَ ذَلَّ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِعِزَّتِكَ وَ خَضَعَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِمُلْكِكَ وَ اسْتَسْلَمَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِقُدْرَتِكَ وَ انْقَادَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِسُلْطَانك سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ‏ مَلَكْتَ الْمُلُوكَ بِعَظَمَتِكَ وَ قَهَرْتَ الْجَبَابِرَةَ بِقُدْرَتِكَ وَ ذَلَّلْتَ الْعُظَمَاءَ بِعِزَّتِكَ وَ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَسْبِيحاً يَفْضُلُ عَلَى تَسْبِيحِ الْمُسَبِّحِينَ كُلِّهِمْ مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ إِلَى آخِرِهِ وَ مِلْ‏ءَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مِلْ‏ءَ مَا خَلَقْتَ وَ مِلْ‏ءَ مَا قَدَّرْتَ‏ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تُسَبِّحُ لَكَ السَّمَاوَاتُ بِأَقْطَارِهَا وَ الشَّمْسُ فِي مَجَارِيهَا وَ الْقَمَرُ فِي مَنَازِلِهِ وَ النُّجُومُ فِي سَيَرَانِهَا وَ الْفَلَكُ فِي مَعَارِجِهِ‏ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يُسَبِّحُ لَكَ النَّهَارُ بِضَوْئِهِ وَ اللَّيْلُ بِدُجَاهُ وَ النُّورُ بِشُعَاعِهِ وَ الظُّلْمَةُ بِغُمُوضِهَا سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تُسَبِّحُ لَكَ الرِّيَاحُ فِي مَهَبِّهَا وَ السَّحَابُ بِأَمْطَارِهَا وَ الْبَرْقُ بِأَخْطَافِهِ وَ الرَّعْدُ بِإِرْزَامِهِ سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تُسَبِّحُ لَكَ الْأَرْضُ بِأَقْوَاتِهَا وَ الْجِبَالُ بِأَطْوَادِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَوْرَاقِهَا وَ الْمَرَاعِي فِي مَنَابِتِهَا سُبْحَانَكَ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ عَدَدَ مَا سَبَّحَكَ‏ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ كَمَا تُحِبُّ يَا رَبِّ أَنْ تُحْمَدَ وَ كَمَا يَنْبَغِي لِعَظَمَتِكَ وَ كِبْرِيَائِكَ وَ عِزِّكَ‏ وَ قُوَّتِكَ وَ قُدْرَتِكَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
سوال می کنند که چرا علی علیه السلام وقتی برادرش عقیل درخواست کمک کرد ازدارایی شخصی خود به او ندادند وقتی نمی توانستند از بیت المال اضافه بدهند؟ جواب این هست که اتفاقا برعکس این موضوع بود. وقتی امیرالمومنین علیه‌ السلام از برادرش کمک را شنید آن ‌را رد نکرد و به عقیل پیشنهاد دادند از مال خویش چنین کمکی را به وی بدهند اما چون درخواست عقیل از آقا بسیار زیاد بود بنا بر صد هزار درهم و امیرالمومنین نیز در آن زمان از مال شخصی خویش چنین پولی را نداشت پس به عقیل فرمودند صبر کن، پس از مدتی با تهیه این مبلغ از مال شخصی خود تا آنجا که امکان دارد به تو کمک کنم عقیل پیشنهاد را قبول نکرد و از مولا درخواست کرد که از سریع به او چنین مبلغی داده شود . لذا علی علیه‌ السلام درخواست عقیل را رد کرد بحار الانوار، جلد ۹، صفحه ۶۱۳ ، چاپ تبریز 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
فضای مـدینه در ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام پر شده بود از خداوند وشمیم گل سوسن و پرواز فرشتگان آن ها به طواف خانه مولا می‌ آمدند تا تبریک پروردگار را در میلاد کودکی که زمین انتظارش را می‌ کشید ، به دامان ولایت امام‌هادی علیه السلام بیفشانند و مژده‌ دهند امامت آقایی را که‌ وجود مبارک او تیرگی‌ها وگشایش بخش قلوب انسان‌های اندوهناک است و عنایت بی‌ نهایتش، کلید جمله برکت ها و تمامی نعمت هاست حضرت موعودی را بشارت خواهد داد که ظهورش، سپیده دمی است به‌سوی روشنایی و مرهمی است بر تمامی رنج ها و همه رفتن و رسیدن ها میلاد امـام حسن عسکری علیه السلام را خدمت همه شمـا خـوبان و تهنیت عرض می نماییم 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
❥✺﷽ ✺❥ از لحظه‌ای که در یکی از اتاق‌های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می‌دادند. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می‌زد، صدای مرد خیلی بلند بود و با آنکه در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: گاو و گوسفندها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید حال مادر دارد بهتر می‌شود به زودی برمی‌گردیم چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می‌کرد گفت: اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: این قدر پرچانگی نکن اما من احساس کردم که چهره‌اش کمی درهم رفت، بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی‌حس و حرکت را به اتاق رساندند عمل جراحی با مؤفقیت انجام شده بود مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیر وقت به بیمارستان برگشت مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود صبح روز بعد زن به هوش آمد با آنکه هنوز نمی‌توانست حرف بزند اما وضعیتش خوب بود، از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد همان صدای بلند و همان حرف‌هایی که تکرار می‌شد روزی در راهرو قدم می‌زدم وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید، حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست! همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می‌کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا اینکه مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته‌ام برای اینکه نگران آینده‌مان نشود وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن‌های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بینشان بود، تکان خوردم عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد. 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰