#آیات_نور
#حزب سی و نهم
پیامهای آیه فوق ⇧⇩:
1- مؤمن، از كار فرار نمىكند.
2- متخلّفان از جنگ تبوك، گروهى بىايمان بودند.
3- ايمان به مبدأ و معاد، عامل اصلى تقوا و شهادتطلبى و حضور در جبهههاست.
4- مجاهدان واقعى بايد هم با مال و هم با جان فداكارى كنند.
5- تقوا، مانع تخلّف از جهاد با مال وجان است.
6- ايمان به علم خداوند، مايهى دلگرمى در جهاد است.
7- متّقى را در جنگ و جبهه بايد شناخت، نه در خانه و ايّام صلح.
#استاد_قرائتی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#شهادت_امام_محمد_تقی_ع
مسموم شده از زهرِ جفا شهزاده
در گوشهی حجرهای غریب اُفتاده
در آتشِ زهرِ جانگدازِ دشمن
میسوزد و نالهی عطش، سر داده
#آجر_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
هدایت شده از مجمع الذاکرین
✨🌸#عهد_ثابت دوشنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸 یا قاضی الحاجات👈100مرتبه
🔶 یا لطیف 👈129 مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک " الشرح "
به جهت وسعت رزق چهل و یکبار خوانده شود مراد حاصل میشود.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز دوشنبه
2/ زیارت امین الله
3/ دعای معراج
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز دوشنبه ↩️ هر کس در این روز ده رکعت نماز بجا آورد وبخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید ده مرتبه حق تعالی در روز قیامت برای او نوری قرار دهد که روشنایی دهد موقوف را تا غبطه برند بر او خلق خداوند در آن روز
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#نیایش_صبحگاهی
🍁ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ
✨ﺩﻭ ﭼﯿـﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﮕیر
🍁ﺧـﻮﺩﻣﺤﻮﺭﯼﻭ ﻏـــــﺮﻭﺭ...
✨ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍشتـەﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
🍁ﺍﺯ ﻣﻦ میگیرﺩ
✨ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﭘﺎﮐﯿـﻢ ﺭﺍ ...
🍁 ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ
✨ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﺑﺒﺨﺶ ؛
🍁ﺍﯾﻤـﺎﻥﻭ صبـر را،
✨ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
🍁ﺑﯿﺸﺘﺮ میڪند
✨ﻭﺩﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘـﻪﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
🍁ﺑﻪ ﻣﻦﻧﺰﺩیک میڪند ...
🍁ﺧـﺪﺍﯾﺎ
✨ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﻣﺒﺘﻼ ﻧﮕﺮﺩﻡ ؛
🍁ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﯽ...
✨ڪە ﺍﻭﻟﯽ ﭘﺎڪے ﺟﺴﻢ ﺭﺍ
🍁ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻰﮔﻴـﺮﺩ
✨ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺁﺭﺍمـش را
🍁آمیـــن
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#اجابت_حاجت_جمعه
🌸✨ ۴۰ بار بلافاصله و بدون
تکلم رو به قبله با وضو در شب
جمعه یا روز جمعه سوره ضحی
را بخواند به حاجت شرعیش
خواهد رسید انشاءالله✨
📚 ختومات مقدم ۲۵۱
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
امام صادق علیه السلام فرمود:
در زمانهای گذشته در میان بنی اسرائیل
عابری زندگی میکرد که از امور دنیا محروم بود
و در وضع بسیار دشواری زندگی میکرد
همسرش آنچه داروندار داشت در تأمین
زندگی مصرف کرد و دیگر آهی در بساط نماند
و عابد و همسرش روزهائی را با گرسنگی
بسر بردند
تا اینکه همسرش مقداری نخ را که ریشه بود
پیدا کرد و به شوهرش داد تا به بازار ببرد
و با فروش آن غذائی تهیه کند
عابد آن را به بازار برد وقتی به بازار رسید
دید بازار تعطیل است و خریدارها جمع
شدهاند و مأیوس برمیگردند
عابد با خود گفت دریا نزدیک است
بروم در آنجا وضو بگیرم و دست و صورتم
را بشویم تا بلکه راه نجاتی پیدا شود
کنار دریا آمد دید صیادی تور به دریا
میاندازد و ماهی میگیرد
اتفاقاً تورش را به دریا انداخت و کشید
و تنها یک ماهی پلاسیده و بی ارزشی
در میان تور افتاده بود!
عابد به صیاد گفت این بسته نخ را
به این ماهی میفروشم
صیاد با کمال میل قبول کرد
عابد آن ماهی را برداشت و به خانه آمد
و جریان را به همسرش گفت
همسر ماهی را گرفت و مشغول پاک کردن
و بریدن آن شده تا برای پختن آماده کند
ناگهان در شکم ماهی مرواریدی گرانبها یافت
شوهرش را خبر کرد شوهر آن مروارید
را به بازار برد و آن را به بیست هزار درهم
فروخت و سپس آن پول کلان را که
در دو کیسه بود به منزل آورد
در همین لحظه فقیری به در خانه آمد
و تقاضای کمک کرد عابد به فقیر گفت:
بیا و این یک کیسه را بردار و ببر
فقیر خوشحال شد و یک کیسه را برداشت و برد
همسر عابد گفت: سبحان الله ما خودمان
در حالی که در سختی و دشواری فقر
به سر میبریم نصف سرمایه ما رفت
چند لحظه نگذشت که فقیر دیگری آمد
و تقاضای کمک کرد عابد به او اجازه
ورود داد تا به او نیز کمک کند
او وارد خانه شد و همان کیسه درهم را
که فقیر قبلی برده بود آورد و در جای خود
نهاد و به عابد گفت: «کُل هَنیا مَریئا»
از این روزی بخور گوارا و نوش جانت باد
من فرشتهای از فرشتگان خدا هستم
پروردگار تو خواست به وسیله من تو را
امتحان کند و تو را شاکر و سپاسگزار یافت
↲داستان دوستان، جلد ۳
✍ محمد محمدی اشتهاردی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
یا جوادالائمه علیه السلام🏴
گاه گاهی که شود باز ز هم پلکانت
میچکد اشک تو بر دامنه ی دامانت
هنده ها هلهله کردند که یک وقت کسی
نشود با خبر از همهمه ی بارانت
طلب آب نمودی و طلبکار شدند
تسویه کرد عدو با جگر عطشانت
به روی تربت آن حجره نوشتی، مادر...
ای جوانمرگِ رضا با سرِ انگشتانت
سپر نیزه ی خورشید، کبوترهایند
تا که آسیب نبیند بدن عریانت
میکنم شکر که همشیره نداری آقا
که شود دلنگران تو و سرگردانت
روضه ی عمه و بازار تو را دق داده
داغ تلخیست به روی جگر سوزانت
یادم آمد لب و دندان حسین بن علی
به لب پله که میخورد لب و دندانت
و...
ای علی اکبر سلطان خرسان تو بده -
روزی کرب و بلا، دست من و دامانت
#آجر_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
Page267.mp3
900.3K
#ترتیل _صفحه_۲۶۷
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰