#نیایش_صبحگاهی
🌾معبودنم !
امروز خود را به جریان رودخانه
حمایت تو میسپارم.
هدفمند، اما تسلیم
شهامت تغییر دادن را به من عطا کن .
تا تغییر در درون و جهان بیرون ما پدیدار شود ...
البته که سبب ساز تویی و
تلاش کننده و خواهان هم من ...
چگونه نا امید باشم،
در حالی که تو امید منی!
خدایا شکرت....🤲
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#ازدواج_دختران
🍀هر ڪس آیہ «۴٩سورہ ذاریات» را بنویسد و برگردن دخترے ببندد ڪہ ازدواج نکرده بہ لطف خداوند بہ زودے ازدواج مے ڪند.
📚 قرآن درمانے روحے وجسمے، ص ٢٢۶
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#خلاصی_از_فقر
آیات ۵۵ و ۵۶ و بخشی
از ۵۷ سوره بقره (از اول تا "رزقناکم")
را بر خاتمی از نقره نقش کند و خاتم
را در انگشت خویش بگذارند
📚 چشمه رستگاری ۳۹۵
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
کرامتی فوق العاده زیبا و جالب
از حضرت رقیه سلام الله علیها
یکی از علمای روحانی به نام افشار که مردی
متدین بود و به صداقتش ایمان داشتم
حدود چهل سال قبل برایم نقل کرد:
در جوانی که روضه میخواندم
زخمی عمیق در زانویم پیدا شد
و بر اثر آن در بیمارستان بستری شدم
پس از گذشت دو ماه پزشکان چارهای
جز قطع پای من ندیدند
وقتی از این موضوع باخبر شدم
مضطرب گشتم و تصمیم گرفتم
به مولایم امام حسین علیهالسلام توسل
پیدا کنم برای فراهم آمدن توجه بیشتر
منتظر ماندم که تاریکی شب برسد
شب هنگام با خود گفتم
دختر پیش پدر خیلی عزیز است
خوب است از نازدانه امامم بخواهم
که از پدر شفای مرا بخواهد
سپس این اشعار صامت بروجردی را
خواندم و گریه کردم:
بود در شهر شام از حسین دختری
آسیه فطرتی، فاطمه منظری
همینطور با گریه شعرها را ادامه دادم
سپس در حال خواب و بیداری دیدم مولایم
به طرف تخت من میآید و این دختر انگشت
پدر را گرفته او را به سوی من میکشد
حضرت کنار تخت من آمدند و فرمودند:
افشار من این اشعار صامت را دوست دارم
برایم بخوان
خواستم بخوانم که فرمودند: بایست
عرض کردم: آقاجان
قریب دو ماه است که نمیتوانم بایستم
فرمودند: اگر ارباب به نوکرش میگوید
بایست، میتواند او را شفا دهد "برخیز"
من ایستادم و اشعار را خواندم
در حین خواندن ناگهان بخود آمدم و دیدم
که ایستاده ام و چند نفر از پزشکان و
پرستاران و بیماران اطرافم گریه میکنند
صبح دکترها مرا معاینه کردند و گریه کنان
با تعجب گفتند: پایت هیج مشکلی ندارد
و میتوانی مرخص شوی
بیماران دیگر اتاقها از این موضوع باخبر
شدند و با عصا و ویلچر به اتاق من آمدند
و گفتند: باید این اشعار را دوباره بخوانی
تا ما هم گریه کنیم: من اشعار را خواندم
و آنان گریه کردند سپس از همه خداحافظی
کردم و مرخص شدم
پس از یک هفته به بیمارستان رفتم تا
به دو هم اتاقی خود سری بزنم
اما از آن دو خبری نبود پس از پرس و جو
مسئولان بیمارستان گفتند: آن روز همه
بیماران شفا گرفتند و مرخص شدند
✍راوی: استاد سازگار
↲کتاب ریحانه کربلا، صفحه ۱۵۴
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
328.mp3
زمان:
حجم:
1.09M
#ترتیل _صفحه_۳۲۸
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
1.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹با این ذکر دیگه فقیر نمیشی
🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد #رفیعی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
@hazin14جهت آسانی غم ها و مشکلات.mp3
زمان:
حجم:
4.76M
جهتآسانیغمهاومشکلات
#مجتهدی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
@hazin14/مسئله شرعیتخمیس مال مخلوط.mp3
زمان:
حجم:
1.89M
تخمیسمالمخلوط
💕🌺 مسئله شرعی🌺💕
#احڪام
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰