دوستی میگفت سمیناری دعوت شدم
که هنگام ورود به هر یک از دعوت شدگان
بادکنکی تقدیم کردند
سخنران بعد از خوشامد گویی از حاضرین
که پنجاه نفر بودند درخواست کرد که با
ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته
و آن را در اطاقی که سمت راست سالن بود
بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند
سپس از آنها خواست در پنج دقیقه به اطاق
بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد
من به همراه سایرین
دیوانه وار به جستجو پرداختیم
همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم
و هرج و مرجی به راه افتاده بود
مهلت پنج دقیقه ای
با پنج دقیقه اضافه هم به پایان رسید
اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد
این بار سخنران همه را به آرامش دعوت
و پیشنهاد کرد هر کس بادکنکی را بردارد
و آن را به صاحبش بدهد
بدین ترتیب کمتر از پنج دقیقه
همه به بادکنک خود رسیدند
سخنران ادامه داد این اتفاقی است
که هر روز در زندگی ما میافتد
دیوانه وار در جستجوی سعادت خویش
به این سو و آن سو چنگ میزنیم
و نمیدانیم که سعادت ما در گرو سعادت
و خوشبختی دیگران است
با یک دست سعادت آنها را بدهید
و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
473.mp3
1.02M
#ترتیل _صفحه_۴۷۳
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
عشق به نماز شب.mp3
4.09M
💕🌺 عشقبهنمازشب
#مجتهدی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
مضاربه.mp3
1.68M
مضاربه
💕🌺 مسئله شرعی🌺💕
#احڪام
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
🌷دو رفیق #شهادت را کنار هم معنی کردند🌷
◇دستِ داوود بصائری(شهید سمت راست) را گرفتم و در دست رفیق دیگرمان اکبر قهرمانی گذاشتم. به اکبر هم سفارش کردم مراقب داوود باشد. از نقطه ی رهایی باید عازم خط میشدیم. خداحافظی کردیم و از یکدیگر قول شفاعت گرفتیم.
◇صبح روز بعد، پاتک سنگین دشمن روی کانال ۱۱۲ آغاز شد. حجم آتش به قدری شدید بود که از گرمای انفجارهای مداوم در داخل کانال، احساس میکردیم پوست بدنمان دارد میسوزد و ریههایمان داغ شده است.
◇زیر آن آتش باران شدید، ناگهان داوود و اکبر را دیدم که کنار هم به دیوار کانال تکیه داده بودند. با دیدن این دو بچه محل در آن وادی آتش و خون، کلی خوشحال شدم؛ آنها هم با دیدن من خیلی ذوق کردند.
◇دستی برایشان تکان دادم که به یکباره گلولهی توپ ۱۲۰ نزدیک آنها به زمین خورد. گرد و خاک که فرو نشست، دیدم سَر داوود به روی شانه اکبر افتاده و همینطور کنار هم به شهادت رسیدهاند.
◇قلبم داشت از حرکت میایستاد با حسرت نگاهشان کردم و در دل از خدا خواستم شفاعتشان را شامل حال من گرداند.
◾️پیکر مطهرشان تا سال ۱۳۷۳ به همین شکل در منطقه فکه، زیارتگاه ملائکة الله بوده است.
#رفاقت_تا_بهشت
#شهید_داوود_بصائری
#شهید_اکبر_قهرمانی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
هدایت شده از مجمع الذاکرین
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
#دعــاے_عهـــد»
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
هدایت شده از مجمع الذاکرین
4_468051916576786804.mp3
4.02M
❣️ #زیارٺ_عاشـورا ❣️
#هر_روز_یڪ_زیارت_عاشورا_بخوانیم
به نیت ظهور و سلامتی 😍
#مولا_صاحب_الزمان_عج
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#سلام_امام_زمانم 💚
روز وشب فکر وخیالم شده آن یارکجاست
آن ذخیره، گوهرعالم اسرار کجاست
آن سفرکرده چرا از سفرش باز نگشت
و آن که ما را به غمش کرده گرفتار کجاست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام رضا علیهالسلام فرمودند:
هرکس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
1- ايمان، با شرابخوارى و قماربازى سازگارى ندارد.
2- شراب و قمار، در رديف بتپرستى است.
3- اسلام از پليدىها نهى مىكند.
4- خوردن لقمهى حلال و پرهيز از حرامخوارى، در سعادت و رستگارى انسان مؤثّر است.
#استاد_قرائتی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
ذکر درمانی👆 مال فراوان
✍ هر ڪس ده هزار مرتبہ بگوید
✨ یا غَنیُّ یا مَلیُّ یا وَفِیُّ ✨
خداوند متعال مال فراوانی را بہ او
از جایـے ڪہ گمان ندارد خواهد
رسانید این عمل مجرب است
Ⓜ️ گوهر شب چراغ ۲/۵۱
افزایش رزق و روزی
رسول اکرم صل الله علیه و آله فرمودند :
👌هر گاه بانگ اذان بلند شود درهای آسمان باز و دعا مستجاب است هر کس این دعا را بین اذان و اقامه نماز بخواند در وسعت رزق او بسیار موثر خواهد بود
《اللَّهُمَّ اجْعَلْ قَلْبِی بَارّاً وَ رِزْقِی دَارّاً وَ عَمَلِی سَارّاً وَ عَیْشِی قَارّاً وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُسْتَقَرّاً وَ قَرَارا》
📚 مکارم الاخلاق
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
هدایت شده از مجمع الذاکرین
✨🌸#عهد_ثابت چهار شنبه 🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸یا حی یا قیوم 👈100مرتبه
🔶 یا متعال 👈541 مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره حشر "تمام کائنات بر او درود فرستند و برای او استغفار نمایند.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز چهار شنبه
2/ مناجات امیر المومنین (ع) در کوفه
3/ دعای فرج
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز چهار شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی بعد از حمد،یک مرتبه سوره توحید وسوره قدر را بخواند خداوند توبه او را قبول میکند.
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
❄️ به نام خالقم
که منتظر یک اشاره من است
تا آنچه را که میخواهم
در اختیارم قرار دهد
پس بخواهیم تا به ما داده شود
❄️ خـدایا
به من کمک کن تا آنچه را برایم رقم زدی
با آرامش و صبر بپذیرم
یاریم کن تا آنچه را میخواهم
تنها از تو بخواهم
و خواستن و رسیدن به آن
مرا از تو حتی لحظهای دور نکند
❄️ خـدایا
کمکم کن تا در خواستن این خواسته
همواره امیدوار باشم
و در لحظه لحظه آن به تو توکل کنم
کمکم کن که به یاری تو در این مسیر
ایمان قلبی داشته باشم
و با یقین به آن بیندیشم
❄️ خـدایا
آفات و بدیهای خواستهام را
از من دور کن
تا آن را وسیلهای کنم
برای نزدیکیام به تو
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#آرزوهای_بزرگ
🌸✨ مرحوم نایینے ؛
۱۰۲۲ بار بگو تَوَکَّلْتُ عَلیَ الله
تا حاجتروا شوے و از قضاے
سوء محفوظ بمانے ✨
📚 گوهر شب چراغ ۲۰۶
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
الان یک هفته است از سر صلاة صبح
تو رادیو تا اخبار پس از شامگاهی
تو تلویزیون اعلام میکنه زنهار!! آگاه باشید
و هوشیار که هوا این هفته سرد خواهد شد!
حالا چی؟ چند درجه فقط چند درجه ناقابل
هوا قراره سرد بشه
مطمئنم که کل سیستم هواشناسی رو
این جدیدیها اداره میکنند که اینقدر
هول برشون داشته وگرنه قدیمیترها
یادشونه زمستونهای سرد و بخاریهای
نفتی پِت پِتی رو!! برفهای سفید
و چکمههای رنگی کفش ملی رو
از اول مهر هوا رو به خنکی میرفت
آبان دیگه سرد بود مدرسهها بخشنامه داشتند
از وسط آذر بخاری روشن میکردند
قبلش باید دیگ دیگ میلرزیدی تو کلاس
از همون اول پائیز لباس کامواییها
از تو بقچه درمیومد، کی با یه تا پیرهن
میگشت تو خونه؟ دو لا، سه لا لباس
میپوشیدی یه بافتنی مامان دوز هم روش
جوراب از پامون کنده نمیشد
اوایل آبان بخاریهای نفتی و علاءالدینهای
سبز و کرمی رنگ از تو انباریها درمیومد
تویست هم بود که ژاپنی بود و با کلاس
تازه بو هم نمیداد
بخاری نفتیها اکثراً یا ارج بودند یا آزمایش
همشون هم سبز و سیاه
ملت یا بشکه دویست و بیست لیتری نفتی
تو حیاط داشتند یا مثل ما اگه باکلاس بودند
یه تانکر بزرگ ته حیاطشون
نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت
اگه زرنگ بودی و یادت بود تا قبل از غروب
بری و سهمت رو بیاری که هیچ
وگرنه تاریک و ظلمات باید میرفتی
ته حیاط بشکه به دست عین هو کوزت
برف که اکثراً بود رو زمین شده دو سانت
برف هم اگه نبود یخ زده بود زمین
باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر
گاهی مجبور بودی از تو بشکههای بیست
لیتری نفت رو منتقل کنی به بشکههای کوچیک
اون موقع یه وسیله کارآمدی بود که
هیچ اسم خاصی هم نداشت
از قضای روزگار یه لوله کرم رنگ با یه چی
آکاردئون مانند نارنجی به سرش و شیلنگی
که عین خرطوم فیل آویزون بود
خدایی اسم نداشت ولی کار راه بنداز بود
بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط
جوی و گذر فصل دکوراسیون خونه رو هی
تغییر میدادند، یعنی سرد و سردتر که میشد
در اتاقها یکی یکی بسته میشد و محترمانه
منتقل میشدی به وسط هال
دی و بهمن عملاً خونه یه هال داشت با دمای
قابل تحمل و یه آشپزخونه گرم
اتاقها در حد سیبری سرد بودند و اگه یه وقت
قصد میکردی بری تو اتاقت و یه چیزی برداری
باید یه نفس عمیق میکشیدی درو باز میکردی
به دو میرفتی و به دو برمیگشتی
تو همون زمان حداقل چهار نفر با هم داد
میزدند درو ببند!! سوز اومد!!! باد بردمون!!!
گاهی که خسته میشدی و دلت میخواست
بری تو اتاقت یا امتحانی چیزی داشتی
یه بخاری برقی قرمز با دو تا لوله سفالی
سیم پیچ شده میدادند زیر بغلت
بدیش به این بود که باید میرفتی تو بغلش
مینشستی تا گرم بشی دو قدم دور میشدی
نوک دماغت قندیل میبست
بخاری محل تجمع کل خانواده بود
موقع سریال همه از هم سبقت میگرفتند
که نزدیکترین جا رو به بخاری پیدا کنند
حتی روایته شام هم نصفه ول میکردند
از هول دور موندن از بخاری
پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جورابهای
شسته شده بود که باید خشک میشد
تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه
و اما روی بخاری آشپزخونه دوم مامان بود
همیشه یه چیزی بود برای خشک شدن
اگر هم نبود پوستهای پرتقالی بود که بابا
شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف میکرد
رو بخاری تا بوی بد نفت زیر عطر پوست
پرتقالهای نیم سوز گم بشه
موقع خواب دل شیر میخواست سرت رو
بذاری رو بالش یخ زده، پتو و بالش رو
پهن میکردیم رو بخاری بعد هم جلدی
تاش میکردیم که گرمیش نره
سرت رو که میذاشتی رو بالش گرم
انگار گرمی آفتاب وسط تابستون که آروم
لابه لای موهات نفوذ میکرد
پتوهای ببر و طاووس نشان
و لحافهای پنبهای ساتن دوز رو
تا زیر چونه بالا میکشیدیم
بیرون سرد بود، خیلی سرد
ولی دلمون گرم بود
گرم به سادگی زندگیمون
به سادگی بچگیمون
دلمون گرم بود به فرداهائی که میومد
فرداهائی که سردیش اثری نداشت تو شادیمون
شادی بچههائی که با چکمههای رنگی
کفش ملی تو راه مدرسه
گوله برفی رو سمت هم پرتاب میکردند
بچههائی که گرچه دستهاشون مثل لبو
قرمزِ قرمز بود ولی دلهاشون گرمِ گرم بود
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
474.mp3
1.07M
#ترتیل _صفحه_۴۷۴
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
سه راه محرمیت.mp3
3.7M
سهراه محرمیت
💕🌺 مسئله شرعی🌺💕
#احڪام
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
ناراحتی دشمن.mp3
2.71M
💕🌺 ناراحتیدشمن
#مجتهدی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰