#خمیر_و_حرارت_تنور
نانوا خمیر را درون تنور پهن می کند. چه اتفاقی می افتد؟ خمیر به خاطر خامی ابتداء به همه #سنگ ها ریز و درشت می چسبد! اما همین که پخته و پخته تر می شود ، از سنگ ها یکی پس از دیگری جدا می شود.
و این قصه ما آدم هاست. سختی های این دنیا ، حرارت تنور را می ماند. و این سختی هاست که انسان را پخته و پخته تر می کنند ؛ و هر چه انسان #پخته تر می شود سنگ کمتری به خود می گیرد و سنگ ها همان تعلقات هستند...
ماشین من، خانه من، کارخانه من و.. آن وقت که قرار است نان را از #تنور خارج کنند سنگ ها را از آن میگیرند. یُریدون عرضالدنیا والله یرید الاخره، خوشا به حال آنکه در تنور دنیا آنقدر پخته می شود که به هیچ سنگی نمی چسبد
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهرمیزنم😍
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰