عـاشقان راسرشوریده بہ پیكرعجب است
دادن سرنہ عجب داشتن سرعجب است
تـن بـی سرعجبـی نیست رودگـر در خاک
سـر سربـاز ره عشـق بـہ پیکـرعجب است
#شهید_محسن_حججی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
🔻#شهید_محسن_حججی و شهدای سپاه پاسداران
🍁#هدیه_نثار_روح_بلند_این_شهید
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
💢یک روز که من هم بودم، زیرپوشی از مقر همراهم بود.بهش گفتم برو یه آبی به بدنت بزن و این زیرپوش رو بپوش.
♻️زیر بار نرفت که از وسایل #بیت_المال استفاده کند!آنجا بود که فهمیدم لباس رزمش را هم قبل #اعزام،با پول خودش از #اصفهان خریده(نقل از#کتاب_سربلند فصل ۶ ص ۳۱۳)
⚜رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به خانواده این شهید فرمودند:
«خدا🌷#شهید شما را #عزیز کرده، ببینید چه غوغایی در کشور راه افتاده بهخاطر #شهادت این #جوان. #شهدا خیلی هستند؛ همه شهدا هم پیش خدای متعال عزیزند لکن یک خصوصیّتی در این#جوان وجود داشته -خداوند هیچوقت کارش بدون#حکمت نیست.
✔️#اخلاص این جوان و#نیّت پاک این جوان و به موقع حرکت کردن این جوان و#نیاز_جامعه به اینجور شهادت، این موجب شده که خدای متعال، نام این جوان شما را، بلندمرتبه کرده است. کمتر شهیدی را ما سراغ داریم که اینجور خدای متعال او را در چشم همه#عزیز کرده باشد. خداوند#جوان شما را#عزیز کرده است.
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#عشق_شهادت...
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
✍شب ها نور موبایلش را می دیدم که دعا می خواند.
می دیدم که #نماز_شب می خواند در خانه ی خدا گریه زاری می کند.قبل تر ها فکر می کردم حاجت دارد. می خواهد ازدواج کند.
🌸بعد که ازدواج کرد فهمیدم نه، حاجتش چیز دیگری است؛عشق شهادت دارد.
🍀راوی:مادر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۳۰
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#به_یاد_شهدا
#شهید_محسن_حججی
ان شاالله شهادتم صدق گفتارم را گواهی
می دهد…شک نکنید و مطئمن باشید راه
ولایت همان راه علیست... رهبر برحق سید علیست...
شادی روح پاک همه شهدا #صلوات
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#درسےازشهدا 🌸
☆بنده ی خدا بودن
همیشهبرایخدابندهباشید!
ڪهاگراینچنینشدبدانیدعاقبتهمهےِشمابهخیرختممےشود♥️✨
#شهید_محسن_حججی 🌿
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ
یه سلام از راه دور به حضرت عشق..
به نیابت از #شهید_محسن_حججی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
توی مغازهها و کوچه و خیابان خیلی حرص میخورد. مدام به خانمها تذکر میداد که #حجاب شان را درست کنند. اگر گوش نمیکردند، خودخوری میکرد. توی بستنیفروشی، مغازهدار آهنگ زن گذاشته بود. رفت گفت: یا صداش رو قطع کن یا میریم. طرف خاموش کرد..
#شهید_محسن_حججی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#خاطرات_شهید
●شب #اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم.
●طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعتهای خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد.
●موقع نماز صبح، از خواب #پرید. نقشههایم، نقشه بر آب شد. او #خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانهی مامانم.
●مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه #دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. میخواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم.
●من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود...
✍ به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_محسن_حججی🌷
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
متوجه شدم میخواهد دفترچهی سربازی پست کند. بهش گفتم بیا با بچههای لشکر صحبت کنم سربازیات بیفتد نجفآباد؛ بعد از ظهرها هم بیا موسسه. زیر بار نرفت. گفت: میخوام برم یه جای سخت خدمت کنم. دوست داشت برود لب مرز. حالا چرا؟ قصهی شهید حجتی را برایم یادآوری کرد که زمان شاه میگوید: میخوام برم سختترین جای کشور. او را میفرستند لامرد فارس؛ جایی که نه آب داشت، نه برق. محسن میگفت: شهید حجتی زمان شاه عقیدهاش این بوده. من که توی جمهوری اسلامی هستم!
#شهید_محسن_حججی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰