eitaa logo
مجمع الذاکرین
2.8هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3هزار ویدیو
190 فایل
سخنرانی های عزیزان . رحیم پور ازغدی ، رائفی پور ، پناهیان ، رفیعی ، عالی، و مداحی های مداحان گرانقدر ،،مطالب ناب مذهبی ،،دعاهای روز و هرروز یک صفحه از کلام الله مجید بصورت صوتی بهمراه معنی در اختیار همراهان قرار میگیرد.
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا به حق این بارانِ رحمتت مرا حاکم نیشابور کن .. حاکم نیشابور برای گردش بیرون از شهر رفته بود ، در این حین مردی در زمین کشاورزی خود مشغول کار بود تا او را دید به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. کشاورز بی‌نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد به دستور حاکم لباس گران بهایی به او پوشاندند. و گفت بهترین قاطر را به همراه افسار و خوب به او بدهند سپس حاکم ازتخت پایین آمد و گفت می‌توانی بر سر کارت برگردی ولی همین که کشاورز بی‌نوا خواست حرکت کند که حاکم کشیده محکمی پس گردن او نواخت همه ی اطرافیان حیران از آن عطا و بی‌ اطلاع از این جفا ، مات بودند . حاکم پرسید: مرا میشناسی؟ کشاورز گفت آری شما حاکم نیشابور و تاج سر رعایا و مردم هستید حاکم به کشاورز گفت قبل از این هم مرا میشناختی؟ کشاورز با درماندگی سرش را پایین انداخت . حاکم گفت: به‌خاطر داری بیست سال قبل در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود دوستت گفت خدایا به حق این بارانِ رحمتت مرا حاکم نیشابور کن .. تو محکم بر گردنش زدی که ای ساده دل! من سال هاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم میخواهم هنوز اجابت نشده آنوقت تو حکومت را از خدا می خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد حاکم گفت این هم قاطر و پالانی که می خو‌استی ، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی. فقط می خواستم بدانی که برای خداوند دادن نیشابور ، یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان واعتقاد من و تو به خداست که فرق دارد 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰