📖 #کلاه_خیلی_کهنه
درباره مرحوم مامقانی بزرگ نقل می کنند: ایشان مراسم عزاداری در منزل شان داشتند. وقتی منبری ها از ایشان تعریف می کردند، آقا عبا بر سر می کشیدند. یکی از دوستان از ایشان پرسیدند زمانی که ما از شما تعریف می کنیم چرا عبا بر سرتان می کشید؟ فرمودند: در دوران کودکی خیلی ما فقیر بودیم. مامقان زمستان های سردی داشت. چند روز صبح که می خواستم برم مدرسه از مادرم با گریه یک کلاه خواستم. مادرم من را برد انباری و گشت یک کلاه خیلی کهنه و پاره پیدا کرد. از روی خجالت نزدیک مدرسه بر می داشتم. من این کلاه را دارم. وقتی شما از من تعریف می کنید من عبا را بر سرم می کشم و کلاه را از جیبم در می آورم و به خود می گویم این تویی تعریف این ها را باور نکن
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰