هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
انا فتحنای خدا یعنی ابالفضل
بی دست و فوق دستها یعنی ابالفضل
هرکس گرفتار آمده آسوده باشد
دارالادای قرض ما یعنی ابالفضل
یا کاشف الکرب الحسین ما کلید است
رمز قبولی دعا یعنی ابالفضل
نیم دلش وقف حسن نیمی حسین است
جمع شجاعت با سخا یعنی ابالفضل
دست ردش را ارمنی ها هم ندیدند
با هرغریبه آشنا یعنی ابالفضل
هرجا که شد حرف از کرم یعنی حسن جان
هرجا که شد حرف از وفا یعنی ابالفضل
بر شان او کل شهیدان غبطه دارند
بالا نشین اولیا یعنی ابالفضل
اصلا علی را دروجودش جمع کردند
آیینه حیدر نما یعنی ابالفضل
یاد قدیمی ها دوباره دم گرفتیم
سقای دشت کربلا یعنی ابالفضل
دستش جدا شد تا که بال و پر بگیرد
یعنی مقام شافع محشر بگیرد
سید پوریا هاشمی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
یا قمر العشیره
دریا خِجِل از روی ماهت شد اباالفضل
خورشید هم محو نگاهت شد اباالفضل
تا دست خود را بر سر عالم کشیدی
کل عوالِم در پناهت شد اباالفضل
بیماری آمد در حریمت، آه.. آقا
دادی شفایش مست آهت شد اباالفضل
تا روز محشر از برای بی پناهان
ملجأ همانا بارگاهت شد اباالفضل
صدها گره وا کرده ای بی دست، یعنی..
..مشکل گشا چشم سیاهت شد اباالفضل
با دست خود قبر خودش را کَند، آنکه
در راه علقم سدّ راهت شد اباالفضل
ای یاور دین خدا، از دید دشمن
یاری دین تنها گناهت شد اباالفضل
تنها امان نامه زِ مولايت گرفتی
زین کرده راضی بارالهت شد اباالفضل
ساقی و سردار و سپهدار و اميری
دنیا عجب مبهوت جاهت شد اباالفضل
با مشک خالی رفته ای بر جنگِ با آب
مشک و علم تنها سپاهت شد اباالفضل
دستت جدا شد، تیر بر چشمت نشست و..
..دامان زهرا قتلگاهت شد اباالفضل
مجتبی دسترنج ملتمس
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
بنا به درخواست دوستان روایات زیبایی پیرامون اشک بر اباعبدالله علیه السلام و محبت به حضرت ثارالله روحی فداه تقدیم میشود .
🏴 در روز اول محرم امام رضا علیه السلام فرمود:
وَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّه مَعَه.
💠 اگر کسی سنگی را دوست بدارد، در روز قیامت با همان سنگ محشور میشود.
📚 أمالی صدوق، ص ۲۱۰
🏴 قال الصادق علیه السلام:
مَنْ دَمِعَتْ عَيْنُهُ فينَا دَمْعَةً لِدَمٍ سُفِكَ لَنا اَوْ حَقٍّ لَنا نُقِصْناهُ اَوْ عِرْضٍ اُنْتُهِكَ لَنا اَوْلاَِحَدٍ مِنْ شيعَتِنا بَوَّاءهُ اللّهُ تَعالى بِها فِى الْجَنَّةِ حُقُباً.
💠 امام صادق علیه السلام: هر کس كه چشمش در راه ما گريان شود، بخاطر خونى كه از ما ريخته شده، يا حقى كه از ما گرفته شده، يا حرمتی كه از ما يا يكى از شيعيان ما هتک شده برده شده، خداى متعال در عوض او را در بهشت، براى ابد جاى خواهد داد.
📚 وسائل الشيعه - ج ۱۴ - ص ۵۰۶
🏴 قال الرضا علیه السلام:
ان سرک ان تکون معنا فی الدرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا.
💠 امام رضا علیه السلام: اگر تو را خوشحال می کند که در درجات والای بهشت با ما باشی، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادی ما خوشحال باش.
📚 جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص ۵۴۹
🏴 قال الرضا علیه السلام:
من جلس مجلسا یحیی فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب.
💠 امام رضا علیه السلام: هر کس در مجلسی بنشیند که در آن، امر ما احیا می شود، دلش در روزی که دلها می میرند، نخواهد مرد.
📚 بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۷۸
🏴 قال الصادق علیه السلام:
نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله.
ثم قال علیه السلام:
یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب.
💠 امام صادق علیه السلام: نفس کشیدن کسی که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین باشد، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و مخفی نکاه داشتن اسرار ما جهاد در راه خداست.
سپس امام صادق علیه السلام افزود:
این حدیث را با طلا برای خود بنویسید❗
📚 امالی شیخ مفید، ص ۳۳۸
🏴 قال الصادق علیه السلام:
ما من عین بکت لنا الا نعمت بالنظر الی الکوثر و سقیت منه.
💠 امام صادق علیه السلام: هیچ چشمی نیست که برای ما بگرید، مگر اینکه از نعمت نگاه به «کوثر» برخوردار می شود و از آن سیرابش می کنند.
📚جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص ۵۵۴
🏴قال الصادق علیه السلام:
لکل شیی ء ثواب الا الدمعة فینا.
💠 امام صادق علیه السلام: هر چیزی پاداشی دارد، مگر اشکی که برای ما ریخته شود (که پاداش آن قابل سنجش نیست.)
📚 جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص ۵۴۸
🏴 قال الباقر علیه السلام:
مر علی بکربلا فی اثنین من اصحابه قال: فلما مر بها ترقرقت عیناه للبکاء
ثم قال: هذا مناخ رکابهم و هذا ملقی رحالهم و هیهنا تهراق دماؤهم، طوبی لک من تربة علیک تهراق دماء الأحبة.
💠 امام باقر علیه السلام: امیر المؤمنین علیه السلام با دو تن از یارانش از «کربلا» گذر می کرد که چشمانش اشک آلود شد، سپس فرمود: اینجا مرکبهایشان بر زمین می خوابد، اینجا محل بارافکندنشان است و اینجا خونهایشان ریخته می شود، خوشا به حال تو ای خاکی که خون محبوبان بر روی تو ریخته می شود!
📚 بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۵۸
🏴 قال علی علیه السلام:
ان الله... اختار لنا شیعة ینصروننا و یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا.
💠 امام علی علیه السلام: خداوند برای ما، شیعیان و پیروانی برگزیده است که ما را یاری می کنند، با خوشحالی ما خوشحال می شوند و در اندوه و غم ما، محزون می گردند.
📚 غرر الحکم، ج ۱، ص ۲۳۵
🩸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
1_12476380763_2_1.mp3
8.25M
﷽
#زمینه
♦️ کوفه نشد همرامو ...
🔹حاج سید محسن بنی فاطمی
🔹هیئت حضرت ابالفضل علیه السلام ، بارجین
🔹میبد
@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
1_12476380763_1.mp3
5M
﷽
#زمینه
♦️ کوفه نمک نشناسه...
🔹حاج سید محسن بنی فاطمی
🔹هیئت حضرت ابالفضل علیه السلام ، بارجین
🔹میبد
@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت
سنگ ها زوزه کشان سوی برادر می رفت
آسمان ها و زمین داشت به هم می پیچید
سمت گودال کسی دست به خنجر می رفت
ساعتی بعد که آتش به حرم بر پا شد
همه سر ها به روی نیزه ی لشگر می رفت
خیمه تاراج شد و هر طرفی دست به دست
بین گهواره ی خالی دل مادر می رفت
از یتیمان حرم نیز غنیمت بردند
گوشواره که نه گیسو پی معجر می رفت
نیمه شب با عجله داشت خبر را میبرد
یک نفر در طمع جایزه با سر می رفت
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
#حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
پیش چشمان همه دست به زانو افتاد
خواست تا پا شود ای وای که با رو افتاد
باید او پا شود از خاک جگر جمع کند
یک عبا پهن کند تا که پسر جمع کند
پیرمرد است عصا خواست ولی خندیدند
او کم آورد عبا خواست ولی خندیدند
این انار حرم است آه چرا ریخته است
چقدر حضرت اکبر به عبا ریخته است
تا علی رفت به دنبال دلش راه افتاد
قبل شهزاده ببین روی زمین شاه افتاد
یک ” پدرجان ” دگر از پسرش خواست نشد
این جوان مُرده پس از این کمرش راست نشد
پیش چشمان همه دست به زانو افتاد
بغلش کرد ولی حیف که بازو افتاد
هیچ کس زیر بغل های پدر را نگرفت
دست تنهاست کسی جای پدر را نگرفت
نیزه ای خورد تکان ، از جگرش داد کشید
دست بر سینه که زد با پسرش داد کشید
غارت قامتش اینجا صلواتی شده بود
بدنش با شن و شمشیر چه قاطی شده بود
ساعتی از بدنش از بدنش تیغ کشید
با دو انگشت خودش از دهنش تیغ کشید
لخته لخته ز دهانش چقدر خون آورد
تکیه می داد به آن نیزه که بیرون آورد
بین آغوش کشیدش تن او بند نشد
خواست تا بوسه بگیرد همه دیدند نشد
کاش سمت حرم اکبر نبرد برخیزد
عمه اش دست به معجر نبرد برخیزد
از علمدار کمک خواست که خواهر را برد
خواهری آمد و با خود دو برادر را برد
پیش چشمان همه دست به زانو افتاد
دید پهلوی علی را و به پهلو افتاد
به عبا جمع نمود و به عبا پهنش کرد
برد در خیمه کنار شهدا پهنش کرد
عصر شد خیمه ی آتش زده با دختر سوخت
هم عبا سوخت و هم خیمه و هم اکبر سوخت
حسن لطفی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
#حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
ای آفتاب روشن شب های کربلا
پیغمبر دوباره ي صحرای کربلا
ای از تمام آدمیان برگزیده تر
نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا
یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد
گیسو کمند خوش قد و بالای کربلا
آب فرات و علقمه و گنبد حسین
یا تل زینبیه و هر جای کربلا...
...هر چند دیدنی ست ولی دیدنی تر است
پایین پای مرقد آقای کربلا
نزدیک تر به محضر آقاست جای تو
پایین پایی و همه پایین پای تو
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوه ي طوری که داشتی
هر شب نصیب سفره شهر مدینه شد
در کنج خانه نان تنوری که داشتی
شب زنده دار بودی و ذوب خدا شدی
در بندگی گذشت حضوری که داشتی
ای سر به زیر و از همگان سر بلندتر
تسكين عمه بود غروري كه داشتي
خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود
در کوچه های شهر، عبوری که داشتی
این آفتاب توست که خورشیدمان شده!
یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟
حالا که می روی جگرم را نگاه کن
این چشم های محتضرم را نگاه کن
در این لباس ها چقدر دیدنی شدی
زینب بیا بیا پسرم را نگاه کن
من پیر و تو جوان کمی آهسته تر برو
افتادگی بال و پرم را نگاه کن
باور نمی کنی که علی پیرتر شدم
پیشم بیا و موی سرم را نگاه کن
اصلاً بیا بجای تمنّا جرعه ای
شرمندگی چشم ترم را نگاه کن
بعد از تو فصل فصل دلم بی بهار شد
بعد از تو خاک بر سر این روزگار شد
علی اکبر لطیفیان
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
تنی که مثله شده در برابرم باشد
بدن، بدن کیست این چنین گشته؟
اگر خدای نکرده برادرم باشد
فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت
کنار کشته ی گودال مو پریشان گفت
گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را به خدا بگذارید بوسه اش بزنم
که قول می دهم این بار، بار آخرم باشد
کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست
بد است بی کفن این مرد محترم باشد
برای آنکه روی پیکرش بیندازم
نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
شاعر : علی اکبر لطیفیان
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
ای که فراز نیزه تو را آشیان شده
بنگر مرا که ناقه ی عریان مکان شده
حرفی که نه! اشاره ای حتی نمیکنی!
از آن زمان که هم سخنت خیزران شده
ازبسکه سنگ خورده ای ازدست کوفیان
خون لخته از کنار لبانت روان شده
سنگی که میخوردبه سرت میخوردبه من
پرتابشان ببین چه قدر با نشان شده
شهری که پایتخت علی بوده یک زمان
حالا دگر محله ی نامردمان شده
ای همسفر!تو روی نی ومن به زیر نی
از روی نی سرت به سرم سایبان شده
محمدحسن بیات لو
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
دور گودال ازدحامی شد
معرکه غرق در حرامی شد
تکیه داده به نیزه ای آقا
خاطرش محو خیمه ها می شد
لشگر کوفه دوره اش کردند
سنگ و تیرش زدند، تا می شد
آنقدر نیزه خورد بر جسمش
نیزه بر روی نیزه جا می شد
زخمی و ناتوان به خاک افتاد
داشت روح از تنش جدا می شد
تا می آمد دوباره برخیزد
استخوان شکسته تا می شد
لشگر آن دم که بر سرش می ریخت
همه آفاق نینوا می شد
پیکرش را که پشت و رو کردند
زخمها تازه خوب وا می شد
لگد شمر، با غرور و غضب
بر سر و صورتش رها می شد
شمر وقتی که روی سینه نشست
کربلا تازه کربلا می شد
سینه سنگین و حنجره پر خون
نفسش سخت و با صدا می شد
از گلو خنجرش نشد ببرد
ولی افسوس، از قفا می شد
کاش می شد که زینبش نرسد
یا که از روی سینه پا می شد
کاش زینب به خیمه بر می گشت
عرش مبهوت این عزا می شد
آه، ناموس حق در آن غوغا
صید صد چشم بی حیا می شد
ناله ی مادرش شنیده که شد
راز گودال برملا می شد
صبح فردا و نعل تازه و اسب
بدنش مثل بوریا می شد
رضا فراهانی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
هدایت شده از کانال رسمی حاج سید محسن بنی فاطمی
🩸امام سجاد علیهالسلام با چه وضعی بدن مطهر سیدالشهداء و قمر بنی هاشم علیهماالسلام را به خاک سپردند...
در نقلی آمده است:
🥀... بعد از آن که اجساد مطهر شهدای کربلا را إمام سجاد علیهالسلام همراه بنی اسد به خاک سپردند، آرام به طرف جسد مطهر سیدالشهدا علیه السلام آمدند و مقدار کمی از خاک ها را کنار زدند و یک قبر حفر شده نمایان شد ؛ همان قبری که رسول خدا صلی الله علیه و آله حفر نموده بودند.
🥀 مردان بني اسد پیش آمدند تا حضرت را کمک کنند اما امام علیه السلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند: من به تنهایی کفایت میکنم. به او گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی می توانی آن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای او را تکان بدهیم!
🥀 در این هنگام امام علیهالسلام گریه کردند و فرمودند:
📋 إنَّ مَعِیَ مَن یُعینُنی
▪️همراه من کسانی هستند که مرا کمک دهند.
🥀 سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیه السلام را بلند کردند فرمودند:
«بِسمِ اللّهِ و بِاللّهِ و في سَبيلِ اللّهِ و عَلىٰ مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ، هذا ما وَعَدَ اللّهُ و رَسولُهُ، و صَدَقَ اللّهُ و رَسولُهُ، ما شاءَ اللّهُ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ الْعَليِّ الْعَظيم»
🥀 و به تنهایی جسد مطهر را در خاک نهادند و کسی از بنی اسد جلو نیامد.
📋 لَمَّا أقَرَّهُ في لَحدِهِ وَضَعَ خَدَّهُ عَلىٰ نَحرِهِ الشَّريفِ، و هو يَبكي و يَقولُ:
▪️و وقتی که ان پیکر مطهر، در قبر آرام گرفت، امام زين العابدين علیهالسلام، گونه مبارکشان را بر روی رگهای گلوی سیدالشهدا علیهالسلام گذاشتند و در حالی که گریه میکردند، فرمودند:
📋 طوبىٰ لِأرضٍ تَضَمَّنَتْ جَسَدَكَ الطّاهر، أمّا الدُّنيا فَبَعدَكَ مُظلِمَةٌ، و أمّا الآخِرَةُ فَبنوركَ مُشرِقَةٌ، أمّا الْحُزنُ فَسَرمَدٌ، و أمّا اللَّيلُ فمُسَهَّدٌ.
▪️خوشا به حال زمینی که جسم تو را در بر گرفته است. اما دنیا، بعد از تو دیگر تاریک است و اما آخرت از نور تو ، نور گرفته است. از غم تو، حزن واندوه ما بی پایان شد و شب ها، خواب را از ما ربود؛
... سپس حضرت قبر را پوشاندند و با انگشت مبارک شان روی آن نوشتند:
📋 هذا قَبرُ حسينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالبٍ الّذي قَتَلوهُ عَطشاناً غَريباً.
▪️این قبر حسین بن علی (عليهماالسلام) است که او را تشنه و غریب کشتند.
🥀 در این هنگام بنی اسد گفتند:جسد یک پهلوان در اطراف شریعه باقی مانده و در اطراف او دو جنازه بود.
📋 كُلَّما حَمَلنا منه جانِباً سَقَطَ الآخَر، لِكَثرَةِ ضَربِ السُّيوفِ، و طَعنِ الرِّماحِ، و رَشقِ السِّهامِ
▪️و هر بار یک طرف جسد آن پهلوان را بلند می کردیم. آن طرف دیگری به دلیل ضربات مکرر شمشیرها و نیزه ها و تیرها می افتاد.
🥀 امام علیهالسلام فرمودند: برویم در کنار جسد آن پهلوان. امام همراه بنی اسد نزد آن جسد رفتند ،وقتیکه نگاه حضرت به بدن آن پهلوان افتاد، خودش را روی جسد او انداخت و او را بوسید و فرمود:
🥀 ای ماه بنی هاشم،بعد از تو دیگر خاک بر سر این دنیا. سلام من بر شهیدی که اجرش فقط با خداست...
🥀 سپس به آنها دستور داد که برای او قبری حفر کنند و خود حضرت پیش آمد و تنهایی، بدن قمر بنی هاشم را درون خاک گذاشت و هیچکس را با او همراهی نکرد... سپس حضرت به سراغ اسب خود رفت.
🥀 بنی اسد دور او حلقه زدند و از او درباره خود و این اجساد پرسیدند ، امام به آنها فرمود: قبر امام حسین علیهالسلام، شما آن را که دانستید. اما آن حفره اول که هفده جسد را در آن به خاک سپردید، اهلبیت و اقرباء آن حضرت بودند که نزدیکترین آن ها به جسد مطهر امام حسین علیه السلام، جسد مطهر فرزندش علی اکبر است.
🥀 و آن حفره دوم، بدن های اصحاب و یاران آن حضرت بودند و آن جسدی که بالای سر آن ها تنها به خاک سپردید، بدن حبیب بن مظاهر بود. و اما آن پهلوان که کنار فرات افتاده بود، بدن ابالفضل العباس علیه السلام بود و آن دو بدن دیگر، اولاد امیرالمومنین علیهالسلام بودند. پس بعد از من هر که از شما سوال کرد او را آگاه کنید.
🥀 آنها به امام گفتند: ای برادر! تو را به حق همان جسمی که تنهایی به خاک سپردی، بگو به ما که کیستی؟ در این هنگام امام به شدت گریه کردند و فرمودند: من امامتان علی بن الحسین علیهماالسّلام هستم. امام این جمله را فرمودند و دیگر از دید آنها غایب شدند.
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۴۷۰
✍ تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده
چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده
جسم جوانان بنی هاشم به خاک است
لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده
زیباترین پروانه در گودال مانده
پروانهای که در تن او پر نمانده
آقا رسید و دید از نزدیک انگار
انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده!
گفتند با گریه که آقا جز حصیری
چیزی برای دفن این بی سر نمانده
پیچید پیکر را میان بوریا و
فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده؟!
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi