هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#واحد
#واحد_سنگین
#شب_سوم
#حضرت_رقیه.س
#چیبگمازسختیایقافله
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیانفر
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
چی بگم از سختیای قافله
کاش بابا جون بالای نی نبودی
هی عقب افتادم و هی رسیدم
پیش چشمم هی بودی هی نبودی
بااینکه سوخته موهات هنوزم
از همه باباها سری
بیا باهم حرف بزنیم
حرفای بابا دختری
رو نیزه دست دشمنی
ولی بابایی منی
من الذی ایتمنی
بابا بابایی
#بنددوم
شنیدم یه شهری تو راهمونه
کاش یکم با ماها مهربون باشن
کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم
کاشکی مرهم واسه زخممون باشن
الهی که نذارن که چشمی
آروم بباره با خودش
کاشکی یه دختر واسه من
چادر بیاره با خودش
سنگینه دست دشمنو
سنگینه گوشای منو
خوب بلدن سنگ زدنو
بابا بابایی
#بندسوم
منو باز پیدا کنی یه شب بابا
خودتو هرجوری که شد برسون
تاول پامو فراموش می کنم
اگه باز بیای بریم به خونه مون
بیا بریم یه جایی که هیشکی
حرفی از آشوب نزنه
وقتی که قرآن میخونی
روی لبت چوب نزنه
برای رگای حنجرت
سوختگی موی سرت
میمیره آخر دخترت
بابا بابایی
#حلقه_ادبی_ریان
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#زمینه
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر.ع
#دادازاینچرخبیمروت
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیانفر
#بنداول
داد از این چرخ بی مروت
بیداد از این دور زمون
خون تو سر میره غروبا
از توی پلک آسمون
صورت تو رو سوزونده
بی مهری آفتاب
لب خشکت و ندیده
کوتاهی مد آب
تاآخر عمرم، عمرم ! سیا میپوشم
جات خالیه پسرم توی آغوشم
#بنددوم
قنداقهی زخمیتو قربون
به من تو رو میدن نشون
چشمات بامن حرف میزنه آی
که میگی لالایی بخون
جای خالی تو وقتی
رو دستای مادره
لالایی میخونم اما
خوابت نمیبره
ای پاره قلبم ! قلبم ، برات بی تابه
روی نیزه سرکوچیک تو می تابه
#بندسوم
تاب نخور اون گهواره نیست که
میشم واست دل ناگرون
از اون بالا ننداز خودت رو
روی همون نیزه بمون
زیر دست و پا نیفتی
این کوچه ها تنگه
صورت تو هم مثه من
تو بارون سنگه
به لب رسید جونم، جونم! دلم پر درده
چجوری نیزه گلوی تو رو واکرده
#حلقه_ادبی_ریان
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#واحد
#شب_نهم
#توکهمیخواستیبراحرمسپرباشی
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول
تو که میخواستی برا حرم سپر باشی
باید از حال قلبم با خبر باشی
ابالفضلی دلم قرصه اگر باشی
میشه از داغ تو قدم کمون
تنهام نذار داداش
میون این همه زخم زبون
تنهام نذار داداش
پاشو پشت و پناهم
بلند شو تکیه گاهم
حالا من چی بگم
به دخترای چشم به راهم
#بند_دوم
رو خاک افتادی و من زخماتو میبینم
داری میری و من تنها و غمگینم
ببین اشکامو پاک کردم با آستینم
نمیذارم که سمت تو بیان
تا پیش تو باشم
نمیدونم که برگردم حرم
یا پیش تو باشم
داری جون میدی کم کم
دارم میمیرم از غم
میترسم برمو
تنت بشه با نیزه درهم
#بند_سوم
گرفتن از من امیدمو با نامردی
حالا که دور خیمه ها نمیگردی
چی به سر حرم میاد حساب کردی؟
حرومیا به فکر غارتن
چشمت رو دور دیدن
از الان دنبال جسارتن
چشمت رو دور دیدن
دلا شد بی قرار و
برم تا خواهرا رو
بگم جدا کنن
گوشواره های دخترا رو
#حلقه_ادبی_ریان