مرثیه حضرت عباس علیه السلام
************************
صحبت از چَشم و خَشمِ یک تیر است
به خدا روضه اش نفس گیر است
چشم هایش دو چشمه ی خون شد
تیر در چشم او چو شمشیر است
جگرم تیر می کشد ای تیر
چه نیازی به خَلقِ تصویر است
سر به زیر است آبِ مشک از شرم
اشکِ عبّاس هم سرازیر است
اشک در گوشِ مشک نجوا کرد :
در حرم شیرخواره بی شیر است
" ناگهان قرصِ ماه کامل شد "
که همین روشنیِ تقدیر است
به سرش زد عمود را عمداً
نانجیبی که اهلِ تزویر است
ماه از آسمان ، زمین افتاد
لبِ او گرمِ ذکرِ تکبیر است
یا اخا گفت ، تا رسد خورشید
روی خاک است و از جهان سیر است
جانِ زینب ، ز جای خود برخیز
ای برادر ، برادرت پیر است
غیرتُ الله ، بعدِ تو زینب
دست هایش میانِ زنجیر است
جان دهد گر کسی در این روضه
روضه خوانش بدونِ تقصیر است
*******************
#رضا_یزدی_اصل
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b