eitaa logo
🌺مجمع شیفتگان روی یار🌺
2 دنبال‌کننده
482 عکس
254 ویدیو
97 فایل
فعالیت : نشراشعارمذهبی ، مقاتل ، روایات و احادیث با ذکر منبع
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور آخر ماه صفر سبک می‌گذرد روزگار..... آخرِ ماهِ صفر بر لبِ ما این نوا یا حسن ُو یاحسین یاعلی وُ یارضا آخر ماهِ صفر مرغِ دلم پر گرفت تا نجف و مشهد و مدینه و کربلا می‌چکد باران از دیده‌ها السّلطان علی موسیَ الرّضا مزدِ نوکریِ سینه‌زن امضایِ براتِ نینوا اَبااَلحسن علیِ ابنِ موسیَ الرّضا امضا بزن حواله‌یِ کرب و بلا امام رضا/۳/ آخرِ ماهِ صفر قلبِ محبّان شکست شراره‌یِ بد‌دلی بر دلِ خوبان نشست روضه‌یِ هرسه یکی‌ست سوزِ دل و زهرِکین غصّه‌یِ هر سه یکی‌ست فاطمه خورده زمین دو سه روزِ دیگر با غلاف می شکند دستِ یاسِ دین بین دیوار و در در مَصاف بارِ شیشه می‌ماند زمین ذکرِ نبی ذکرِ حسن ذکرِ رضا واویلتا یافاطمه یامرتضی یا فاطمه ۳
مشتاق توام با همه ی آسی و پاسی با کوه گناهان و خطاها و معاصی این بار چرا هول شدم، قافیه بد شد دربست حرم، زیرگذر، بست طبرسی آقا حرم تو هتلی هشت ستاره ست خوش حال وهوا، بابرکت، شیک و اساسی خیلی حرمت شکل بهشت است ولی نه شرمنده چه تشبیه سخیفی، چه قیاسی عقل آمده زانو زده تا اذن بگیرد پشت در این مدرسه ی هشت کلاسی هر کس که نگاهش بکنی آمده اینجا حتی من کم، این من بد، این من عاصی تنها نه خراسان شمالی و جنوبی ایران همه جایش شده از بوی تو یاسی من آمده ام توی حرم جامعه خوانی تا دوره کنم بحث خوش عشق شناسی بر قامت این شاعر دلخسته بپوشان از خلعت آقایـی خود تکـه لباسی یک عمر امیدم به شما بوده و این در آقا نکند روز قیامت نشناسی با پای خودش آمده این آهوی وحشی حالا بزن ای عشق تو هم تیر خلاصی : شده ام‌ مثل مریضی که پس‌ از قطع امید دَر پۍِ معجزه ای راهیه شده است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است! 🔻 مشهدی رمضان می‌گوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره می‌رود؛ تا این‌که جلو آمد و گوشتی خرید ولی به‌جای پول، شناسنامهٔ شوهرش را به‌عنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم. 🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و به شوهر مجروحش غذا می‌خوراند. اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانواده‌ام به برویم و دویست تومان پول پس‌انداز کرده بودم. رو کردم به علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما می‌آیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم. 🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانواده‌ام واقع شدم. همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمی‌دهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست می‌دهد و می‌گوید خوش آمدی به خانهٔ ما. این‌جا فهمیدم عمل حکیمانهٔ من مقبول افتاده است. 👤 📚 برگرفته از کتاب | ج۲ 📖 ص ۹۵ 🗓 ۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کار و کارگر #⃣