4_5909072647865513605.mp3
5.25M
.
#شور و #زمینه و _زمزمه
#مقتل #گودال #قتلگاه
#روز_دهم_محرم
روضه می خونم
روضه ی غربت و غمه خواهره ارباب
روضه ی گودال تنه بی سره ارباب
روضه ی نعل تازه و پیکره ارباب
نوشته مقتل
با گریه خواهر ه تو خیلی روتو بوسید
از همه بیشتر میونه ابرو تو بوسید
به یاد زهرا گودیه گلو تو بوسید
نوشته. مقتل.
پیروهنه کهنه تو شمر گرفته بود و چاک. می زد
صورت سوخته ی تورو محکم به روی خاک می زد
بند دوم
سالار زینب
رسیده وقت رفتنت،خدانگهدار
یه عده دوره کردنت،خدانگهدار
تو قتلگاه کشوندنت،خدانگهدار
خدا نگهدار
سالار زینب
شمر اومده بالاسرت، خدانگهدار
نشسته روی پیکرت ، خدانگهدار
خنجرشه رو حنجرت، خدانگهدار
خدا نگهدار
نفس نفس میزنم و نفس. نمی کشی حسین
داری با دست وپا زدن. زینب. و می کشی حسین
بند سوم
ای دادو بیداد
تو قتلگاهت پیشه چشم خواهر ه تو
با پا میشینه بی حیا رو پیکره تو
با خنجر کند می زنه به حنجره تو
ای داد بیداد
ای داد و بیداد
کاره تورو یکسره کرد. وقتی که پاشد
تاره شروع حمله ی به بچه ها شد
پای حرومی ها به سمت خیمه واشد
ای داد بیداد
وقتی همه رفتن کنار ساربون از دور اومدش
انگشتت و برید و برد انگشترت رو با خودش
شعر و سبک #رضا_نصابی خادم الرقیه
.
#شب_یازدهم_محرم
غزل مرثیه
#مقتل نوشته...
#روضه سنگین
#ارباب بی کفن
#یازینب(س)
مقتل نوشته است تو را بی هوا زدند
سنگی به بوسه گاه نبی ازجفا زدند
آه از دقایقی که جوانان برابر
چشم ترت ،به لجه ی خون دست و پا زدند
مقتل نوشته خواهرتو دیده روی تل
درقتله گاه راس تورا ازقفا زدند
مقتل نوشته عده ای ازپیرمردها
از روی بغض بر بدنت با عصا زدند
گیرم قرار بود سرت را جدا کنند
پس نیزه را میان گلویت چرا زدند
آن ده نفر که بر تن تو اسب تاختند
آتش به قلب حضرت خیرالنساء زدند
مقتل نوشته روبه روی چشم خواهرت
هجده سربریده برآن نیزه ها زدند
پربود قلبشان همه ازبغض مرتضی
آنان که چوب برلب خون خدا زدند
انگار آسمان سر زینب خراب شد
تا دختر تو را به کنیزی صدا زدند
ابوذر رییس میرزایی(بهار)