هدایت شده از کانال رسمی بسیج مداحان و هیئات مذهبی قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ ترجمه ی مقاتل معروف ویژه حضرت سیدالشهدا
منابعی برای درک عمق مصائب کربلا
هدایت شده از خانه کارگر استان قم
4_5933973506743076989.mp3
2.94M
مرثیه حضرت عباس علیه السلام
************************
صحبت از چَشم و خَشمِ یک تیر است
به خدا روضه اش نفس گیر است
چشم هایش دو چشمه ی خون شد
تیر در چشم او چو شمشیر است
جگرم تیر می کشد ای تیر
چه نیازی به خَلقِ تصویر است
سر به زیر است آبِ مشک از شرم
اشکِ عبّاس هم سرازیر است
اشک در گوشِ مشک نجوا کرد :
در حرم شیرخواره بی شیر است
" ناگهان قرصِ ماه کامل شد "
که همین روشنیِ تقدیر است
به سرش زد عمود را عمداً
نانجیبی که اهلِ تزویر است
ماه از آسمان ، زمین افتاد
لبِ او گرمِ ذکرِ تکبیر است
یا اخا گفت ، تا رسد خورشید
روی خاک است و از جهان سیر است
جانِ زینب ، ز جای خود برخیز
ای برادر ، برادرت پیر است
غیرتُ الله ، بعدِ تو زینب
دست هایش میانِ زنجیر است
جان دهد گر کسی در این روضه
روضه خوانش بدونِ تقصیر است
*******************
#رضا_یزدی_اصل
#مرثیه_حضرت_عباس_علیه_السلام
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
آسمان روی زمین زیر سُم اسبان است
سر خورشید به نیزه وسط میدان است
باز تکرار شده حیله ی صفین انگار
بر زمین سوره ی فجر وسر نی ، . قرآن است
نظم افلاک به هم ریخته در این صحنه
چرخ حیرت زده در دایره سرگردان است
نبض هستی بگمانم زتپش افتاده
عالم انگار که روی گسلی لرزان است
گوییا پاره شده رشته منظومه عشق
که چنین دشت پر از کوکب نورافشان است
آسمان ریخته دارایی خود را بر خاک
هر ستاره که بخون خفته در این پیمان است
حجت اکبری از تیره ی خورشید وشان
ارباً اربا شده در مهلکه ی طوفان است
دور او گله ی کفتار زده حلقه مرگ
شیر افتاده و این هلهله ی گرگان است
حلق یک غنچه پژمرده بریدند به تیر
کس نفهمید که او منتظر باران است
بر سر دست پدر داشت تلظی میکرد
نتوانست بگوید که لبش عطشان است
آن طرف تر لب شط پیکر ماه افتاده
کز غمش سینه ی خورشید جهان سوزان است
فرق نورانی او نسخه ی شق القمر است
حیف در هاله ی خون معجزه اش پنهان است
شد قلم دست بلندش که نویسد بر خاک
عشق دردیست که در تیغ بلا درمان است
تا ابد آب ز شرم لب او می سوزد
عشق از اینهمه ایثار و ادب حیران است
در طواف حرمش علقمه مانده ست هنوز
اشک میریزد و در حسرت آن دستان است
از در سوخته آتش به کمینگاه رسید
سوخت آن خیمه که آرامگه طفلان است
کرد خورشید غروب و شب هجران آمد
تازه این اول راهیست که بی پایان است
کهکشانها سر سجده به زمین آوردند
این مقامیست که در خاک در سلطان است
اشک خونین "شقایق" چکد از چشم قلم
سرخی رنگ شفق خون دل یاران است
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
لشکریان خیره سر
چند نفر به یک نفر
فاطمه می کنه نظر
لشکریان خیره سر
چند نفر به یک نفر
########
جلو چشای مادرت
جلو چشای خواهرت
به پهلوت نیزه زدن
با نیزه چقدر زدن
تو رو خیلی بد زدن
########
غریب گیر آوردنت
با اسبا رفتن رو تنت
چقدر با نیزه زدنت
با نیزه زد تو دهنت
به روی خاک کشوندنت
وای بمیره خواهرت
لشکری ریخت روی سرت
لشکریان خیره سر
چند نفر به یک نفر
########
بسم الله الرحمن الرحیم
ع ب ا س
اگر میشد دمی با رزمجامه روی زین پیدا
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
«سِقاهُم رَبُّهُم» را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت در هر معرکه، میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد، اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
«اَشِدّاءُ عَلَیالکُفّار» دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای «اَینَ عَمّیالعَباس؟»
ازآنساعت کهشد درخیمه اینصوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از «عین»و«با»و«آ»و«سین»پیدا
حسین ازخاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی «هَل مِن مُعین؟» پیدا
بههمراه امام عصر پای روضهاش هستند
پیمبرها -سلاماللهعلیهماجمعین- پیدا
دوایش گفتن یکجملهی «یاکاشِفُالکَرب» است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آنجا که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#حضرت_عباس_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از عاشورای حسینی
#پیراهن_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
گاهي براي درك يك مطلب
بايد كه از مقتل عقب تر رفت
هر قدر كه قصه مقدس تر
بايد كه در آن باادب تر رفت
روزي كه كوه آتش نمرود
حمله به ايمان خليل آورد
از آسمان هفتم رحمت
پيراهني را جبرييل آورد
پيراهني كه از بهشت آمد
تا حرز جان انبيا باشد
پيراهني كه خوب مي دانست
بابِل شروع ماجرا باشد
پيراهني كه تارو پود آن
در نقش تاريخ مصور بود
پيراهني كه بعد ابراهيم
ميراث اسحاق پيمبر بود
پيراهني كه يوسف عطرش
بينايي چشمان يعقوب است
پيراهني كه در شدائد نيز
آرامش اندوه ايوب است
آن پيرهن روز احد حتي
بر جان پيغمبر سپر بوده ست
زخم تنش از زخمهايي كه
خورده پيمبر بيشتر بوده ست
در همنشيني با پيمبرها
هرچند كسب آبرو كرده است
بالاتر از اين افتخارش نيست
اورا خود زهرا رفو كرده است
پيراهني كه احترامش را
پيغمبران هم حفظ مي كردند
روز دهم در گوشه گودال
از پيكري بي سر درآوردند
پيراهني كه عده اي بي دين
با نيت قربت درآوردند
با آنكه آسان در تن او رفت
بسيار با زحمت در آوردند
پيراهني زخمي شمشيرو
پيراهني زخمي سرنيزه
پيراهني كه عصر عاشورا
خورشيد را ديده است بر نيزه
پيراهني كه شعله اندازد
هر روز بر جان مقرمها
پيراهني كه زينت عرش است
در اول ماه محرمها
پيراهني كه بر تن منجي
فرياد مظلومي عاشوراست
پيراهني كه در قيامت هم
بر روي دست حضرت زهراست
#محسن_عرب_خالقی
هدایت شده از عاشورای حسینی
#حضرت_زینب_واحد
#گودال_واحد
#عاشورا_واحد
بَعدِ حسین برای خیمه کوهِ اُمّیده
بَعدِ ابالفضل دیگه یکْ شبم نخوابیده
اون روضه هایی که شنیدیم همهْ از گودال
زینب تمامش و با چشمای خودش دیده
گودال و کهنه خنجر و یه حنجر
چکمه و سینه ، نیزهها و پیکر
حرمله و شمر و سنان و خولی...
ساربون و انگشترِ برادر...
آه ، وازِینباه
خونِ جگر خورده شده ؛ خونْ جگر گودال
هر صحنه ای میشه براش یادآور گودال
سرِ حسینش و بُریدن با لبِ تشنه
حتی نشد یه قطره آبم بِبَره گودال
آواره و پریشونِ حسینه
روز و شبا رُو گریونِ حسینه
توو غُل و زنجیر و توی اسارت
مثل رُبابْ روضهْ خونِ حسینه
آه ، وازِینباه
یه زن کجا و طاقت اینهمه رنجوری؟
سخنوری ؛ فرماندهی ؛ اینهمه مقدوری!
جمهوریِ زینبه سینه ی حسینی ها...
چقد برازندشه شاهی ؛ امپراطوری
آتیش زدن به خرمنِ وجودش
غارت شده همهْ بود و نبودش
نشسته میخونه دیگه نمازُ و
شده حسین حسین ذکرِ سُجودش
آه ، وازِینباه
#بهمن_عظیمی