eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمد شب میلاد هادی شیعه شده دلشاد هادی ای شیعیان شادی نمایید دل ها شده آباد هادی دهم گل زهرا خوش آمد٣ بر شیعه امشب رحمت آمد دهم امام امت آمد از گلشن آل محمد هادی دین با عزت آمد دهم گل زهرا خوش آمد٣ ای عاشقان وقت حضور است هر دلی امشب در سرور است از مقدم این نور یزدان بیت جواد وادی طور است دهم گل زهرا خوش آمد٣ امشب که دل ها همه شاد است غم‌ها و غصه‌ها به باد است آمد دهم نور ولایت او نور دیده ی جواد است دهم گل زهرا خوش آمد٣.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذالحجه شد زیبا روشن شده دل ها آمده در دنیا هادی دهم گل طاها خوش آمدی هادی خوش آمدی هادی مولا مدد مولا مدد یا حضرت هادی٢ مدینه در شادی آمده منادی داده نوید پیک الهی آمده هادی خوش آمدی هادی خوش آمد هادی مولا مدد مولا مدد یا حضرت هادی٢ شب شب میلاد است دل ها همه شاد است روشن از مقدم هادی دیده ی جواد است خوش آمدی هادی خوش آمدی هادی مولا مدد مولا مدد یا حضرت هادی٢ گه مدینه آیم گه در سامرایم حب و مهر و ولایت را کردی تو عطایم خوش آمدی هادی خوش آمدی هادی مولا مدد مولا مدد یا حضرت هادی٢ نور ولایی تو امید مایی تو مولای مظلومان هادی مشکل گشایی تو خوش آمدی هادی خوش آمدی هادی مولا مدد مولا مدد یا حضرت هادی٢ دلبسته بر کویت گرفته‌ام بویت مولای عالم یا هادی دو دست من سویت خوش آمدی هادی خوش آمد هادی مولا مدد مولا مدد یا حضرت هادی٢
لطف امام هادى و نور ولایتش ما را اسیر کرده به دام محبتش بر لطف بى کرانه ی او بسته ایم دل امشب که جلوه گر شده خورشید طلعتش منت خداى را که به ما کرده مرحمت توفیق برگزارى جشن ولادتش تبریک باد بانوى کبرى سمانه را کاین غنچه بردمید ز گلزار عصمتش ماه تمام و نیمه ی ذى حجه مطلعش خیر کثیر و کوثر قرآن بشارتش این است آن امام که تقدیر ایزدى بعد از جواد داده مقام امامتش این است آن امام که ذرات کائنات اقرار کرده اند به جود و کرامتش این است آن امام که در برکة السّباع شیران شوند رام و گذارند حرمتش این است آن امام که از نقش پرده هم ایجاد شیر زنده کند حکم قدرتش این است آن امام که دشمن به چند بار رخسار عجز سوده به درگاه عزتش سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش آن سومین ابوالحسن از خاندان وحى چون سه على دیگر باشد عبادتش افزون ز ریگ هاى بیابان عطاى او بیش از ستاره هاى درخشان فضیلتش مائیم و دست و دامن آن حجت خدا چون ناامید کس نشود از عنایتش گردیده ایم جمع به ذیل لواى او افکنده ایم دست به دامان رحمتش از آستان قدس رضا هدیه مى کنیم آه دلى به غربت و اشکى به تربتش یارب بحق فاطمه با فتح کربلا بگشا به روى ما همه راه زیارتش از لطف آن امام (مؤید) مؤید است کاو را نشان خدمت آل محمد است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوش آن دل كز ازل دارد ولاى حضرت هادى  خوش آن سر كاو بساید رخ به پاى حضرت هادى   دلا گر رستگارى خواهى از حول صف محشر نما از حق طلب ظلّ لواى حضرت هادى بجو از حق ولایش را همى جود و عطایش را صفا ده گنج دل را از صفاى حضرت هادى ببر نام گرامی اش كه باشد حل هر مشكل بكوب از جان درِ دولت سراى حضرت هادى به هر دردى دوا نامش كه در بازار حق عامش  شفا بخش امم دارالشفاى حضرت هادى نبى اصل و على اسمى كه جان عالمش قربان  كه شد ایجاد دو عالم براى حضرت هادى على بن محمد هادى دین حجت عاشر كه عاجز نطق قاصر در ثناى حضرت هادى چگونه مدح شاهى را توان گفتن كه مَداحش  بود همواره در قرآن خداى حضرت هادى عبادت را بود شرح قبولى دوستى او قبول افتد اگر باشد رضاى حضرت هادى بود جشن جنان محضش و بغضش آتش نیران  بود غلمان غلام آشناى حضرت هادى.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چو بر سریر ولایت نشست خسرو دین  فلك نهاد به درگاه او سر تمكین  بیا كه صبح هدایت دمید و شد تابان  در آسمان ولایت ستارۀ دهمین   ز نسل احمد مرسل ز دودۀ حیدر  ز نور فاطمه طاووس باغ علیّین  ز آسمان امامت دمید خورشیدی  كه آفتاب جمالش گرفت روی زمین  به سالكان حقیقت دهید مژده كه گشت  امام هادی فرمانروا و رهبر دین  ستاره‌ای كه ز انوار چهره، روشن كرد  فضای كون و مكان را به نور علم و یقین   مه سپهر فضیلت، محیط جود و كرم  شه سریر ولایت چراغ شرع مبین  طلیعه‌ای كه ز بهر طواف شمع رُخش  گشوده بال چو پروانه جبرئیل امین  شهنشهی كه شهان پیش خاك درگاهش  كشیده دست ز تخت و كلاه و تاج و نگین  مهی كه بهر تماشای آفتاب رُخش  نشسته در صف گردون ستارگان به كمین  سُرور سینۀ زهرا، سلیل ختم رسل  نهال گلشن طاها و روضۀ یاسین  به پیش تربت پاكش دم از بهشت مزن  كه خاك اوست مصفّاتر از بهشت‌ برین  ضمیر اهل یقین از صفای او روشن  دهان اهل ادب از كلام او شیرین  رُخش طلیعۀ آیات كبریاست بخوان  صفات ذات خدا را از آن خطوط جبین   چو دُرّ لئالی طبعش به گوش دل آویز  كه طبع اوست گرانمایه گنج دُرّ ثمین  شهی كه حكم ولایش ز بامداد ازل  نوشته كلك قضا بر صحیفۀ تكوین  حصار علم و یقین شد به دست او ستوار  كتاب فضل و شرف شد به نام او تدوین   "رسا" چو خواست كه دفتر به زیور آراید  نموده نامه به نام مباركش تزیین.