سلام بر حضرت معصومه سلام الله علیها
السلام ای دختر موسی ابن جعفر السلام
السلام ای نو گل باغ پیغمبر السلام
السلام ای گوهر درج حیا کان شرف
ای جدا ازجدوباب و عم و خواهرالسلام
السلام ای آرزویش مانده در دل ته به حشر
در زبان نام رضا مرده مکدر السلام
السلام ای خفته در آغوش خاک پاک #قم
ای چو عمش زینب محزون و مضطر السلام
خفته ای تو گرچه در دل درد فرقت بر ملا
لیک زینب خفته در سینه غم بند و بلا
خفته ای تو با تن سالم ایا معصومه جان
لیک زینب خفته اندر تن ز خنجر ها نشان
خفته ای در قبرتو مهموم و محزون و فکار
لیک زینب خفته از زخم زبان دل زخمدار
خفته ای تو با دل پر از ملال و دردوغم
لیک زینب خفته با زلف سفید و قد خم
خفته ای تو از برادر روی سینه نامه ای
لیک زینب خفته روی سینه خونین جامه ای
ای که قم از مقدم پاکت شده رشک جنان
کی شود گردم به دور قبر تو با صد فغان
از ره لطف و کرم آخر «شعاع» را یاد کن
خرمن هجران را با یک نظر بر باد کن.
#حضرت_معصومه_مدح
#شعاع_تبریزی
مدح ومیلادیه حضرت معصومه(س)
کریمه ی آل محمّد
حضرت معصومه خوش آمد
بیت ولایت آمده گلشن
امام هفتم چشم تو روشن
این دختریاسین وطاهاست
این ثمرِ امّ ابیهاست
آینه ی حضرت زهراست
بیت ولایت آمده گلشن
امام هفتم چشم تو روشن
این گهر بحر عقول است
پارۀ پیکر رسول است
کوثر زهرای بتول است
بیت ولایت آمده گلشن
امام هفتم چشم تو روشن
سلام عترت به کمالش
چشم رضا محو جمالش
ائمه شاهد جلالش
بیت ولایت آمده گلشن
امام هفتم چشم تو روشن
سلام عترت پیمبر
سلام صدیقه ی اطهر
به دختر موسیبنجعفر
بیت ولایت آمده گلشن
امام هفتم چشم تو روشن
مدینه شد دارالزیاره
از دامن نجمه دوباره
طلوع کرده یک ستاره
بیت ولایت آمده گلشن
امام هفتم چشم تو روشن.
#حضرت_معصومه_میلادیه
#کریمه_آل_محمد
#سازگار
مدح و میلادیه حضرت معصومه(س)
این بارگاه قدس که از عرش برتر است
آرامگاه دختر موسى بن جعفر است
پاکیزه گوهر صدف عصمت بتول
یعنى که نور دیده زهراى اطهر است
والا تبار خواهر سلطان دین رضا
فخر زنان عالم و خاتون محشر است
عزّت نگر که حرمت طوف حریم او
با حرمت طواف امامان برابر است
جنّات عدن اگر طلبى زین حرم در آى
کاین آستان عرش نشان،هشتمین در است
هر سر بر آستان ملک پاسبان او
ساییده شد بهشت برینش مقرّر است
آیینه هاى بقعه آیین طراز او
روشنگر تشعشع خورشید خاور است
در زیر پاى زائر این بارگاه قدس
گیسوى حور و یال ملک، مفرش در است
اینجا نماز را به خشوع و ادب گزار
کاین فرش زیر پاى تو، جبریل را پر است
بس ساطع است نور نماز و دعاى خلق
با ساق عرش ساحت گیتى منوّر است
آدم به امر تو ز نهانخانه عدم
تا سر سراى منزل هستى مسافر است
جز آن که سر ز عجز بساییم روى خاک
از ما به پیشگاه خدایى چه در خور است
اى خالقى که وصف جلال و جمال تو
از عقل وفهم و وهم و گمان جمله برتر است
یا رب به حق قافله سالار انبیإ
آن صدر کائنات که آخر پیمبر است
عقل نخست و صادر اول که نام وى
زیب اذان و زیور محراب و منبر است
یارب به حق سیّد و سالار اولیا
کز وجه او تجلّى اللّه اکبر است
با اشک چشم، ابر کرم بر سر یتیم
با ابر تیغ، صاعقه یى بر ستمگر است
یارب به حق «فاطمه» آن کوثرى که او
اُمُّ الائمه عصمت کبراى داور است
خونى که داد سرور آزادگان «حسین»
مرهون حسن تربیت و شیر مادر است
یارب به «مجتبى» که شباب بهشت را
در باغ خلد، سید و سالار و سرور است
مسموم ز هر کین که جگر پاره هاى او
در طشت از شماره فزون تر ز اختر است
یارب به خون شاه شهیدان «کربلا»
کآزرده حنجر از دم خونین خنجر است
خونى که دامن شفق از انعکاس آن
همرنگ داغ در جگر لاله مضمر است
یارب به حقّ سید «سجّاد» آن امام
کز اُم و اَب تقارن سعد به اکبر است
در منتهاى اوج بلاغت صحیفه اش
گویى «زبور» دیگر و «داود» دیگر است
یارب به علم حضرت «باقر» که گاه موج
دریاى بى کران پر از دُرّ و گوهر است
عطر نبى رسد به مشام از کلام او
عطرى که رشک مشک وعبیراست وعنبر است
یارب به صدق حضرت «صادق» که تا ابد
چون آفتاب بر سر دین سایه گستر است
اى واى من که عارض گلگون او به زهر
همچون شعار آل على، سبز منظر است
یارب به حلم حضرت سلطان دین «رضا»
آن کز شرف، مدام نگهبان کشور است
شاهى که صدر مسند ارشاد، گاه بحث
عقل مجسّم آمد و علم مصوّر است
یارب به حق جود امام نهم «جواد»
کز عشق، همچو مهر فلک، ذرّه پرور است
ابن الرّضاچو«عیسى»و«یحیى»به کودکى
قطب و امام و مرشد و مولا و مهتر است
یارب به حرمت «حسن» عسکرى که او
نقش نگین حلقه چندین مُعَسْکر است
عمرى به جرم عصمت و تقوى و زهد و علم
در حلقه محاصره چند لشکر است
یارب به حق قائم بر حق امام عصر
کانگشت او به گردش افلاک محور است
نوح زمان و قطب جهان کز حریم غیب
خلق خداى را به خداوند رهبر است
یارب به حقّ عصمت«معصومه»کز شرف
او را پدر امام و امامى برادر است
کاین در به روى خلق دو عالم گشوده دار
تا خاک ما به آب ولایش مخمّر است
خورشید شعله اى ز شعاع رواق او
تا نور او در آینه ها زیب و زیور است
توفیق گفت وطبع«ریاضى»چو گل شکفت
آنجا که آفتاب هم از ذَرّه کمتر است
سال هزار و سیصد و هشتاد و نه بود
سالى که کار آینه کارى، میسّر است.
#حضرت_معصومه_مدح
#ریاضی_یزدی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حبیب_چایچیان
آیتى از خداست معصومه
لطف بى انتهاست معصومه
جلوه اى از جمال قرآن را
چهره اى حقنماست معصومه
عطر باغ محمدى دارد
زاده مصطفاست معصومه
پرتوى از تلألوء زهرا
گوهرى پربهاست معصومه
ماه عفتنقاب آل كسا
دختر مرتضاست معصومه
اخترى در مدار شمس شموس
یعنى اخت الرضاست معصومه
زائران! یك درِ بهشت اینجاست
تربتش باصفاست معصومه
در توسل به عترت و قرآن
باب حاجات ماست معصومه
از مدینه به قصد خطه ی طوس
رهروى خستهپاست معصومه
تا زیارت كند برادر خود
فكر و ذكرش دعاست معصومه
روز و شب عاشق بیابانگرد
خواهرى باوفاست معصومه
یا مگر اوست زینب دگرى
كز برادر جداست معصومه
تا بدانى كه نیمه ره جان داد
بنگر اكنون كجاست معصومه
از وطن دور و از برادر دور
حسرتش غمفزاست معصومه
گر چه نشكسته سینه و پهلوش
در دلش داغهاست معصومه
داغ زهرا و داغ اجدادش
وارث كربلاست معصومه
هر حسینیه بیت اوست"حسان"
چون كه صاحب عزاست معصومه.
مدح ومیلادیه حضرت امام رضاعلیه السلام
من عاشقم به نام تو یا ثامن الحجج
مستم ز فیض جام تو یا ثامن الحجج
دلهای دردمند اسیران عشق را
تسکین دهد کلام تو یا ثامن الحجج
تنها نه من اسیر کمند توام که هست
دلها اسیر دام تو یا ثامن الحجج
سر بر فراز عرش خدا سایم از شرف
گر بشنوم سلام تو یا ثامن الحجج
نظم جهان خلقت وافلاک و خاک هست
مدیون انتظام تو یا ثامن الحجج
شیرین ترین ترانۀ عشق و محبّت است
در گوش جان پیام تو یا ثامن الحجج
جبریل آرزو کند از دولت ولا
گردد همای بام تو یا ثامن الحجج
نومید کی شوم ز در لطف تو که هست
جود و کرم مرام تو یا ثامن الحجج
محتاج مستمندم و درویش بینوا
بر درگه عظام تو یا ثامن الحجج
تنها نه رام توست غزال دَمن که بود
شیر دمنده رام تو یا ثامن الحجج
کی از زبان خامه برآید رقم زند
از دولت مقام تو یا ثامن الحجج
گستاخی ام زِ شوق بود عفو کن مرا
شب خیزم و غلام تو یا ثامن الحجج.
#شبخیز
مدح و میلادیه حضرت معصومه سلام الله علیها
کریمه ی آل پیمبر
سلاله ی موسی جعفر
کوثر زهرای مطهر
لاله ی باغ سرسبز تبارک
فاطمه عید میلادت مبارک
عالمه ی آل رسولی
دختر زهرای بتولی
گوهر دریای عقولی
لاله ی باغ سرسبز تبارک
فاطمه عید میلادت مبارک
پاره ی قلب مرتضایی
شافعه ی روز جرایی
خواهر حضرت رضایی
لاله ی باغ سرسبز تبارک
فاطمه عید میلادت مبارک
اختر نجمه ای به دامن
بیت ولایت ز تو گلشن
چشم رضا شدبه توروشن
لاله ی باغ سرسبز تبارک
فاطمه عید میلادت مبارک
شیعه رهین کرم تو است
بیت ائمه حرم تو است
فیضیه مرهون دم تو است
لاله ی باغ سرسبز تبارک
فاطمه عید میلادت مبارک
تویی تویی باب ولایت
شمسۀ عصمت و هدایت
جان دو عالم به فدایت
لاله ی باغ سرسبز تبارک
فاطمه عید میلادت مبارک.
#حضرت_معصومه_میلادیه
#سازگار
مرغ دلم راهی #قم میشود
در حرم امن تو گم میشود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی؟
فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر کرب و بلا آمدی؟
یا که به دنبال رضا آمدی؟
من چه کنم شعله داغ تو را
درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنی
باخبر از وقت ظهورم کنی.
#آقاسی
مدح حضرت معصومه سلام الله علیها
سید تقی سیفی اردبیلی
السلام ای حضرت معصومه ای والاگهر
مظهر انوار عالمگیر حی دادگر
نکهت گلهای جنت در غبار کوی توست
رنگ رخسار تو دارد نقش زهرایی دگر
گوشه چادر نمازت بوسه گاه قدسیان
عالمی از جلوه سجاده ات مستانه سر
دخترموسی ابن جعفر،خواهر شمس الشموس
عمه ی مهدی ولی امر اَبنای بشر
ای کریمه کیستی تو می زند شام و سحر
بوسه برخاک درت،حور و ملك،شمس و قمر
معجرت بوی عبائی میدهد درد آشنا
شرح این گفته مجالی خواهد و وقتی دگر
زائرین بارگاهت از مَلک بالانشین
سائل کویت سلیمان جاه و ازخود بی خبر
نغمه ی ذکر ومناجات شبت شور آفرین
یک نظر تلمیح تو باشد دو صد مُعجز اثر
ای اقامتگاه سبزت شهر علم و مهد عشق
وی سواد کوی تو جنات هر فرزانه فر
محو اجلالت تمام خاکیان ، افلاکیان
خاک پایت توتیای دیده ی اهل نظر
آیه ی تطهیر را روشن ترین آیت توئی
سوره ی نور از تجلای رخت شد معتبر
بسکه پاکی، مریم دوشیزه هم مفتون توست
آن مهین بانو کرامات تو را دارد مگر!
« سیفی ام » من شاعر دربار عاشورائیان
در حریم اقدس عشقت شدم شوریده سر
طاعتم بی ذکر نام تو نباشد دل پسند
بر در جود تو دارم خدمتی دیرینه تر
چشم گریانم ضریح اقدست را در طواف
روح مستم چون کبوتر درحرم بگشوده پر
ریزه خوارم بر سر خوانت چو مرغان عطش
آتشی از عشق تو در سینه دارم شعله ور
عمه ی سادات اِذن چاکری ده بنده را
دست لرزان دعایم را ز رحمت کن نظر
گرجوانی دادم عشقت را خریدم من بجان
سود سرشار است این سودا نمی آرد ضَرر.
#سیفی_اردبیلی
حضرت معصومه سلام الله علیها
مرحوم زین العابدین امیدی ( وافد زنجانی )
کوکب برج امامت حضرت معصومه است
صاحب کشف وکرامت حضرت معصومه است
دختر موسی بن جعفر پیشوای هفتمین
مظهر عزّ و فخامت حضرت معصومه است
زادهٔ معصوم نهّم آنکه از عصمت بر او
درجهان گردیده قسمت حضرت معصومه است
بانویی که صحن و ایوانش شده رشک جنان
گوهردریای عصمت حضرت معصومه است
بانویی که با قدومش بلدهٔ #قم را نمود
چون جنان مشمول نعمت حضرت معصومه است
در جوارش آنکه تعلیم و تعلّم می کنند
بحث فقه وعلموحکمت حضرت معصومه است
آنکه از هجر برادر همچو زینب هر زمان
بوده اندر رنج وزحمت حضرت معصومه است
حاجت دارین را «وافد»طلب بنما ز وی
چونکه باب فضل ورحمت حضرت معصومه است
#حضرت_معصومه_مدح
#وافد_زنجانی