eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
735 ویدیو
311 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ما به علی و نماز آخر او به حال راز و نیاز و به دیدۀ تر او سلام ما به علی و به عدل و ایمانش سلام ما به رخ غرق خون و منبر او سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد سلام ما به رخ غرق خون اطهر او سلام ما به پریشانی حسین وحسن سلام ما به دل پُر زآه دختر او سلام ما به نفس های نفس پیغمبر سلام ما به فروغ نگاه آخر او سلام ما به غمی کز مدینه دارد او سلام ما به ملاقات او و همسر او چوخاک اوست سزای ابوذر ومقداد فتاده است «وفائی» به خاک قنبر او.
یک شمع برای بال پروانه بس است یک طعنه برای زخم جانانه بس است ای تیغ،چه حاجت بشکافی سر را سی سال نگاه بر در خانه بس است. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
میان قبله محراب ناله ها کردم به هرقنوت برای همه دعا کردم برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم میان گودی محراب تا زمین خوردم عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم تو بر زمین که فتادی مرا صدا کردی ببین به صورت خونین تورا صدا کردم عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم دلم زبس نگران نگاه زینب بود دوشانه حسینین خودم رها کردم محارمند کنون دور دخترم اما اشاره جانب گودال کربلا کردم تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود به پیش دیده زینب گلو بریده شود.
ناله كن اى دل به عزاى على گريه كن اى ديده براى على كعبه ز كف داده چو مولود خويش گشته سيه پوش عزاى على عمر على عمرۀ مقبوله بود هر قدمش سعى و صفاى على ديدۀ زمزم كه پر از اشگ شد ياد كند، زمزمه‏هاى على تيغ شهادت سر او را شكافت كوفه بُوَد، كوه مناى على عالم امكان شده پر غلغله چون شده خاموش صداى على نيست هم آغوش صبا بعد از اين پيك ظفر بخش لواى على منبر و محراب كشد انتظار تا كه زند بوسه به پاى على ماه دگر در دل شب نشنود صوت مناجات و دعاى على آه كه محروم شد امشب دگر چشم يتميان ز لقاى على مانده تهى سفرۀ بيچارگان منتظر نان و غذاى على واى امير دو سرا كشته شد خانۀ غم گشته، سراى على پيش حسين و حسن و زينبين خون چكد از فرق هماى على خواهی اگر ملك دو عالم حسان از دل و جان باش گداى على. (ره)