(حضرت علی اکبر ع)
گفت حسین سرو گل اندام من
ای که تویی اکبر و آرام من
اکبر ناکام من
سرو گل اندام من
هر که بشد عاشق روی نبی
خواست ببیند خط و موی نبی
دید به تو جلوه و خوی نبی
رشته ی گیسوی تو شد دام من
ای پسرم نوثمری ای علی
نور دو چشمان ترم ای علی
ای رخ ماهت قمرم ای علی
ای که تویی اکبر ناکام من
مادر تو رنج فراوان کشید
تا چو تو یک سرو قدی پرورید
آه که عیش تو به عالم ندید
حسرت رویت شده فرجام من
شانه بر این زلف فتان کرده ای
خون به دل پیر و جوان کرده ای
از غمت عالم به فغان کرده ای
ای رخ تو لاله ی گلفام من
اکبر من جانب میدان مرو
یوسف من جانب گرگان مرو
آه چنان باد شتابان مرو
صبر کن ای سرو گل اندام من
وای خدا اکبر من می رود
نور دو چشم تر من می رود
سایه ی او از سر من می رود
از تن من می رود آرام من
وای خدا خسته و مضطر شدم
وای خدا بی علی اکبر شدم
وای خدا دیده ز خون تر شدم
روز شده در نظرم شام من
تیغ جفا بر سر او جا گرفت
ز صدر زین به خاک مأوا گرفت
جامه ز خون لاله و صحرا گرفت
سوخت شرار غمش اندام من
رخت شهادت به تو زیبنده باد
دولت تو دولت پاینده باد
دشمن تو خوار و سرافکنده باد
ای گل زیبنده و مه تام من
بگو تو بامشکی نوحه سرا
ذکر علی اکبر نیکو لقا
شاه شهیدان به صف کربلا
گفت که ای مایه ی آرام من.
زمینه:گفت نبی پادشه نشأتین
#بامشکی
#حضرت_علی_اکبر_ع
(حضرت علی اکبر ع)
از حرم آیید،ای بنی هاشم
از جگر نالید،ای بنی هاشم
وای اکبرم وای اکبرم
ای نور چشمان ترم
کشته شد اکبر،نوجوان من
پاره تن گردید،جسم و جان من
رفته تا افلاک،الامان من
فارغ اقبالید،ای بنی هاشم
قامتش از زین،سرنگون گردید
شبه پیغمبر،غرق خون گردید
از جفای این،قوم دون گردید
گوییا خوابید،ای بنی هاشم
ای بنی غالب،غافلید از حال
از جفای آن،خصم بد افعال
مر ندانید از،قصه ی احوال
اشک غم بارید،ای بنی هاشم
ای بنی عدنان،در کنار خاک
پیکر نازش،گشته از کین چاک
پاره تن باشد،نیر افلاک
رفع غم سازید،ای بنی هاشم
ای بنی یعرب،زان جهانگیری
برکشید اکنون،تیغ و شمشیری
رو سوی میدان،همچنان شیری
بر عدو تازید،ای بنی هاشم
ای بنی هاشم،تیغ ها بر کف
هم کفن پوشید،در زمین تف
کوفیان باشند،جمله صف در صف
قد برافرازید،ای بنی هاشم
شاه بی لشکر،بی کس و یار است
از غم اکبر،دیده خونبار است
کربلا بر او،کوی ایثار است
یاری اش سازید،ای بنی هاشم
سال ها امید،ذکرتان گوید
او شفاعت را،از شما جوید
راه تان از عشق،دم به دم پوید
تا ابد جاوید،ای بنی هاشم.
زمینه:سوم قتل،شاه مردان است
#ابوالفضل_حق_خواه
#حضرت_علی_اکبر_ع
(حضرت علی اکبر ع)
ای علی اکبر من یا ولدی
نور چشم تر من یا ولدی
چون حسین دید جمال پسرش
آمده بهر وداع پدرش
بوسه زد صورت همچون قمرش
گفت کای ماه بلند اختر من
آمدی سوی پدر،یا ولدی
با رخ همچو قمر،یا ولدی
بوده ام منتظرت ای پسرم
بار دیگر که بیایی به برم
رخ زیبای تو را چون نگرم
یادم آید رخ پیغمبر من
خوب شد ای پسرم،یا ولدی
آمدی در حضرم،یا ولدی
گفت اکبر که مرا ساز حلال
آمدم نزد تو با حزن و ملال
تا دهی بر پسرت اذن جدال
غربتت هست پدر باور من
گفت ای اکبر من،یا ولدی
ای بهین یاور من،یا ولدی
چون حسین دید رخ ماه علی
عزت و شوکت ذی جاه علی
بر فلک رفته ز غم آه علی
گفت هستی تو ز جان بهتر من
راحت جان منی،یا ولدی
جان جانان منی،یا ولدی
راحت جان اکبر من-روح روان اکبر من
بست شمشیر علی بر کمرش
بوسه زد بر رخ همچون قمرش
بود از هجرت او خون جگرش
گفت یارت پسرم داور من
لطف حق یار تو را،یا ولدی
حق مددکار تو را،یا ولدی
رفت اکبر سوی میدان بلا
همچنان ماه شد از مهر جدا
گفت شاهنشه دین یار تو را
حق در این معرکه ای گوهر من
دست حق یاور تو،یا ولدی
برفراز اختر تو،یا ولدی
تشنه جگر اکبر من-نور بصر اکبر من
حمله بر لشکر کفار نمود
تشنه کامی دلش افگار نمود
سوی باب آمده اظهار نمود
شاه دین گفت که ای کوثر من
گوییا تشنه لبی،یا ولدی
از عطش در تعبی،یا ولدی
شاه دین دید چو حسن حسنش
بنهادیش زبان در دهنش
گفت چون دید غریق محنش
تشته تر از تو بود حنجر من
تشنه کام اکبر من،یا ولدی
بدر تام اکبر من،یا ولدی
دانم ای تازه جوان تشنه لبی
از تف تشنه لبی در تعبی
زود باشد ز کف دست نبی
نوشی آب ای مه سیمین بر من
شبه پیغمبر من،یا ولدی
ای مه انور من،یا ولدی
بار دیگر سوی خصم پدرش
رفت و در جنگ شدی چاک سرش
بر روی خاک بلا شد مقرش
با پدر گفت که ای سرور من
در برم آی و بگو،یا ولدی
گو به آوای نکو،یا ولدی
آه از آن دم که صدایش بشنید
در بر پیکر اکبر چو رسید
گفت صد چاک علی را چو بدید
به فدای ره حق اکبر من
مادرت منتظرت،یا ولدی
تا بیاید خبرت،یا ولدی
یا حسین جان به فدای سر تو
جان به قربان علی اکبر تو
بر جوادی که بود نوکر تو
گوی یک بار که ای نوکر من
گفت هر بار حسین،یا ولدی
ای مرا نور دو عین،یا ولدی.
زمینه:اکبر تازه جوان وا ولدا
#حیدر_جوادی
#حضرت_علی_اکبر_ع
(حضرت علی اکبر ع)
از نسل مصطفایم،عزیز مرتضایم
اکبر امید لیلا،جوان کربلایم
پدر پدر پدرجان۲
تا از تو ای پدرجان،هل من معین شنیدم
از خیمه تا به میدان،با سر سویت دویدم
پدر پدر پدرجان۲
آماده ام پدرجان،از بهر جان نثاری
تا نخل دین بگردد،از خونم آبیاری
پدر پدر پدرجان۲
تنهایی تو دیدم،آه از دلم کشیدم
از نسل آل هاشم،من اولین شهیدم
پدر پدر پدرجان۲
این بود افتخارم،بهر تو جان نثارم
کالا برای هدیه،جز بذل جان ندارم
پدر پدر پدرجان۲
آمده تا نمایم،حمایت از ولایت
ای نور چشم زهرا،جانم کنم فدایت
پدر پدر پدرجان۲
امام من پدرجان،آماده ی نبردم
آمده ام که با جان،دور سرت بگردم
پدر پدر پدرجان۲
من زیر دست عباس،رزمنده ام پدرجان
یاری کنم شما را،تا زنده ام پدرجان
پدر پدر پدرجان۲
سرباز جانفدایم،بابا نما دعایم
رزمنده ی جوان و،سردار کربلایم
پدر پدر پدرجان۲
صدای غربت تو،بابا رسید به گوشم
از بهر یاری تو،آماده در خروشم
پدر پدر پدرجان۲
آماده بر جهادم،ای پدر غریبم
بر جان نثاری تو،ببین چه بی شکیبم
پدر پدر پدرجان۲
حسین بود امیرم،امام بی نظیرم
گر بارها بمیرم،ذلت نمی پذیرم
پدر پدر پدرجان۲
یاری دین و قرآن،رمز شهادت من
در موج خون تپیدن،باشد عبادت من
پدر پدر پدرجان۲
بر تو و جد و بابت،باشد ارادت من
ممنونم از تو دادی،اذن رشادت من
پدر پدر پدرجان۲
می گردد ای پدرجان،پیکرم اربا اربا
نزد تو روسپیدم،ایا عزیز زهرا
پدر پدر پدرجان۲
از ظلم و کین دشمن،افتاده روی خاکم
گریه مکن پدرجان،کنار جسم چاکم
پدر پدر پدرجان۲
کنار جسم صد چاک،گرفتی ماتم من
بمیرم از برایت،نشستی در غم من
پدر پدر پدرجان۲
از خیمه تا به میدان،کردی سوی علی رو
آیی کنار جسمم،با کنده ی دو زانو
پدر پدر پدرجان۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_علی_اکبر_ع
(حضرت علی اکبر ع)
تو اشبه الناس پیمبر هستی
علی جان علی جان
تو در شجاعت همچو حیدر هستی
علی جان علی جان
ای اولین شهید آل هاشم
علی جان علی جان
شهید روسپید آل هاشم
علی جان علی جان
تو رفتی و بی تو دگر غریبم
علی جان علی جان
درد و غم و ماتم شده نصیبم
علی جان علی جان
تا که صدای تو علی شنیدم
علی جان علی جان
سوی تو ای نور دلم دویدم
علی جان علی جان
ای نور قلب و دیدگان بابا
علی جان علی جان
پیکر تو گردیده اربا اربا
علی جان علی جان
داغ تو آتش بر دل پدر زد
علی جان علی جان
بر جگرم سوز غمت شرر زد
علی جان علی جان
روزم ز داغ تو چو شام تاره
علی جان علی جان
پیکر تو گردیده پاره پاره
علی جان علی جان
خم گشته قامتم ز غم شکستم
علی جان علی جان
کنار پیکرت ز پا نشستم
علی جان علی جان
دیگر نمانده جای زنده ماندن
علی جان علی جان
سوزانده قلبم خنده های دشمن
علی جان علی جان
افتاده پیکرت در این بیابان
علی جان علی جان
اهل حرم از داغ تو پریشان
علی جان علی جان
بی تو دگر حرم صفا ندارد
علی جان علی جان
جز نام تو دیگر نوا ندارد
علی جان علی جان
از سوز داغ تو در التهابم
علی جان علی جان
یا ولدی بابا بده جوابم
علی جان علی جان
از داغ تو جانم رسیده بر لب
علی جان علی جان
بر یاری ام از ره رسیده زینب
علی جان علی جان.
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_علی_اکبر_ع
(حضرت علی اکبر ع)
ای علی اکبرم،وی گل پرپرم
بدنت در خیام،نتوانم برم
اکبرم اکبرم،اکبرم اکبرم
ای به خون خفته ی،پاره پاره بدن
وی ذبیح ره،مهربان داورم
اکبرم اکبرم،اکبرم اکبرم
خیز و حرفی بزن،ای عزیز دلم
کی توانم تو را،این چنین بنگرم
اکبرم اکبرم،اکبرم اکبرم
قطعات تنت،جمع شد در عبا
لیک ماندم چه سان،ببرم در حرم
اکبرم اکبرم،اکبرم اکبرم
از جوانان کمک،خواستم من علی
تا برند در خیام،بدنت از کرم
اکبرم اکبرم،اکبرم اکبرم
بعد تو می شود،چیره بر من عدو
می برد شمر دون،رأس از پیکرم
اکبرم اکبرم،اکبرم اکبرم.
زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست
#حسین_مقدم
#حضرت_علی_اکبر_ع
(حضرت علی اکبر ع)
علی اکبر و شبه پیغمبری
تو از نسل زهرایی و حیدری
تو نور دو عینی
تو جان حسینی
علی جان علی۲
گلی از گلستان آل اللهی
شهید ره دین و ثار اللهی
گل گلشن دین
شدی کشته ی کین
علی جان علی۲
فدای تو و عهد و پیمان تو
بداده حسین اذن میدان تو
تو رفتی به میدان
بدادی تو جولان
علی جان علی۲
همه جنگ شایان تو دیده اند
صدای رجز از تو بشنیده اند
چو حیدر تو مردی
تو مرد نبردی
علی جان علی۲
ز شمشیر کین فرق پاکت شکست
حسین دیده گریان کنارت نشست
گل ام لیلا
شدی اربا اربا
علی جان علی۲
قرار دل بی قرارت رسید
حسین با دو زانو کنارت رسید
شده صبر او کم
شده قامتش خم
علی جان علی۲
نشسته حسین یا علی در برت
بسوزد برای تو و پیکرت
الا یاس چیده
به خون آرمیده
علی جان علی۲
زده داغ تو بر دل و جان شرر
شده عمه از داغ تو خونجگر
الا نور دیده
به سویت دویده
علی جان علی۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_علی_اکبر_ع
(حضرت علی اکبر ع)
در خلق و خو و خصلتی،شبیه پیغمبر
جانم علی اکبر
تو صاحب کرامتی،ای نوه ی حیدر
جانم علی اکبر
ای افتخار عالمین،ای قهرمان من
یار جوان من
ای میوه ی قلب پدر،هستی خدا باور
جانم علی اکبر
ای نور چشمم پسرم،بر تو نمودم رو
با کنده ی زانو
سر تو را عزیز جان،گرفته ام در بر
جانم علی اکبر
بابا شده خون جگرم،ای مه جبین من
ای نازنین من
اندر کنار پیکرت،بابا زند بر سر
جانم علی اکبر
ای شبه پیغمبر علی،فرقت دو تا گردید
جانت فدا گردید
با پیکر خونین خود،رفتی سوی داور
جانم علی اکبر
برخیز و بنگر بر پدر،گردیده ام دلخون
از داغ تو محزون
زینب رسیده از حرم،با دیدگان تر
جانم علی اکبر
تا دیدمت صد پاره تن،شد قامت من خم
صبرم بگشته کم
داغ تو زد بر جان شرر،ای ز همه بهتر
جانم علی اکبر
بابا نگر بر حال من،ای ماه رخشانم
سر در گریبانم
صد پاره پیکر گشته ای،با نیزه و خنجر
جانم علی اکبر
اهل حرم گریان همه،ریزند سرشک غم
از سوز این ماتم
زند سکینه از غمت،بر سینه و بر سر
جانم علی اکبر
آمد برای یاری ام،با گریه جان بر لب
عمه ی تو زینب
گرید کنار پیکرت،ای روح در پیکر
جانم علی اکبر
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_علی_اکبر_ع
(حضرت علی اکبر ع)
علی اکبری،شبه پیغمبری
گل باغ حسین،نوه ی حیدری
یا علی یا علی۲
گل لیلا تویی،بر حسین نور عین
کربلا گشته ای،جانفدای حسین
یا علی یا علی۲
از تبار نبی،تویی اول شهید
روز محشر تویی،نزد حق روسپید
یا علی یا علی۲
گل زهرا بداد،اذن میدان تو
دشمنان خدا،گشته حیران تو
یا علی یا علی۲
وقت رفتن شده،پدرت خونجگر
بهر تو بی صدا،ریزد اشک از بصر
یا علی یا علی۲
تو امامت حسین،کردی یاری علی
دشمن از تیغ تو،شد فراری علی
یا علی یا علی۲
دشمن بی حیا،در کمینت نشست
بین لشکر علی،فرقت از کین شکست
یا علی یا علی۲
تو ز شمشیر کین،شدی نقش زمین
تا صدایت شنید،پدرت شد غمین
یا علی یا علی۲
ای صفای حرم،تن تو گشته چاک
یا علی از ستم،تو فتادی به خاک
یا علی یا علی۲
پیکر تو علی،اربا اربا شده
خونجگر از غمت،گل زهرا شده
یا علی یا علی۲
تا صدایت شنید،به کنارت رسید
پیکرت غرق خون،دید و قدش خمید
یا علی یا علی۲
پیکر چاک تو،شده نقش زمین
شده از داغ تو،پدرت دلغمین
یا علی یا علی۲
از غمت یا علی،جان او بر لب است
دل تسلای او،خواهرش زینب است
یا علی یا علی۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_علی_اکبر_ع
روان به جانب میدان، علیّ اکبر شد
جهان به دیدۀ لیلا ز شب سیهتر شد
چو بر شد از افق خیمه همچو بدر منیر
جهان ز پرتو رخسار او، منوّر شد
به سر نهاد چو عمّامۀ رسول خدا
عیان دوباره به خلق خدا، پیمبر شد
به کف گرفت چو تیغ و نشست چون به عقاب
زمانه گفت به دلدل، سوار، حیدر شد
به پیش چشم پدر شد، چو در خرامیدن
رخ حسین ز خوناب دیده، احمر شد
چو شد مقابل آن قوم کینهجو، گفتا:
چرا ز یاد، شما را حدیث محشر شد؟
مگر نه این حرم است آن حرم که «روحُ الامین»
پی اجازۀ حاجت، ستاده بر در شد؟
خود این حسین، مگر نیست زادهی زهرا؟
که جبرئیل، پی خدمتش چو چاکر شد
چه شد که آب فرات این زمان به جمله حلال
ولی حرام به ذرّیۀ پیمبر شد؟
کسی نداد جوابش به غیر تیر و خدنگ
حدیثش آن چه به آن قوم دون، مکرّر شد
کشید تیغ و چنان تاخت بر یسار و یمین
که اَیسر، اَیمن و اَیمن ز تیغش، اَیسر شد
ولی دریغ! که آن جسم نازنین، آخر
نشان ناوک و تیر و سنان و خنجر شد
ستاده شه به در خیمه و نظر میکرد
که پارهپاره، تنِ شاهزاده اکبر شد
به گریه گفت پسر با پدر: خداحافظ!
بیا که وعدۀ دیدار، روز محشر شد
دمی که خامهاش این چامه را رقم میزد
فغان و نالهی «جودی»، به چرخ اخضر شد.
#جودی
#حضرت_علی_اکبر_ع
ای خدا شمع شبستانم چه شد؟
عطر خوشبوی گلستانم چه شد؟
چلچراغِ آسمانِ دیده ام
روشنی بخش دل و جانم چه شد؟
آن که از دیدار شوق روی او
شاد می شد باغ و بستانم چه شد؟
در میان غُصه های بی امان
قصه پردازِ نِیِستانم چه شد؟
روز تاریک جدایی، در زمین
آسمان! خورشید تابانم چه شد؟
در کویر تشنه کامی های دل
چشمه های آب حیوانم چه شد؟
نور ایمان، جان جانانم کجاست؟
راحت جان، روح ریحانم چه شد؟
#استاد_محمد_علی_صفری_زرافشان
#حضرت_علی_اکبر_ع
#دوبیتی
بر ظلمت خاک چاره ای بخشیدی
منظومه پرستاره ای بخشیدی
آنقدر کریمی که به هر گوشه ی دشت
از پیکر خویش پاره ای بخشیدی.
#مجید_لشکری
#حضرت_علی_اکبر_ع
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi