#آغاز_امامت_حضرت_صاحب(عج)
آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامت
می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّبها کجا و عبای امامت
ما زنده ایم از برکات ولایتت
ما عهد بسته ایم به پای امامتت
از روز اولی که رسیدیم در جهان
گشتیم آشنا به صدای امامتت
این روزها هوای تو را کرده ام بیا
ماییم یاکریمِ هوای امامتت
آقا بیا تقاصِ شهیدان به پای توست
آقا فدای کرببلای امامتت
تا روزِ بازگشتِ تو سیدعلی شده
پرچم به دوش، زیرِ لوای امامتت.
#رضا_باقریان
آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامت
می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّب ها کجا و عبای امامت
ما زنده ایم از برکات ولایتت
ما عهد بسته ایم به پای امامتت
از روز اولی که رسیدیم در جهان
گشتیم آشنا به صدای امامتت
این روزها هوای تو را کرده ام بیا
ماییم یا کریم هوای امامتت
آقا بیا تقاصِ شهیدان به پای توست
آقا فدای کرب و بلای امامتت
تا روزِ بازگشتِ تو سید علی شده
پرچم به دوش، زیرِ لوای امامتت.
#رضا_باقریان
#آغاز_امامت_امام_زمان_عج
دانی که چرا آب فرات است گل آلود ؟
شرمنده گی اش از لب عطشان حسین است
دانی که چرا چوب شده قسمت آتش ؟
بی حرمتیش برلب و دندان حسین است
دانی که چرا جغد به ویرانه نشیند همه ی عمر ؟
خاکم به دهن باد که آن جای یتیمان حسین است
دانی که چرا کوفی و شامی شده بد نام ؟
خائن به حریم و هدف و راه حسین است
دانی که چرا ماه رخش گشته مکدر ؟
تابیده سه شب بر تن عریان حسین است
دانی که چرا آب روان زمزمه دارد ؟
این زمزمه از غربت طفلان حسین است
دانی که چرا وقت تمنای دلت آب ؟
سوزد جگر از سوز علمدار حسین است
دانی که چرا کرببلا کوی منا شد ؟
چون ذبح عظیم غایت ایثار حسین است
دانی که چه سریست به شش گوشه مزارش ؟
دوگوشه ی آن قبر علی جان حسین است
دانی که چرا گریه کند سید سجاد همه ی عمر ؟
چون شاهد لبهای عطش بار حسین است
دانی که چرا یاد خرابه به دل ماست ؟
چون تربت نورانی زهرای حسین است
دانی که چرا ذکر حسین بر لب دانا ؟
جاری شده از بهر تولای حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش ؟
گویی که خدا نیز عزادار حسین است.
#رضا_باقريان
من عزادارِ شهِ تشنه لبم
کوهی از صبر و وقار و ادبم
من کنیزِ پسر فاطمه ام
مادرِ شیرِ نرِ علقمه ام
مادر جعفر و عبداللهم
جان نثارِ درِ ثارااللهم
مادرِ چار غیورِ عربم
زین سبب اُمِ بنین شد لقبم
مادر باغِ گلِ یاسم من
مادرِ حضرتِ عباسم من
پسرم بود علمدارِ حسین
ساقی و میر و سپهدارِ حسین
پسرم یک تنه یک لشکر بود
قوَتِ بازوی او حیدر بود
پسرم فانیِ فی اللهِ حسین
اولین جان به کفِ راهِ حسین
سیدی! ذکرِ لبش هر شب بود
پاسبانِ حرمِ زینب بود
پاسبانِ حرمی پژمرده
حرمی سوخته، آتش خورده
پسرم در ادبش معنا شد
تشنه لب بود ولی سقا شد
تا که او راهیِ دریا می شد
در حرم مرثیه برپا می شد
ناله ی اهل حرم واویلا
دستِ عباس قلم، واویلا
رفت تا آب بیارد اما
دست ها از بدنش گشت جدا
تیری آمد به دل مشک نشست
تیر دیگر دلِ زینب بشکست
مشک افتاد و ز دل آه کشید
ز دلش ناله ی جانکاه کشید
گفت ای تیر به چشمم خوردی
در حرم آبرویم را بردی
وعده ی آب به اصغر دادم
حال با مشک زمین افتادم
گفت طفلان همه در تاب و تبند
همه ی اهلِ حرم تشنه لبند
عاقبت گل پسرم را کشتند
نورِ چشمان ترم را کشتند
حال، من مانده ام و تنهایم
تا قیامت خجل از زهرایم
نه پسر دارم و نه فرزندی
به لبم نیست دگر لبخندی.
#رضا_باقریان
#حضرت_ام_البنین_س
آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامتت
می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّب ها کجا و عبای امامتت
ما زنده ایم از برکات ولایتت
ما عهد بسته ایم به پای امامتت
از روز اولی که رسیدیم در جهان
گشتیم آشنا به صدای امامتت
این روزها هوای تو را کرده ام بیا
ماییم یا کریم هوای امامتت
آقا بیا تقاصِ شهیدان به پای توست
آقا فدای کرب و بلای امامتت
تا روزِ بازگشتِ تو سید علی شده
پرچم به دوش، زیرِ لوای امامتت.
#رضا_باقریان
#آغاز_امامت_امام_زمان_عج