eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
255 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
745 ویدیو
311 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
دو گل از باغ عبدالله جعفر به دشت کربلا گردید پرپر دو فرزانه، دو بخشنده، دو دانا دو رزمنده، دو عارف، دو دلاور دو آرام و قرار جان زینب دو نور دیده ی زهرای اطهر دلیر و مرد میدان شجاعت کریم و دین شناس و نیک منظر یکی هجده بهار از عمر دیده یکی با بیست گردیده برابر به نام نامی عون و محمد سراپا مثل گل پاک و مطهر شب و روز از دل و جان هر دو بودند حسین بن علی را یار و یاور.
باز در باغ و چمن چهره ی گل پیدا شد بلبلِ نغمه سرا بر رخِ گل شیدا شد از چمن نغمه ی مرغانِ خوش الحان برخاست عالمِ عشق پر از زمزمه و غوغا شد مژده آورد نسیمِ سحر از عالمِ غیب که به روی همه امشب درِ رحمت وا شد باغ توحید برآورد گلِ خوش بویی کز شمیمش همه جا غرقِ طرب دل ها شد گرد غم پاک کن از آینه ی دل ای باغ که جهان بار دگر خرّم و روح افزا شد گنج صبری که در اندیشه ی دل بود نهان در حریمِ حرمِ قدسِ خدا پیدا شد آمد آن عصمت کبری که پِیِ تهنیتش جشن شادی و طرب در همه جا برپا شد مصطفی داد به ریحانه ی خود باز نوید مرتضی شاد از آن نوگلِ بی همتا شد ماهی از پرده برون گشت که با نورِ رُخش روشنی بخشِ دلِ فاطمه ی زهرا شد سر زد آن ماه چو از دامنِ زهرای بتول محوِ رویش دلِ خورشید جهان آرا شد آن که از مژده ی میلادِ همایونی او دل هر غمزده ای شاد به یک ایما شد هر کجا ذره ای افتاد به خاک راهش شد چو خورشید بر افلاک و فلک پیما شد دفترِ سرخِ شهیدانِ صفِ کرب و بلا با گلِ اشکِ به خون خفته ی او امضا شد این همان زینب کبراست که در کوفه و شام دشمن خیره سر از خطبه ی او رسوا شد این همان بانوی والاست که از همّتِ او پرده ی رنگ و ریا از رخ شب بالا شد آسمان شد به زمین پیش رخش آینه دار هر کجا طوطی نطقش به سخن گویا شد عقل، سرگشته شد از پرتو اندیشه ی او صبر، در حیرت از آن صبر توان فرسا شد ثبت شد با خطِ زرّین همه بر لوح وجود خطبه هایی که از آن عصمتِ حق انشا شد خطبه ای خواند که از هیبت هر واژه ی آن روز در دیده ی دشمن چو شب یلدا شد زنده از خون شهیدان شد اگر دین خدا خون هفتاد و دو تن از دم او احیا شد پایه ی نهضت خونینِ حسین بن علی با فداکاری او محکم و پا بر جا شد آن که شد خادم او در دو جهان شد مخدوم هرکه شد بنده ی او بر همگان مولی شد هرکه رفت از پی آن اسوه ی تقوا امروز ایمن از بی کسی و واهمه ی فردا شد. یا رب به گل اشک نگاه زینب یا رب به نگاه بی گناه زینب شام دل ما را همه جا روشن کن! با نورِ طلوعِ صبحگاه زینب. ▪️ تو شافعه ی روز جزایی زینب! راضی به رضایِ هر قضایی زینب! وقتی که گذر می کنی از باغ سخن مانند بهشت، جانفزایی زینب!
امروز قلب عالم امکان مکدر است امروز از شراره ی غم دل در آذر است امروز روز ناله ی پیغمبر خداست امروز روز گریه ی زهرای اطهر است امروز روز حزن علی فخر اولیاست امروز روز ماتم آل پیمبر است ای دل چو نی بنال که این روز غم فزا روز عزای حضرت موسی بن جعفر است آن رهبری که دامن زندان داغدار از اشک سوگوار غمش تا ابد تر است زنجیر و غل به گردن و شکر خدا به لب این شیوه ی کسی است که محبوب داور است دستی سیاهکار برآمد از آستین ای کشته باد آن که ستمکار پرور است شد کشته از عداوت هارون نابکار آن رهبری که حجت خلاق اکبر است.
نور خدا حضرت صاحب زمان شمس هدی حضرت صاحب زمان نوگل نرگس که پس از عسکری است سیدنا حضرت صاحب زمان میوه ی بستان علی النقی است رهبر ما حضرت صاحب زمان مثل جواد از کف او جاری است جود و سخا حضرت صاحب زمان راه گشای همه ی عالم است مثل رضا حضرت صاحب زمان هست چو موسی همه را از کرم عقده گشا حضرت صاحب زمان می دهد از جعفر صادق خبر در همه جا حضرت صاحب زمان وارث باقر که همه خلق راست راهنما حضرت صاحب زمان سینه ی او چون دل سجاد هست گنج دعا حضرت صاحب زمان می کند از خلق خدا چون علی دفع بلا حضرت صاحب زمان باغ دل فاطمه را از وفاست روح فزا حضرت صاحب زمان می چکد از باغ لبش چون نبی صدق و صفا حضرت صاحب زمان.