مرحوم سید احمد حسینی ( هاتف اصفهانی )
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
ز توگر تفقدو گر ستم،بود آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم،چه جفا کنی چه وفا کنی
همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیالهٔ ما که خون به دل شکستهٔ ما کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین،که خدا نکرده خطا کنی
توکه هاتف از برش این زمان،روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته زکوی وی،نظر ازچه سوی قفا کنی.
#مهدی(عج)
#هاتف_اصفهانی
#مهدی(عجل)
#فیض_کاشانی
خوشا آندل که ماوای تو باشد
بلند آن سر که در پای تو باشد
فروناید بملک هر دو عالم
هر آنسر را که سودای تو باشد
سرا پای دلم شیدای آنست
که شیدای سرا پای تو باشد
غبار دل بآب دیده شویم
کنم پاکیزه تا جای تو باشد
خوش آن شوریدهٔ شیدای بی دل
که مدهوش تماشای تو باشد
دلم با غیر تو کی گیرد آرام
مگر مستی که شیدای تو باشد
نمیخواهد دلم گل گشت صحرا
مگر گل گشت صحرای تو باشد
خوشی در عالم امکان ندیدم
مگر در قاف عنقای تو باشد
ز هجرانت بجان آمد دل فیض
وصالش ده اگر رای تو باشد.