یامهدی
الا که راز خدایی خداکند که بیایی
تو نور غیب نمایی خدا کند که بیایی
شب فراق تو جانا خدا کند که سرآید
سرآید وتو برآیی خدا کند که بیایی
دمی که بی تو برآید خدا کند که نباشد
ألا که هستی مایی خداکند که بیایی
تو احترام حریمی تو افتخار حطیمی
تو یادگار منایی خدا کند که بیایی
تو مشعری عرفاتی تو زمزمی تو فراتی
تو رمز آب بقایی خداکند که بیایی
به سینه ها توسروری به دیده هاهمه نوری
به دردها تو دوایی خدا کند که بیایی
دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته
تو مروه ای تو صفایی خدا کند که بیایی
قسم به عصمت زهرا بیا ز غیبت کبری
دگر بس است جدایی خداکند که بیایی.
#الا_که_راز_خدایی_خدا_کند_که_بیایی #مهدیه #موید_خراسانی
#امیرالمومنین_علی(ع)
ای پرتو آفتاب از سایه تو
وی عرش بلند، کمترین پایه تو
ای کعبه قدُسیانْ دلِ آگاهت
وی قبله مسلمین ولادتگاهت
آنجا که مَلَک مِهْر علی می جوید
وانجا که خدا مدح علی می گوید
من مورم و بایدم به دندان بردن
ران ملخی پیشِ سلیمان بردن
اکنون که سر مدح علی را دارم
آن بِهْ که دو بیتی از بزرگان آرم
آنگونه که «مولوی» زند دم ز ولی
وآنگونه که «بو علی» کند مدح علی
آن عارف عارفان و مرآت علوم
کز بلخ به شام رفت و از شام به روم
نخلی که کتاب مثنوی میوه اوست
او لُبِّ لُبابِ علم و باقی همه پوست
در مدح علی دو بیتِ زیبا دارد
گر بر سر دیدگان نهی جا دارد:
«رومی نشد از سِرِّ علیکس آگاه
زیرا که نشد کس آگاه از سِرِّ اِله
یک ممکن و این همه صفات واجب
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه»
حافظ» که زبان آسمان دانندش
یعنیکه «لسانِ غیب» می خوانندش
دیوان ورا نگاشته خامه حور
بر طارمِ سبزِ آسمان با خط نور
در مدح علی دو بیت زیبا دارد
گر بر سر دیدگان نهی جا دارد:
«در مذهب ما کلام حق، نادِ علیست
طاعت که قبول حق شود یادِ علیست
از جمله آفرینشِ کون و مکان
مقصود خدا، علی و اولادِ علیست»
آن مرد بزرگِ فکر و اندیشه «صَفی»
آن صوفی صافی صفا پیشه صفی
کز درس ولایتِ علی، آگاه است
با شعر مُفَسِّر کلام اللّه است
در مدح علی دو بیت زیبا دارد
گر بر سر دیدگان نهی جا دارد:
«از سِرِّ علیکه جز خدا آگاه است؟
کو نقطه تحتِ باء بسم اللّه است
چون نقطه کند تَنَزُّل از مرکزِ خوش
گردد الف آن که اوّلِ اللّه است»
استاد ابوالفرج به گوهر سُفتن
گفتا ز علی چه می توانم گفتن؟
از «بوالفرج» و «ابو علی» مضمونی
بشنو ز «ریاضی» و چه خوش معجونی:
با ذات خدا ذات علی مَمْسوس است
در مدح علی وِجْهِه یا قُدّوس است
در بین بشر «ابو علی سینا» گفت:
معقول علی، نوع بشر مَحْسوس است
آن عارف وارسته و آن مرد خدا
استاد جلالِ دینْ، هُمایی سَنا
آن بر صدف پاک فضیلت گوهر
وآن تاج طلایی به سَرِ شعر و هنر
در مدح علی دو بیت زیبا دارد
گر بر سر دیدگان نهی جا دارد:
«چون نامِ علی نام خدای اَحَد است
بسم اللّه و یا علی مَدَدْ، هم عدد است
وآنگاه به حق چو با علی گشت یکی
هر جا که علی مدد کند حق مدد است»
از شاعر ناشناس شعری دیدم
بوسیدم و چون دسته گل بوییدم:
«اوصاف علی به گفتگو ممکن نیست
گنجایش بحر در سبو ممکن نیست
من ذات علی به واجبی نشناسم
امّا دانم که مثل او ممکن نیست»
شعری ز «صغیر» اصفهانی دیدم
در اوج لطافت و روانی دیدم
مَعنیش بزرگ و لفظ آن مختصر است
شعری که «ریاضی» بپسندد هنر است:
«عمری ست که دم به دم علی می گویم
در حال نشاط و غم علی می گویم
تا حال علی گفتهام ان شاءَاللّه
در باقی عمر هم علی می گویم.
#ریاضی یزدی
#مناجات_با_خدا
یا رب ز کرم درى به رویم بگشا
راهى که در او نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یاد تو هرچه هست بر از دل ما
یا رب ز کرم حال دعا بخش مرا
از حال دعا جرم و خطا بخش مرا
تا امشب اگر مرا نیامرزیدى
امشب به على مرتضى بخش مرا
یا رب مددى که بى پناهیم همه
اى بحر کرم غرق گناهیم همه
اى باعث روسفیدى رو سیهان
بر ما نظرى که رو سیاهیم همه
یا رب تو به فضل خویش دلشادم کن
گشتم ز گنه خراب آبادم کن
بگریختم از درگه تو یک چندى
بد کردم و بازگشتم آزادم کن
یا رب مکن اندر صف محشر خجلم
من کرده گناه و پیش خود منفعلم
اندر دو جهان ببخش و رحمى بنما
چون غیر تو امّید نباشد به دلم
عصیان خلایق ار چه صحرا صحراست
در پیش عنایت تو یک برگ گیاست
هرچند گناه ما کشتى کشتى است
غم نیست که رحمت تو دریا دریاست.
#ابوسعید ابی الخیر
مناجات
آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه ز اغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
میزند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین وخدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگویی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره میگوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بودای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدایی که رحیم است وکریم است و غفور
گویدای سوتهدلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی میگویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست.
#رمضانیه
#ژولیده_نیشابوری
مکتب قرآن
حاج علی پور علی ( جاهد )
دلا به مکتب قرآن بیا گر امکان است
که دل همیشه منور ز نور قرآن است
بیا بمکتب قرآن که کسب فیض اینجاست
فضای مکتب قرآن فضای رضوان است
اگر که طالب فیض حضور جانانی
بیا که محضر قرآن حضور جانان است
بیا ز مکتب قرآن رموز عشق آموز
که درس عشق الهی در این دبستان است
بیا ز سوره اخلاص دل چو آینه کن
که دل چو آینه گردد سرای سبحان است
جهان به دیده آئینه غرق تاریکیست
چراغ مکتب قرآن همیشه سوزان است
بیا که مکتب توحیدی کلام الله
ز شعشعات کلام خدا چراغان است
چراغ راه بشرمعنی کلام خداست
که این کتاب کتاب حیات انسان است
بیا که مکتب عشق کلام لم یزلی
محل کنگره ی اهل دین وایمان است
گر اهتمام تو دراعتلای دین حق است
بیا که دین حق اندر پناه قرآن است
مرو به مکتب فرهنگ قهقرائی غرب
که پشت پرده نهان دست شوم شیطان است
مخور فریب هیولای ظاهر آرا را
که دیو فتنه به زیر نقاب پنهان است
بشهر سبزجوانه سفر کن ای عاشق
شکوفه های بهشتی نگر چه خند ...
#جاهد
#قرآن