(امام علی ع)
(شب بیست و سوم رمضان)
رفتی ز داغت حیدر،خون گشته قلب زینب
حسن گل ولایت،جانش رسیده بر لب
واویلتا واویلا۴
رفتی دل حسینت،در غم و در محن شد
از سوز داغت آقا،خونین جگر حسن شد
واویلتا واویلا۴
گرید و در غم تو،عباس تو نشسته
بر قبر بی چراغت،دخیل گریه بسته
واویلتا واویلا۴
بعد از شما یتیمان،خونجگرند و تنها
بی تو امید عالم،گشته اسیر غم ها
واویلتا واویلا۴
بعد از غم تو مولی،مسجد دگر خموش است
همناله با یتیمان،هر شیعه در خروش است
واویلتا واویلا۴
بعد از تو یا علی جان،کوفه صفا ندارد
مسجد کوفه بی تو،نور و ضیا ندارد
واویلتا واویلا۴
قامت زینب تو،از داغ تو خمیده
بعد از تو دختر تو،جز رنج و غم ندیده
واویلتا واویلا۴
امشب گرفته زینب،عمامه ی تو در بر
هم ناله با حسینت،افتاده یاد مادر
واویلتا واویلا۴
#رضا_یعقوبیان
#امام_علی_ع
(امام علی ع)
(شب بیست و سوم رمضان)
بود کوفه غرق عزا و محن
بسوزد ز داغ و غم تو حسن
حسن غم نصیب است
حسین بی شکیب است
علی جان علی۲
پس از تو شده کوفه ماتمسرا
حسن از غم تو گرفته عزا
بگرید برایت
گرفته عزایت
علی جان علی۲
بگرید به یاد تو نور دو عین
چو زینب برای تو سوزد حسین
ز داغ تو زینب
شده روز او شب
علی جان علی۲
شده مسجد کوفه بی تو خموش
یتیمان کوفه همه در خروش
امان از جدایی
پدرجان کجایی
علی جان علی۲
فدای تو و روح حساس تو
بگرید برای تو عباس تو
گل باغ ایمان
شده بر تو گریان
علی جان علی۲
#رضا_یعقوبیان
#امام_علی_ع
از وصاياى امام(عليه السلام):
وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً.
و همواره دشمن (سرسختِ) ظالم و يار و مددکار مظلوم باشيد.
#نهج_البلاغه،نامه 47
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
🔴دفاع نکردن از حق معصومین !!!!!
روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین(عليه السلام) را نیش زد ، و سریعا نزد #امیرالمومنین_ع آمد...حضرت به او فرمود:
بر اثر این نیش نمی میری برو، او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد : یاامیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دوماه زجر کشیدم.
حضرت به او فرمود: میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟
عرض کرد: خیر.
حضرت فرمودند : چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب بخاطر آن است.
#مستدرک_الوسایل،ج۱۲ ،ص۳۳۶
#داستان_و_عبرت
بر عفو بیحسابت، این نکتهام گواه است
گفتی که یَأس از من، بالاترین گناه است
من غرق در گناهم، مسکین و رو سیاهم
تنها تویی پناهم، «لا تَقنَطُوا» گواه است
هرگز نمیپسندی، دَر بَر رویم ببندی
آخر کجا گریزد، عبدی که بیپناه است
در دیده اشک سُرخم، بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و، پروندهام سیاه است
باز آمدم به سویت، برگشتهام به کویت
این بندۀ فراری، محتاج یک نگاه است
من عهد خود شکستم، من راه خویش بستم
ور نه به جانب تو، هر سو هزار راه است
یک جمله با تو گفتن، ذکر هزار سال است
یک لحظه بیتو بودن، یکعمر اشتباه است
یک یا اِلهی اَلْعَفو، جبرانِ جُرمِ یک عمر
یک شام قَدر با تو، بِهْ از هزار ماه است
#غلامرضا_سازگار