سید محمد رضوانی شیرازی
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفت وگویی
غم و درد و رنج و محنت، همه مستعد قتلم
تو ببر سر از تن من، ببر از میانه گویی
به ره تو بس که نالم،ز غم تو بس که مویم
شده ام ز ناله نالی، شده ام ز مویه مویی
همه خوشدل این که مطرب بزند به تار چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چو شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی؟
چه شود که کام جوید ز لب تو کامجویی؟
شود این که از ترحم دمی ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی؟
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرّج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
نه به باغ ره دهندم که گلی به کام بویم
نه دماغ این که از گل شنوم به کام بویی
ز چه شیخ پاک دامن سوی مسجدم بخواند
رخ شیخ و سجده گاهی سر ما و خاک کویی
نه وطن پرستی از من به وطن نموده یاری
نه ز من کسی به غربت بنموده جست وجویی
بنموده تیره روزم، ستم سیاه چشمی
بنموده موسپیدم، صنم سپیدرویی
نظری به سوی #رضوانی دردمند مسکین
که به جز درت امیدش نبود به هیچ سویی.
#مهدیه
#رضوانی_شیرازی
#علامه حسن زاده آملی:
كم گوى و گزيده گوى چون در
تا ز اندك تو جهان شود پر
دهان باب الله است ! صادرات و وارداتش را كنترل كنيد.
دهان گوش جان است ، سعى كنيد چانه تان را عقل بچرخاند.
#صراط سلوک
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
#نوحه اربعین
#سبک حاج ناظم
ای خسروتشنه جگرحسین جان
برگشته ام من ازسفر حسین جان
قامتم خم شده عمرمن کم شده
برحنجرخشک بریده
آوردم آب ازاشک دیده
مظلوم حسینجانم حسینجان۴بار
برخیزوباخواهرنماملاقات
آورده ام ازشام برتوسوغات
گیسویم شدسپید برلبم جان رسید
سوغاتیم جسم کبودم
دادم زکف بودونبودم
مظلوم
ای بی کفن، برتوکفن آوردم
آن کهنه خونین پیروهن آوردم
ای کفن بوریا کشتی ازغم مرا
ای میزبان درخواب نازی
خیزو نمامهمان نوازی
مظلوم
مارااسیرخارجی بخواندند
درکوچه هاوشهرهاکشاندند
بمااین شامیان زدن زخم زبان
زجروستم دیدیم فراوان
شدیم زهرسو سنگباران
مظلوم
دربزمی میسوخت خواهرتو
طشت زر وچوب تر وسرتو
لبت خوانده قرآن ولی خوردخیزران
شدغرق خون لعل لبانت
درپیش چشم کودکانت
مظلوم
گرکنج ویران داده جان سه ساله
من بارها مردم زداغ وناله
ازتوشرمنده ام من چرازنده ام
مانده به ویران دخترتو
همره نیاوردم سرتو
مظلوم حسین جانم.
#عبدالحسین محبی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#سید_رضا_مؤید
به کربلای تو یک کاروان دل آوردم
امانتی که تو دادی به منزل آوردم
هزار بار به دریای غم فرو رفتم
که چند دُرّ یتیمت به ساحل آوردم
کبوتران حرم را، ز چنگ صیادان
نجات داده و چون مرغ بسمل آوردم
به جز رقیه که از پا فتاد پشت سرت
تمام اهل حرم را به منزل آوردم
شبی به محفل ویرانهها، سرت شد شمع
حدیثها من از آن شمع و محفل آوردم
اگر به سلسله بستند بازوی ما را
حیات خصم تو را در سلاسل آوردم
نظر به جسم کبودم فکن که دریابی
تنی رها شده از چنگ قاتل آوردم...
اربعین
محمدعلی مجاهدی (پروانه)
آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام
از در و دیوار عالم فتنه میبارید و من
بیپناهان را بدین دارالامان آورده ام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدینجا با فغان آورده ام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آوردهام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آورده ام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آورده ام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشهای از درد دل را بر زبان آورده ام.
#اربعین
#مجاهدی_پروانه
پیاده روی زائران اربعین
حاج رضا محمدی(ولایی)
درهرنفس درهرقدم
ذکر زبانها یاحسین
چشم همه بر یک علم
ذکر زبانها یاحسین
پیر و جوان ، خرد و کلان
باهر عقیده مرد و زن
قصد همه تنها حرم
ذکر زبانها یاحسین
(( یابن الزهرا سیدی ثارالله
انی احبک ابی عبدالله ))
باپای عریان عده ای
همناله با روح الامین
گه موکب طفل الرضیع
گه موکب ام البنین
هی التماس میزبان
هی امتناع میهمان
بلکه رسد بر وعده گاه....
....خیل یاران اربعین
یابن الزهرا ...
پادرزمین دل در حرم
در دیده ها اشک غمه
گاهی نوا و زمزمه
گه ذکر میر الغمه
در این مسیر عاشقی
در جاده دلدادگی
ذکر زبانها یکصدا
لبیک یابن فاطمه
یابن الزهرا ...
حلقه به حلقه از نجف
تا کربلا چون سلسله
باهر عمود و هر قدم
کم میشود از فاصله
بامحنت و ماتم عجین
با ناله و اشک و عنین
بر زائران اربعین
زینب شود سر قافله
یابن الزهرا ...
اینجا تجلی می کند
یا لیتنا کنا معک
اینجا شود فرش زمین
بال و پر حور و ملک
دلها (ولایی) می شود
کرب و بلایی می شود
از اینهمه شوق وصال
خیره شود چشم فلک
یابن الزهرا ...
#اربعین
#آرزوی_کربلا
#محمدی_ولایی
#نوحه اربعین
#سبک همه جاکربلا
قبله گاه امید زینب ازره رسید
قامتم خم شده تن سیه موسپید
یاحسین۴بار
باردیگررسید زینبت قتله گاه
خفته ای زیرخاک کارمن اشک وآه
یاحسین
ریخت بی توحسین کاسه صبرمن
این بود قبرتو یابودقبرمن
یاحسین
جای آن حنجرو جسم صدچاک تو
قدکمان میزنم بوسه برخاک تو
یاحسین
الف قامتم ازغمت دال شد
این چهل روزبر من چهل سال شد
یا حسین
توشه ام خون دل دردوداغ وبلا
بوده شام بلا بدتر از کربلا
یاحسین
شام مهمان شدیم سنگباران شدیم
کنج ویرانه بی سروسامان شدیم
یاحسین
دردل طشت زر برلبت چوب خورد
در کنار سرت دخترت جان سپرد
یاحسین
باهمه دردو غم ازتوشرمنده ام
دخترت داده جان من چرازنده ام
یاحسین
#عبدالحسین محبی