eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41.9هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
380 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارناب حماسه_ی_نهم_دی_ماه .آرمین غلامی(مجنون)   شده ایم امتحان درنه دی پای رهبر بمان  درنه دی با حسین زمان  در نه دی همه تاپای جان در نه دی نه دی گامها پرازنوراست چشم خائن به مملکت کور است   مردم بت‌شکن مدافع اند همه ی مرد و زن مدافع اند این همه سینه‌زن مدافع اند همگی باکفن مدافع اند ماکفن پوش، مدافع رهبر بوده رهبر برای مادلبر   گرکشندم به دار سیدعلی باتوام  ماندگار سیدعلی برتوام ذوالفقارسیدعلی پای دین استوارسیدعلی  تا ابدتحت رایتت هستم من بپای  ولایتت هستم   برلب ماجواب دیدنی است دیدن نهر آب دیدنی است غیرت بوتراب دیدنی است پای این انقلاب دیدنی است پرچم انقلاب محکم شد بیرق مشکی محرم شد   بهره یاری ما جگر داریم چون کبوتر بال و پر داریم بهره بتها ما تبر داریم رهبری نه، که تاج سر داریم ازخداوند ما مدد خواهیم بهره یاری رهبر آگاهیم   سیدعلی کرده امیری ام  شکرخداکه من زهیری ام مسلم وعابس و بریری ام بااومن عاقبت بخیر ی ام پای این انقلاب عرق کردیم تکیه بر غیرت وهب کردیم   این فتنه بهرما فرصت ساخت حقانیت به هرکجا میتاخت فتنه گر بین عنان خود را باخت  در این سرا فتنه بپا انداخت بیرق هارا شکست، و پرچم سوخت پرچم ها درماه محرم سوخت  ازقومی رشوه‌خوار فتنه شده برخاک این‌ دیار فتنه شده ازآمریکای خار فتنه شده در هجوم غبار فتنه شده وسط روضه ها خندیدند چون مردمان کوفه رقصیدند   بابصیرت حضور امت بود نه دی قله‌ی بصیرت بود شهرماسنگر شهامت بود بهر این فتنه شیعه عزت بود این بصیرت کار مردم بود بنگرافتخار مردم بود   رهبری اقتدار عاشوراست بنگرشوره کربلا پیداست رهبری پشتوانه‌ی فرداست هر کسی بهریاریش برخاست هرحسینی حماسه‌ساز شده است بهره رهبری سرفراز شده است    بیرق انتقام ما مهدیست انتظار امام ما مهدیست تاکه رمز دوام ما مهدیست دست‌گیر قیام ما مهدیست نه دی را فقط خدا یار است بهره  ارباب کربلا یاراست   بهره این انقلاب عمار ی کرده سیدعلی علمداری روح اسلام ناب بیداری شده مردم زمان پیکاری  روح سبزتمام  دوران‌هاست فصل بیداری مسلمان‌هاست   از ولایت جدا شدن هرگز بهر فتنه فنا شدن هرگز دور از زهراشدن هرگز اینچنینً بی‌حیا شدن هرگز اینچین راه کج نبایدرفت بی دعای فرج نبایدرفت   در کنار ولایتت هستیم پی امرشهادتت هستیم سینه زن بین  هیئتت هستیم نسل سرخ بصیرتت هستیم  همه هستیم با ولی فقیه درتوگشتیم فنا ولی فقیه رهبرا ازخودت جدا تومکن یابه حال خودم رها تومکن دورم از خط کربلا تومکن مثل یک عده بی‌وفا تومکن چه شود که مرا نگاه کنید راهیم سوی  قتلگاه کنید   مادری داغ‌دیده گریان است مردمی غم‌کشیده گریان است نخل دین خمیده  گریان است آن جوان بریده گریان است روی دوشش تن برادر برد روی دستش لباس و معجربرد   نغمه ی اضطراب رفتنی است کوچه‌های عذاب رفتنی است آن زن بی حجاب رفتنی است بطری پر شراب رفتنی است بارخی چون کبود بایدرفت بر نبرده  یهود بایدرفت  من ازاین روزگار سیر هستم گرچه درفتنه ها اسیرهستم بهره امرتو سربه زیرهستم بی‌ولایت چقدر پیر هستم شعر (مجنون)فدای سیدعلی کرده این دل هوای سیدعلی   -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روضه دفتری
☑️ ☑️ مظلومه ای مانند علی مظلوم دختر ام الائمه ، ام کلثوم نوحه خوان قتیل العبراتی زینبی دیگر ، عمه ی ساداتی واویلا واویلا آه و واویلا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گل پر پر دیده ای کنج ویرانه زینب شمع قافله تویی پروانه وارث گلشن یاس کبودی همسفر با سر بریده بودی واویلا....... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آیینه ی صبر و تقوی و عصمتی اشفعی لنا فی الجنه سیدتی مرغ دل پر زند تا شهر دمشق طوف مرقد آن شهبانوی عشق واویلا........ ✍شاعر:میثم مومنی نژاد @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهر مجتبی چه مظلوم است غربتش از عزاش معلوم است روضه خوان امام معصوم است فاتح شام و کوفه کلثوم است "" همه جا پا به پای زینب رفت "" در صفاتش جلال میبینم حب او را کمال میبینم چشمه اش را زلال میبینم رتبه اش بی مثال میبینم "" همه جا پا به پای زینب رفت "" مثل زینب وقار بابا بود کوه صبر و حیا و غمها بود در رشادت شبیه زهرا بود خطبه اش ذوالفقار مولا بود "" همه جا پا به پای زینب رفت "" جلوه ی نور پنج تن بوده گاه زهرا گهی حسن بوده اسدالله بت شکن بوده شاهد غارت بدن بوده "" همه جا پا به پای زینب رفت "" 🤲 بِــجـاهِ مـُحَمـَّدٍ و آلـِه الطَّیِّـبـیــن 🤲 وَ بِــحـَـقِّ الـحُــسَـیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ 🤲 وَ بِــحـَـقِّ زَیْـنَــبَ الْکُــبـْــریٰ... الّــلــٰهُــمـَّــ عــجّـِل لـِوَلِیــِّــکــــَ  الــفَـــرَجَ.... و هب لی کمال الانقطاع الیک _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
بسم سلام‌الله‌علیها ●بند۱ یا ام کلثوم ای جلیله عالم به چادرت دخیله محتاج لطف تو ملائک خادم خونت جبرئیله اسوه‌ی صبر و صلابتی الگوی حجب و نجابتی هم قدم زینب تویی چه جنمی چه شجاعتی ام کلثوم دختر علی مثل زینب گوهر علی خواهر حسن خواهر حسین همچو زینب اختر علی ●بند۲ تو صاحب شان و مقامی دائم در صلات و صیامی خطبه‌هایت کرده قیامت همپای زینب در قیامی خواهر خوب زینبی زینب دوم مکتبی دختر زهرا و علی چه نسبی چه منصبی ام کلثوم خواهر حسین مثل زینب یاور حسین در خرابه با همه‌ی جان مراقبِ  دختر حسین ●بند۳ شان تو برتر از ملائک بی بی جان حلت بفنائک قربانی خاک قدومت خلفای کافر یکایک زینب ثانی کربلا صاحب تقوا و حیا شان تو برتر از فلک ‌ مظهر حسین 🌱 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(روضه خوانی حضرت ام کلثوم وگریز به روضه ی حضرت رقیه علیهماالسلام) باز هم بر پا شده بزم عزا در میان خانه ی امّ البنین در حیاط خانه زیر آفتاب سفره ای شد پهن بر روی زمین در کنار سفره بین ازدحام هر دلی از ناله ی زینب شکست در میان روضه ی گودال باز زینب ِ قامت کمان از پا نشست تا که زینب خسته شد،شد نوبت ِ روضه های امّ کلثوم ِ حزین گفت: دیدم کربلا تا شام، من داغ روی داغ ای امّ البنین نیم روزی باغ گلهای علی روبه روی چشم من رفته خزان روی نیزه رأسشان را دیده ام کربلا تا شام بودم نیمه جان بس دویدم روی سنگ وخارها بر کف پایم نشسته آبله شد جواب ناله هایم روز وشب خنده های تلخ زجر و حرمله وای از بازار شام و بزم می ما کجا و مجلس نامحرمان روبه روی دختران بی گناه خون دندان حسینم شد روان خارجی خواندند ما را شامیان شد خرابه،خانه ی ما روز و شب دم به دم آزارها دیدیم ما از نگهبانان بی شرم و ادب در میان قحطی آب و غذا کودکان بودند تشنه،نیمه جان وای من از لحظه و از ساعتی که رقیه خواست از من آب و نان گفتم ای شیرین زبان ِ کاروان کام عطشانت مرا داده عذاب من فدای لعل خشکیده ی تو نیست آب و نان دگر اینجا بخواب او بهشتی بود روی دامنم خلق و خویش بود مثل مادرم هر زمان دلتنگ مادر می شدم می شد او آرامش چشم ترم هر زمانی که سخن می گفت او بوی جنت از دهانش می وزید هر زمان که دست من را می گرفت تازه می شد در دل ِخونم امید او شبیه مادر من فاطمه قدکمان چون‌لاله ای پژمرده بود مثل او از کینه های مرتضی از عدوی پست،سیلی خورده بود بس که او طعنه شنید از شامیان شد میان کوچه ها مویش سپید شد شکسته از مصیبتها ولی قامتش از هجر بابایش خمید آن زمان که در خرابه ناگهان نیمه شب بی تاب شد از هجر او از جفای شامیان در بین اشک با سر بابای خود شد روبه رو گفت بابایی فدای حنجرت دشمن از چه رأس پاکت را برید با چه جرمی ای امام مهربان پیکرت در بین خاک و خون تپید لعل تو زخمی،لب من سالم است دیدمش که خورد چوب خیزران می زنم لطمه به لب تا که شود مثل تو خون از لب خشکم روان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
یا اهل الکوفه انّ الصّدقه علینا حرام😭 خطبه ی حضرت ام کلثوم علیهاالسلام در کوفه ای اهل کوفه اشک شما باد مستدام با این خیانتی که نمودید بر امام نامه نوشته اید بیا ای حسین و بعد شد کشتنش برای شما بهترین مقام نیزه سوار شد سر مهمانتان چرا این است رسم معرفت و مردی و مرام *خرما و نان به آل علی از چه می دهید نامردمان ، تصدّق ِ بر ما بُود حرام از لحظه ای که اصغر تشنه شهید شد دیگر نمانده خواهش و میلی به هر طعام در گوش ماست ناله ی(اُسقونی) ِحسین ترجیح می دهیم بمانیم تشنه کام چشمی ندیده سایه ی ما را ولی کنون هستیم در معابر و در بین ازدحام با دست بسته در به در ِکوچه ها شدیم بر ما نموده اید جفا جای احترام دیگر همیشگی شده اشک نگاه ما داغ درون سینه ی ما شد عَلَی الدَّوام دل های ماست زخمی یک نیم روز تلخ با مرگ ،زخم سینه ی ما گیرد التیام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) *روایت شده که پس از ورود اسرا به کوفه، کوفیان با خرما و نان به استقبال اسرا آمدند و از روی ترحم و دلسوزی آن را به کودکان می‌دادندکه حضرت ‌ام کلثوم علیهاالسلام این غذاها را از دست و دهان کودکان می‌گرفت و بر زمین می‌انداخت و خطاب به کوفیان فریاد می‌زد: «یا اهل الکوفه ان الصدقه علینا حرام؛ ‌ای اهل کوفه همانا صدقه بر ما حرام است.» 
السلام علیک یا شریکة الزينب يا ام کلثوم علیهاالسلام هستم غریبه ای به همه آشنا ترین من یاس حیدرم که شکسته شداین چنین بالا نشین عرشم و با کعب نیزه ها در وقت بردنم به جفا خورده ام زمین از خجلت و ندامت کوفه شده عیان آن خطبه های کوفه ی من بوده آتشین با کثرت کبودی و زخم و دل کباب گامم بزرگ بوده برای حیات دین شد قامتم خمیده وگیسوی من سپید از گریه ی رباب و غم طفل مه جبین بعد از وداع آخر و آن بوسه بر گلو با گریه های روز وشبم گشته ام قرین حالا میان بستر پرواز من شده این روضه ها قرار نفس های آخرین از خاطرم نرفته حسین مرا زده باهر چه داشت در کف خود دشمن لعین 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)