#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
متن روضه 2
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
شب اول محرم...
بریم در خانه نائب الحسين...
آقا و مولامون مسلم بن عقیل...
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته...
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
غریب و تنها توی شهر کوفه...
هی صدا میزد...
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند
🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند
18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند
خوشحال شد
نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند...
آقا زودتر بیا...
اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره...
دید تنهای تنها مانده...
از همون بالای بام صدا زد...
السلام علیک یا ابا عبدالله...
آقای من...مولا... کوفه نیا...
(شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...)
🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد
🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد
هی میگفت یه نفر نامه بنویسه...
بگه آقا کوفه نیا...
🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه
🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه
ای وای... ای وای
🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب
🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب
آقا ... اگه میخواهی بیای بیا، اما دیگه زینب رو با خودت نیار...
🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون
🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون
آقا اینجا حرمله ها منتظر علی اصغرت نشستند...آقا
بیت آخرم باشه...
منو ببخشید یاصاحب الزمان...
🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره
🔸زکربلا به سوقات براش یه گوشواره
حسین جان...
اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند
جان زهرا مادرت...
اگه میای...
رقیه رو با خودت نیار...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
#شب_اول_محرم
#صلوات_آخر_مجلس
خدای متعال انشاءالله این قلیل توسلات، عرض ادب، عزاداریها و اشک ریختن ها رو از همه ما به کرمش قبول بفرماید ثواب و بهره ای از این مجلس و محفل به روح همه گذشتگان پدران، مادران، حقداران، مخصوصا عزیزانی که سالهای قبل در بین ما بودند و در این مجالس زحمت کشیدند ولی الان دستشون از این دنیا خالیست عائد و واصل بگرداند...
به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
بخری یا نخری ماکه خریدار توییم ۰
ای طبیب همگان ماهمه بیمار توییم
بِبَری یا نبری کربوبلا خود دانی ۰
ما همه مشتری هر شب بازار توییم
بِکِشی یا نکشی ناز مرا خود دانی ۰
عاشق و دربه درو تشنه ی دیدار توییم
ردکنی یا نکنی جای دگر نیست مرا ۰
شاه عطشان نظری کن که گرفتار توییم
بزنی یا نزنی مُهر قبولی به دلم ۰
ماهمه شیفته ی غیرت و ایثار توییم
بِدَمی یا ندمی از نفس عشق به من ۰
ما همه زنده ازان طلعت انوار توییم
بِشَوی یا نشوی راضی ازین بنده ی بد ۰
ماهمه شیفته ی صحن علمدار توییم
برسم یا نرسم دور ضریحت غوغاست ۰
روزه داریم و همه تشنه ی افطار توییم
بوسه از خاک کف پای حسین میچسبد ۰
ماهمان سینه زن و عبد خطاکار توییم
کرمِ واسعه ات وسعت دریار دارد ۰
ما چو امواج خروشان که خبردار توییم
بوی سیب حرمت دل ز ملائک برده ۰
تو گل پرپری و ما همگی خار توییم
@majmaozakerine
#حدیث_روز
💢 هفت گروهی که خود را مسخره می کند
🍃امام رضا علیه السّلام :
1⃣ کسی که با زبانش استغفرالله بگوید ولی در دل از گناهی که کرده پشیمان نباشد خودش را مسخره کرده
2⃣ کسی که از خدا توفیق کار خیر طلب کند ولی تلاش و کوششی نداشته باشد خود را مسخره کرده
3⃣ کسی که از خدا بهشت بخواهد و در انجام عبادات صبر نکند و در ترک معاصی صبر نداشته باشد خود را مسخره کرده
4⃣ کسی که از آتش جهنم به خدا پناه برد ولی از لذت گناه دست بر ندارد خودش را مسخره کرده
5⃣ آنکس که یاد مرگ کند و از آن ترس داشته باشد ولی خود را برای مرگ آماده نکند ( یعنی اعمال خیر انجام ندهد و از گناهانش استغفار نکند) خودش را مسخره کرده
6⃣ کسی که خدا را یاد کند و مشتاق دیدار او باشد ولی در گناهان اصرار ورزد خود را مسخره کرده
7⃣ کسی که بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش کند، خودش را مسخره کرده است.
📚 نصایح مشکینی صفحه 274
بحارالانوار مجلسی جلد 78 ص 356
این رضا کیست که عالم همه خشنود و رضاست
این رضا کیست که بر درد دل خلق دواست
ای ضعیفی که تو را پشت و پناهی نبود
شو پناهنده به شاهی که م عین الضعفاست
ساکن کوی رضا باش که این ابر کرم
سایه ی رحمت او بر سر سلطان و گداست
دامن ضامن آهو مده از دست که او
دوست را ضامن و فریاد رس روز جزاست
در دبستان رضا درس فضیلت آموز
که دبستان رضا مکتب تسلیم و رضاست
سخن سوختگان سوزی و حالی دارد
لیک سوزنده تر از هز سخنی شعر رساست
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
یازهرا🌺:
.
#کرامات
#ایهاالرئوف
شیخ عباس قمی در فوائدالرضوی نقل می کند: کاروانی از سرخس آمدند به پابوسی امام رضا علیه السلام. پیرمرد نابینایی با آن کاروان بود، به نام حیدر قلی. آمدندحرم امام زیارت کردند و از مشهد خارج شدند و در منزلی در مشهد اُطراق کردند. به اندازه یک روز راه از مشهد دور شده بودند.
شب جوانها گفتند برویم مقداری سر به سر این حیدر قلی بگذاریم، خسته ایم ، بخندیم و سر گرم بشیم!
کاغذهای خالی برداشتند گرفتند جلو و تکان میدادند، بعد به هم می گفتند،تو از این برگه ها گرفتی؟ یکی می گفت: بله حضرت مرحمت کردند، فلانی تو هم گرفتی؟ گفت: بله من هم یکی گرفتم.
حیدر قلی کنجکاو شد و گفت: چی گرفتید؟
گفتند: مگر تو نداری؟
گفت : نه من اصلا خبر ندارم!
گفتند : امام رضا علیه السلام برگ سبز دست مردم می داد.
گفت : این برگ سبزها چیست؟
گفتند : امان نامه از آتش جهنم است. ما این را می گذاریم در کفن هایمان قیامت دیگر نمی سوزیم، جهنم نمی رویم چون از امام رضا علیه السلام گرفته ایم.
تا این را گفتند پیرمرد دلش شکست با خود گفت: امام رضا علیه السلام از تو توقع نداشتم، بین کور و بینا فرق بگذاری، حتما من فقیر بودم، کور بودم و از قلم افتادم که به من اعتنایی نکردی!
بلند شد و عصای خود را برداشت، راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه را نگیرم به سرخس نمی آیم باید بگیرم.
گفتند: آقا ما شوخی کردیم ما هم نداریم! ولی هرچه کردند آرام نمی گرفت خیال می کرد که آنها برای دلداری به او این را می گویند.
شیخ عباس نقل می کند: هنوز یک ساعت نشده بود که دیدند حیدر قلی دارد می آید یک برگه هم در دستش که با خط نور نوشته شده است «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این چیست که در دست داری؟
گفت: همین که یک مقدار از شما در بیابان فاصله گرفتم آقا را دیدم ایشان خودشان به استقبالم آمدند، گفتند حیدر قلی خسته ای برگرد این هم برگه برائت از آتش تو بگذار در کفنت شب اول قبر خودم می آیم پیشت. امام رضا علیه السلام به من هم برگ امان نامه دادند.
4_6021823824377415214.mp3
595.2K
#زمزمه #زیارت
به تو از دور سلام
#امام_رضا علیه السلام
#محمد_رضا_محمدی
🏴 زمزمه ای برای دل غافل و پرهیاهوی ما
و حرم خلوت امام رئوف علیه السلام
از همون بچگیام مثل کبوتر / توو هوای تو بال زدم
همیشه هر جا که گفتن از شلوغی / حرمتو مثال زدم
من به تو دل سپردم آقا؛ نگاهت برام نفسه
من به ضریحی عادت دارم که دستم بهش نرسه
عجب قصه ای - عجب غربتی
دلم رو بخر - توو این خلوتی
به غربت ثامن الحجج
عجل لولیک الفرج 2
حالا که بسته شده راه حریمت / همه اسیر غم شدن
رو چشای ما قدم بذار آقا جون / تو به خونه ها سر بزن
من با دل شکسته دارم میخونم زیارتتو
روضه کربلا میخونم برای رضایت تو
امان از غروب - امان از بلا
امان از سرِ - روی نیزه ها
به غربت ثامن الحجج
عجل لولیک الفرج 2
.
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟❣️💫🌟❣️💫🌟
عصرتون پراز یاد خدا دوستان عزیز سپاس از حسن توجه شماعزیزان بافوروارد کردن مطالب ازکانال وگروه خود حمایت کنید قدردان حضور گرم وصمیمی شما عزیزان هستیم
ان شاء الله حاجت روا باشید
به حق اهل بیت علیهم السلام
این گروه به نام اهل بیت علیهم السلام
هست پس به حرمت اهل بیت علیهم السلام عضوشوید ودوستان خودرا دعوت کنید🙏🌺🌺
لینک ابرگروه مجمع الذاکرین👇
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94
✔️راه حلی برای آمرزش گناهان کبیره و صغیره
🔰امام رضا(علیهالسلام):
💠گریه بر امام حسین(علیه السلام)، گناهان بزرگ را ریشهکن میکند.
💠در روایت دیگری هم میفرمایند که اگر برای امام حسین طوری گریه کنی که اشک روی صورتت جاری شود، خداوند تمام گناهات را چه بزرگ و چه کوچک و چه کم و چه زیاد میآمرزد.
🔰آیت الله جاودان:
💠اگر آدم غرق در گناه شود، ماهیت او عوض میشود و دیگر جایی جز جهنم ندارد.
💠ما دستوراتی داریم تا این تغییر ماهیت پیدا نشود. یکی از این دستورات شرکت در عزاداری امام حسین(علیهالسلام) و گریه بر ایشان است.
💠گریه یکی از راههای پاک شدن است. نه اینکه سالی یک بار گریه کنیم. گناهان ما زیادتر از آن است که با یک بار گریه درست شود.
🔰آیت الله ناصری:
💠در روایتي دارد موقعی که کسی بر امام حسین (عليه السلام) گریه نماید حضرت به او نظر می کند و برایشان طلب آمرزش كرده و از پدرانشان میخواهند كه برای آن ها استغفار كنند
▪️و به او می فرمایند:
💠ای گریه كننده بر من! اگر بدانی خدا چه چیزی از ثوابها برای تو مهیا كرده، هر آینه شادی تو زیادتر از اندوه تو خواهد شد.
📖 #خیردربرابرخیر
از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد.
زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.
زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است.
لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.
زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع میکرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید.
خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود.
جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش انداخت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای.
منبع: ثواب الاعمال، صفحه 126