eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 10 جمله طلایی از امام جواد (ع) ▪️ شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، تسلیت و تعزیت. ═══════✙❆♡❆✙══════ 🌷لبیک یا جواد الائمه🌷
4_685064536595628717.mp3
7.04M
شعر شهادت امام جواد علیه السلام - حاج حسن خلج: امام الهدی یا جواد الائمه ولی خدا، یا جواد الائمه چگویم به وصفت که فرموده آن را بقرآن خدا، یا جواد الائمه به کشتیّ ایمان،در امواج طوفان توئی ناخدا، یا جواد الائمه چه در هفت گردون چه در هشت جنّت توئی مقتدا، یا جواد الائمه سماواتیان راست مدح تو، بر لب به صبح و مسا، یا جوادالائمه بغیر از خدا هر که گوید ثنایت بود نارسا، یا جواد الائمه تو را کشت، اما لب تشنه آخر ندانم چرا؟ يا جوادالائمه ز بس ناله کردی در آن حجره تنها فتادی ز پا، يا جوادالائمه تنت بیکفن ماند بر خاک از چه در آن کوچه‌ها،يا جواد الائمه ولی دیگر از جسم پاکت نشد سر جدا از قفا،يا جوادالائمه به قربان جسمی که گردید او را کفن بوریا، يا جواد الائمه به قربان آن سر که می‌خواند قرآن به طشت طلا،يا جوادالائمه به قربان آن رخ که شد شسته با خون به دشت بلا،يا جوادالائمه
رمق نمانده دگر در تنی که من دارم ز جور همسر نا ایمنی که من دارم برای مرد بود خانه مأمنش لیکن نه جای امن بود مسکنی که من دارم به پاکدامنیم حق بود گواه ولی ز خون دل شده تر دامنی که من دارم نوای العطشم بر فلک رسد اما در او اثر نکند شیونی که من دارم مسلّم است که داد مرا از او گیرد خدای دادگر ذوالمَنی که من دارم •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• این گونه آه مکش جوابت نمی دهند حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند در بین هلهله ها ای عزیز من پاسخ به درد و پیچ و تابت نمی دهند چشم انتظار لطف کنیزان خود مباش مرهم برای قلب کبابت نمی دهند دنیا نه جای توست، به عرش خدا برو آن جا ملائکه عذابت نمی دهند وقتی کبوتران خدا سایه گسترند هرگز به دست آفتابت نمی دهند می خواستند مثل حسین خون جگر شوی پایان اگر به التهابت نمی دهند یک روز هم حسین صدا زد که اصغرم حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• لب تشنه بود ، تشنۀ یک جرعه آب بود مردی که دردهایِ دلش بی حساب بود پا می كشید گوشۀ حجره به رویِ خاك پروانه وار غرقِ تب و التهاب بود در ازدحام و هلهلۀ نانجیب ها فریاد استغاثۀ او بی جواب بود یک جرعه آب نذر امامش كسی نكرد هر چند آب دادنِ تشنه ثواب بود آخر شبیه جدِ غریبش شهید شد آری دعایِ خسته دلان مستجاب بود تا سایبانِ پیکرِ نورانیش شود بالِ کبوترانِ حرم را شتاب بود اما فدایِ بی کفنِ دشت کربلا  آلاله ای كه زخم تنش بی حساب بود هم تیغُ نیزه خونِ تنش را مکیده بود هم داغ دیدۀ شررِ آفتاب بود •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• مرهم حریفِ زخم زبان ها نمی شود اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود گریه مکن بهانه به دست کسی مده با گریه هات هیچ مداوا نمی شود خسته مکن گلوی خودت را برای آب با آب گفتن تو کسی پا نمی شود اینقدر پیشِ چشم کنیزان به خود مپیچ با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود گیسو مَکش به خاک دلی زیر و رو شود در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود باور کنم به در نگرفته ست صورتت؟ این جایِ تنگ و این قد و بالا نمی شود با ضربِ دست و پا زدنت طشت می زنند جز هلهله جواب مهیا نمی شود با غربتی که هست تو غارت نمی شوی نیزه به جای جایِ تنت جا نمی شود خوبیِ پشت بام همین است ای غریب پایِ کسی به سینۀ تو وا نمی شود •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• سر را ز خاکِ حجره اگر بر نداشتی تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی  خواهر نداشتی که اگر بود میشکست وقتی که بال میزدی و پر نداشتی از طوس آمدم که بگِریَم در این غمت یاری به غیر چند کبوتر نداشتی وقتی که زهر بر جگرت چنگ میکشید جز یا حسین نالۀ دیگر نداشتی ختمی گرفته اند برایت کبوتران لبخند میزدند و تو باور نداشتی تو تشنه کام و آب زمین ریخت قاتلت چشمت به آب بود و از آن بر نداشتی  *یه نفر دلش به رحم نیومد ، هی می گفت : جگرم ... نانجیب صدا زد گفت : کنیزا بیان ... گفت : یه جوری هلهله و کف بزنید ، میخوام صداش به گوشم نرسه ... کف میزدند دور و برت تا که جان دهی کف میزدند و تاب به پیکر نداشتی کف میزدند ولیکن به روی دست دست ز تن جدای برادر نداشتی  شکر خدا که پیرهنی بود بر تنت یا زیر نیزه ها تن بی سر نداشتی شکر خدا که لحظه ی از هوش رفتنت خواهر نداشتی، غم معجر نداشتی شاعر : حسن لطفی
حاج آقا رفیعی ◆ 🔷‍ حاجت گرفتن از امام جواد(علیه السلام) 🔷‍ امام جواد(ع) در پاسخگویی به حاجات دنیایی زودتر کار را راه می اندازند. محمد بن سهل قمی نقل می کنند؛ رفتم مکه برای زیارت خانه خدا برگشتم مدینه خدمت آقا امام جواد(ع)، می گفت: خیلی دلم می خواست یک پیراهن تبرکی از امام جواد(ع) بگیرم، آمدم خدمت آقا دیدم منزل شلوغ است و اصلا موقعیت نیست و مطرح نکردم و خداحافظی کردم و آمدم. در مسیر که با کاروان حرکت می کردیم یک وقت دیدم یک قاصدی از پشت سرم فریاد می زند که محمد بن سهل قمی کیست؟ گفتم ؛ من هستم چه کاری دارید؟ گفت ؛ آقا امام جواد(ع) این بقچه را برای شما فرستاده است. بقچه را باز کردم دیدم پیراهن از خود امام بوده و این بسته را برای من فرستاده است بدون اینکه من حاجات خود را مطرح کنم و به زبان بیاورم. ابو هاشم جعفری می فرمایند؛ مدتی بود عادت بدی پیدا کرده بودم گِل می خوردم . یک وقتی با آقا امام جواد‌ (ع) قدم می زدیم وارد باغی شدیم همانطور که در باغ قدم می زدیم، خدمت آقا مشکلم را گفتم، گفتم آقا من عادت بدی پیدا کردم،گِل میخورم ، و حرص به این کار دارم. آقا فرمودند؛ ما دعا می کنیم. چند روز بعد من را دیدند ،فرمودند ابو هاشم چطور هستید؟ گفتم آقا گِل پیش من مبغوض است، تنفر پیدا کردم با دعای شما این محبت و دوستی این علاقه که نسبت به خوردن گِل و خاک داشتم تبدیل شد،به تنفر. عزیزان امام جواد منشاء خیر و برکت هستند، یک حدیث بخوانم؛همه ی راه های ترقی در این یک حدیث جمع شده است. امام جواد(ع) می فر مایند؛〖 اَلثِّقَهُ بِاللهِ ثَمَنُ لِکُلِّ غالٍ،وسُلِّمٌ اِلی کُلِّ عالٍ.〗: «توکل بر خدا نردبان همه ی ترقی هاست.» چرا؟ چون شما به هرچی تکیه کنی کوه یخی است آب می شود. پدر، مادر، برادر‌، می میرند. پارتی، آشنا، رییس‌، وزیر، مرجع، و ... هر کسی و هر چیزی پیش شماست، نابود می شود. اما آن کسی که ماندگار است . در زندگی، درس، ازدواج، شغل و...تکیه ات بر خدا باشد. در آیه آخر سوره توبه خدا به پیغمبر دستور می دهد؛ همه ی عالم بهت پشت کردند ،تو ماندی تنها ،هیچ کس نبود،خودت بودی و خودت 〖قُل حَسْبی الله〗: «بگو خدا برایم کافیست.» گاهی اوقات آدم به یک قرص اعتماد دارند ولی به خدا اعتماد ندارند. پیشاپیش شهادت جواد الائمه علیه السلام تسلیت باد
گریز روضه در ایام شهادت جوادالائمه -(نحوه شهادت حضرت جواد ع) * شهادت حضرت جواد علیه اسلام اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه كوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فكري و رواياتي كه از آن حضرت نقل شده و مسائلي را كه آن امام پاسخ گفته و كلماتي كه از آن حضرت بر جاي مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسي از حضرت جواد (ع ) دعوت كرد كه از مدينه به بغداد بيايد . امام جواد در ماه محرم سال 220هجري به بغداد وارد شد . معتصم كه عموي ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت اين امر - همچنان كه اشاره كرديم - اين انديشه شوم بود كه مبادا خلافت از بني عباس به علويان منتقل شود . از اين جهت ، درصدد تحريك ام الفضل برآمدند و به وي گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستي ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علي الجواد ، مادر علي هادي فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد . اين دو تن آن قدر وسوسه كردند تا ام الفضل - چنان كه روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريك و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد . آنگاه اين دو فرد جنايتكار سمي كشنده در انگور وارد كردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روي دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف كرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار كرد . امام جواد (ع ) مقداري از آن انگور را تناول فرمود . چيزي نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدي بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سيه كار با ديدن آن حالت دردناك در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيماني سودي نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي كني ؟ اكنون كه مرا كشتي گريه تو سودي ندارد . بدان كه خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردي مبتلا كند و به روزگاري بيفتي كه نتواني از آن نجات بيابي . در مورد مسموم كردن حضرت جواد (ع ) قولهاي ديگري هم نقل شده است . ذکر روضه ام الفضل همسر معلونه آن حضرت پس از خوراندن زهر به امام درب حجره را بست و بخاطر اینکه صدای ناله‌ی حضرت را نشنود کنیزکان را جمع کرد و گفت تا به همراه خودش کف زده و پایکوبی نمایند امام جواد(ع) با لب عطشان در حجره در بسته به شهادت رسید پس از شهادت آن حضرت به دستور ام‌الفضل بدن مطهر امام را به بالای بام بردند بدن آن حضرت سه روز بر روی زمین ماند پس از سه روز همسایگان دیدند کبوتران بالهای خود را باز کرده گویی که برچیزی سایبان قرار دادند بالای بام رفتند دیدند بر بدن مطهر امام جواد پرندگان سایبان شده‌اند ولی باز هم با دستور ام‌الفضل بر بدن جسارت شد در مقابل چشم همگان پیکر آن حضرت را به زیر انداختند ولی بعد از آن شیعیان محبین با احترام بدن را برداشتند توسط امام هادی بدن کفن شد سپس بر پیکر پدر نماز گزارد محبین و شیعیان تشیع کردند بدن را در همین مکان فعلی کنار جسر بغداد در جوار پدر بزرگش امام موسی‌بن‌جعفر(ع) دفن شد گریز روضه لایوم کیومک یااباعبدالله تمام‌عمرگر درشورو‌شینم عزادار شهید کاظمینم میان کاظمین باگریه‌گفتم پریشانم پریشان حسینم سه بدن از امامان معصوم سه روز بر روی زمین ماند ۱-بدن آقا موسی‌بن جعفر(ع) ۲-بدن امام جواد(ع) بدن حضرت سید‌الشهدا در کربلا بدن حضرت موسی‌بن جعفر را پس از سه روز با احترام برداشتند کفنهای قیمتی آوردند بدن مطهر را غسل دادند کفن کردند توسط امام رضا(ع)بر بدن نماز خوانده شد و دفن گردید بدن حضرت جواد رو هم با همین احترام تشیع کردند دفن نمودند ولی کربلا ۳- بدن عزیز فاطمه حضرت حسین(ع)را پس از سه روز باده نشینها برای دفن آمدند ولی ابدان مطهر قابل شناسایی نبود در آخر آقا برای این مهم تشریف آوردن و توسط امام سجاد(ع) همه‌ی بدنها را شناسایی و دفن شد در آخر رسیدند به یک بدن پاره پاره شده حضرت رو کرد به بنی اسد و فرمودند این بدن بابای غریب من حجت خدا است بروید و یک قطعه حصیر بیاورید بدن را میان بوریا و حصیر گذاشتند و در قبر قرار دادند لحظاتی طول کشید بنی اسد مشاهده کردند امام در میان قبر لبها را به رگهای بریده‌ی پدر گذشته‌اند .... صلی الله علی الباکین علی‌الحسین * شاعر: مرتضی محمودپور
4_6035206336881363028.mp3
5.69M
‍ هدیه به حضرت عباس صلوات شور یا زمینه به سبک مسیر رو ضه باز حضرت عباس شعر رضا نصابی به نفس کربلایی جواد حقیقت اب اورم عباس دلاورم عباس ای یاورم عباس می روی از دستم یک تنه هستی تو همه سپاه من ای لشگرم عباس می روی از دستم پیچیده خبر که سر دار افتاد علم از دست علمدار افتاد برسه تا کنار عباسش رو زمین حسین هزار بار افتاد امون ای وای امون از غربت دیدم سر تو خرد عمودو افتادی برابرم‌ عباس می روی از دستم‌ دیدم رو خاک افتاد دست علمدارت برادرم عباس می روی از دستم‌ سر تو تا بین ابرو واشد کنار پیکر تو بلوا شد همه از تو می برن یک سهمی دور تو معرکه ای بر پا شد امون ای وای امون از غربت بدونه تو می شه خیلی جسارت ها به این حرم عباس می روی از دستم نباشی تو می شه همسفر خولی که خواهرم عباس می روی از دستم تو نباشی می ره بین انظار گذرش می افته توی بازار تو نباشی زینبم پیر می شه می بینه بعد تو خیلی ازار امون ای وای امون از غربت رضا نصابی
بند اول✍ سلام ماه غم سلام ای آقا سلام اربابم سلام ثارالله 🌹 سلام بر ماه غمت سلام سنچ و علمت سلام بر ماه عزا سلام بر محرمت 🌹 شکر حق بازم زنده ام آقا روزی ام اشکه بین هییتها یاحسین مولا.... بند دوم✍ سلام ای جان و سلام ای جانان سلام ای صد چاک سلام ای عریان 🌹 سلام ای خون خدا سلام میر شهدا سلام آرام دلم سلام شاه کربلا 🌹 آرزوم اینه روز عاشورا سینه زن باشم بین نوکرها یاحسین مولا... بند سوم✍ سلام ای ساقی سلام ای احساس سلام ای عطشان سلام یا عباس 🌹 سلام سقای حرم سلام دریای کرم سلام حضرت قمر سلام ای تاج سرم 🌹 پای عشقه تو تا ابد هستم من به نام تو عمری دلبستم یا ابوفاضل... به قلم: 🏴 در راه است🏴 @majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
بند اول✍ سلام ماه غم سلام ای آقا سلام اربابم سلام ثارالله 🌹 سلام بر ماه غمت سلام سنچ و علمت سلام بر ماه عزا سلام بر محرمت 🌹 شکر حق بازم زنده ام آقا روزی ام اشکه بین هییتها یاحسین مولا.... بند دوم✍ سلام ای جان و سلام ای جانان سلام ای صد چاک سلام ای عریان 🌹 سلام ای خون خدا سلام میر شهدا سلام آرام دلم سلام شاه کربلا 🌹 آرزوم اینه روز عاشورا سینه زن باشم بین نوکرها یاحسین مولا... بند سوم✍ سلام ای ساقی سلام ای احساس سلام ای عطشان سلام یا عباس 🌹 سلام سقای حرم سلام دریای کرم سلام حضرت قمر سلام ای تاج سرم 🌹 پای عشقه تو تا ابد هستم من به نام تو عمری دلبستم یا ابوفاضل... به قلم: 🏴 در راه است🏴