هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
karimi-sh-imama-sajad-03.mp3
11.86M
قطره قطره اشکام یار لحظه هامه همدم چشامه
دونه دونه زخمام یادگار شامه عمریه باهامه
بعد تو من و غم ها همه روزام همه شبهام
کل یوم عاشورا بیا من رو ببر بابا
حسین
****
خسته و شکسته هم سفر شدم با قاتل تو بابا
من با دست بسته بین نیزه دارا بین دشت و صحرا
اون همه سر پرپر سر قاسم سر اکبر
پیش چشمای مادر روی نیزه علی اصغر
****
مونده یادگارت روی این پر و بال داغ این چهل سال
یادته کنارت رفته بودم از حال روی خاک گودال
بین بوریا بودی تو اغوش خدا بودی
غرق زخم و غرق خون رو خاک کربلا بود
حاج محمود کریمی / شهادت امام سجاد
@majmaozakerine
با عمه اش به پای حسین گریه میکند
در سجده هم برای حسین گریه میکند
سجاد آل عشق و امام بکاست او
هر لحظه در هوای حسین گریه می کند
هشتاد درصد از لحظات غمش شده
وقف حسین و جای حسین گریه می کند
با خاطرات نیزه و سر لطمه می زند
با یاد آن عبای حسین گریه می کند
ای ریز ریز من چه قدر مختصر شدی
تو قصه های چشم منی، غصه سر شدی
یعقوب اگر به جای من زار و خسته بود
یعقوب اگر به جای من دلشکسته بود
یعقوب اگر نظاره به گودال کرده بود
بار سفر به سوی خداوند بسته بود
بابای من به زیر سم اسب رفته بود
اعضای اطهرش ز مفاصل گسسته بود
سازگار
درد بسیار ، مداوا گریه
ارث جامانده ي زهرا گریه
روزها ناله و شبها گریه
آب میخورد ، ولی با گریه
گریه بر آبِ وضویش میریخت
خونِ دل بر سر و رویش میریخت
گریه بر شاه شهیدان خوب است
گریه بر کشته ی عریان خوب است
گریه بر دامن طفلان خوب است
گریه بر آن لب و دندان خوب است
خواسته هر سحرش گریه کند
در فراق پدرش گریه کند
گریه بر ناله ي آن مادرها
گریه بر گریه ي آن دخترها
گریه بر غارت انگشترها
گریه بر واشدن معجرها
رنگ مهتاب ، زمینش میزد
دیدن آب ، زمینش میزد
گریه بر ناقه نشسته سخت است
گریه با پیکر خسته سخت است
گریه با بال شکسته سخت است
گریه با گردن بسته سخت است
گریه خوب است که هر شب باشد
گریه بر چادر زینب باشد
آنکه را هست پیاده نکُشید
تشنه را بر لب باده نکشید
طفل را اینهمه ساده نکشید
ذبح را آب نداده نكشيد
هیچکس آب به گودال نبُرد
پدرم ذبح شد و آب نخورد
آمد و دید تنی افتاده
کشته ي بی کفنی افتاده
شه بی پیرُهنی افتاده
پاره پاره بدنی افتاده
همه پروانه و شمعش کردند
بوریا آمد و جمعش کردند
آمد و دید کنارش پر نیست
بدن افتاده ولیکن ، سر نیست
چند انگشت ، وَ انگشتر نیست
این حسین است ولی دیگر نیست
بسکه با نیزه قلیلش کردند
ذبح کردند قتیلش کردند
علی اکبرلطیفیان
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
@southosein.....mp3
9.56M
#زمینہ_سوزناڪ😭
🏴#ویژه_شهادت_امام_سجاد🏴
سرها بر سر نی ها در سفر بود😭
از تب جان تو مولا شعلہ ور بود 🥀
خورشید زمینی زین العابدینی😭
ای گل زهرا نور چشمان مومنینی🥀
سجاد یابن العطشان 😭
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#سیدپوریا_هاشمی
منی که آسمان خاک رهم بود
تمام هستیم زیر و زبر شد
تمام مردها رفتند اما
نصیب من فقط خون جگر شد
اگر چه نیمه جان بودم پدر جان
ولی خیلی بجانت راه رفتم
برایم باورش سخت است اما
کنار قاتلانت راه رفتم
میان نیزه داران حرامی
کجا آخر مجال خواب میشد
بروی ناقه ی رم کرده بودم
تکان میخورد و پایم آب میشد
نمک نشناس های شهر کوفه
به اشک چشم عمه خنده کردند
به ما خرما و نان خیرات دادند
مرا پیش سرت شرمنده کردند
میان حلقه دستم جا نمیشه
نمیدانم چرا بازش نکردند
گل اتش سرم افتاد بابا
ولی عمامه را بازش نکردند
همه بر بام خانه جمع بودند
امان از اتش و از دود در شام
در آن اوضاع سهل ساعدی دید
تمام چکمه ام خون بود در شام
میان مجلس یک عده عیاش
توان خویش را از دست دادیم
همه بر صندلی هاشان نشستند
ولی ما چند ساعت ایستادیم
نمیخواهم بدانی اصلا از کاخ
نمیخواهم بدانی اوج غم را
که من بر هیچکس حتی تو بابا
نگفتم روضه ناموسیم را
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#مرضیه_عاطفی
در خیمه ماند و داغ دید و قسمتش تب شد
بعد از پدر پشت و پناهِ عمّه زینب(س) شد
آتش کشیدند و به غارت رفت هر چه بود
بسکه هجوم آورده؛ خیمه نامرتّب شد
روز دهم با رأسِ بر نیزه به پایان یافت
قدّش خمید و روزگارش بعد از آن شب شد
در پیش چشمش یک نفر رفت و طناب آورد
حرف از اسارت آمد و صبرش لبالب شد
با دست بسته خیره شد بر ناقه! اشکش ریخت
در محضرش زانو زد و مَرکب مؤدّب شد
میدید عمّه در شلوغیِ سرِ بازار
با چادرش رو میگرفت و بد معذّب شد
هم داغ، هم بارِ امامت روی دوشش داشت
با خطبۂ جانانه اش ناجیِ مذهب شد
سی سال گریه کرد هر جا آب را می دید
تا که به «سیدّالبُکا» آقا ملقّب شد!
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
2.mp3
12.7M
#بابامو_تنها_نذاری
#زمینه
#شب_تاسوعا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
#هیات_روضة_العباس "علیه السلام"
#حاج_حسین_سیب_سرخی
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
سبک : #زمینه
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#بابامو_تنها_نذاری
#زمینه
#شب_تاسوعا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
#هیات_روضة_العباس "علیه السلام"
بابامو تنها نذاری مرده و قولش
برای ما آب بیاری مرده و قولش
عطش عطش
بالا گرفت تو خیمه ها
عمو عمو
برس به داد بچه ها
پس چی شد کی میای فرات گریه می کنه
پس چی شد کی میای رباب زجه می زنه
توبه قولت عمل کردی تیرا نزاشتن
مشک آبو بغل کردی تیرا نزاشتن
میشه علم رو برداری از روی خاکا
میشه علم رو برداری ببری بالا
عمو عمو
چرا نیومدی حرم
عمو ببین
گره زدن به معجرم
چشمای مشک آب باهات گریه می کنه
خواهرم خیمه ها برات گریه می کنه
علمت سر پناهم بود تیرا نزاشتن
شونه هات تکیه گاهم بود تیرا نزاشتن
یا عباس جی بالماء لسکینه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🗓 #تـقـویـم_شـیـعـــه ↯↯
بـعـد از کــ🚩ـــربلا چـه گذشـت🔟
بعد از مراسم عزاداری امام سجاد علیهالسلام و اهل بیت اباعبدالله نزدیک مدینه رسیدند
امام فرمود خیمهها را سرپا کنند و زنان
و اهل بیت وارد شدند
سپس به بشیر فرمود:
وارد مدینه شو و مردم را از شهادت اباعبدالله علیهالسلام و آمدن ما با خبر کن
بشیر اطاعت کرد و وارد مدینه شد و به مسجد رفت سپس صدایش به گریه بلند شد و اشعاری سرود و گفت:
من بشیر ابن جنلم فرستاده امام سجادم،
علی ابن حسین با عمهها و خواهرانش بیرون دروازه مدینهاند و مرا فرستاده تا مکانش را به شما معرفی کنم
مردم شتابان به خارج مدینه هجوم آوردند
زنی نماند در مدینه که بیرون نیامده باشد
همگی صدایشان به گریه و شیون بلند شد و مدینه یکپارچه ضجه و ناله شد
وقتی مردم خارج از مدینه تجمع کردند
امام از خیمه خارج شد در حالی که گریان بود و دستمالی در دست داشت که اشکهایش را پاک میکرد
مردم با دیدن حضرت صدایشان به شیون بلند شد و حضرت را تسلیت و تعزیت گفتند
امام روی صندلی نشست و سپس با دست اشاره کرد که مردم ساکت شوند
سپس ضمن ایراد خطبه فرمود:
خدا را حمد و سپاس میگویم که ما را با ابتلا به مصیبتهای بزرگ در معرض امتحان و آزمایش قرار داد
حسین و افراد و اهل بیتش را کشتند و زنان و کودکانش را اسیر کردند و سر بریدهاش را شهر به شهر گرداندند
این مصیبتی است که مثل و مانندی ندارد
مردم! ما از شهر خود رانده شدیم و در بیابانها سرگردان شدیم، بدون آنکه جرمی مرتکب شده باشیم و یا شکافی در اسلام پدید آورده باشیم
چه مصیبت بزرگ و جانسوز و رنج دهندهای بود که به ما رسید و ما به حساب خدا میگذاریم که او عزیز است و انتقام گیرنده
⬅️ ورود اهل بیت به مسجد رسول الله
اهل بیت به محض ورود به مدینه قبل از رفتن به خانههایشان به کنار قبر مطهر رسول الله میروند تا گزارش سفرشان را به رسول خدا بدهند و شکایت کنند
چه گفتگوهایی بود و چه درد و دلهایی کردند که تاریخ از بیان آن عاجز است و مختصراً آورده میشود:
زینب سلام الله علیها دستها را دو طرف درب مسجد گذاشت و سر را داخل مسجد برد و صدا زد: یا جداه! خبر قتل برادرم حسین را آوردهام
سکینه با صدای بلند فریاد کشید:
ای جد گرامی از آنچه بر ما گذشته است
پیش تو شکایت آوردهام
به خدا قسم سنگدل تر از یزید ندیدم
و کافر و مشرکی بدتر از او ندیدم
با چوب خیزران بر لب و دندان پدرم
حسین میزد و میگفت:
حسین چوبها را چگونه میبینی!؟
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:
📗لهوف، صفحه ۱۹۷
📚بحارالانوار، جلد۴۵، صفحه۱۴۷
📒نفس المهموم، صفحه ۴۶۹
📓حیات الحسین، جلد۳، صفحه۴۲۵
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°