#حضرت_زینب
#اربعین
خواهرت آمده در این صحرا
بعدِ یک اربعین ولی تنها
خیز و بین پیکر کبودم را
صورتم مثل مادرم زهرا
این چهل روز قوتمان غم شد
هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد
قامت خواهرت ببین خم شد
خواهرت کوه صبر و ماتم شد
لحظه های غروب یادم هست
بارش سنگ و چوب یادم هست
ناله های تو خوب یادم هست
به تنش پا نکوب ... یادم هست
تو زمین خوردی آسمان افتاد
از تنت نیزه ی سنان افتاد
خاتمت دست ساربان افتاد
شعله بر خیمه ی زنان افتاد
بین این مردمان خدا گم شد
عزت و احترام ما گم شد
دختری زیر دست و پا گم شد
پیکرت زیر نیزه ها گم شد
رمق از ذکر روی آن لب رفت
تن تو زیر سمّ مرکب رفت
روی آن جسمِ نامرتب رفت
چه به حال خراب زینب رفت
من بمیرم پر تو خاکی شد
صورت اطهر تو خاکی شد
بین مقتل سر تو خاکی شد
چادر خواهر تو خاکی شد
بعد از آن پیکر تو غارت شد
به زنان حرم جسارت شد
روزی مردها شهادت شد
قسمت بانوان اسارت شد
در میان حرامیان رفتیم
لاجَرَم، بین این و آن رفتیم
وسط بزم کوفیان رفتیم
سر بازار شامیان رفتیم
در شلوغی گذارمان افتاد
رنگ از روی دختران افتاد
معجرم دست این و آن افتاد
سر عباس از سنان افتاد
صحبت گوشواره شد بد شد
گوش ها پاره پاره شد بد شد
چشم ها پر ستاره شد بد شد
به زنانت اشاره شد بد شد
تا نگاهش به سوی آب افتاد
یاد شش ماهه اش رباب افتاد
دردهای من از حساب افتاد
گذرم مجلس شراب افتاد
نیمه شب پشت کاروان جا ماند
بارها زیر و دست و پاها ماند
سعی کردم برادر، امّا ماند
دخترت در خرابه تنها ماند
وحید محمدی
#حضرت_زینب
#اربعین
برخیز گلم خواهرِ تو از سفر آمد
از شامِ بلا زینبِ خونین جگر آمد
برخیز ببین خواهرت از بندِ اسارت
با آهِ دلِ سوخته و چشمِ تر آمد
او مضطر و ماتم زده از پیشِ رقیه
آن مرغکِ پژمرده ی بی بال و پَر آمد
گر بودی و میدیدی که در کنجِ خرابه
با گریه چگونه پیِ راسِ پدر آمد
تا آن سرِ خونینِ تو بگرفته به دامان
آن شبِ غمِ هجرانِ رقیه سحر آمد
بین زینبِ محزونِ تو با قد خمیده
با هروله از کوفه و شامِ خطر آمد
آمد که بگوید به تو این رنجِ اسارت
هر آنچه که بگذشته به زینب به سر آمد!
هستی محرابی
#حضرت_زینب
#اربعین
این چهل روز عدو سنگ به ما زد بد زد
هر که آمد غم من دید مرا زد بد زد
شد چهل روز نه،انگار چهل سال گذشت
غمت آتش به دل ارض و سما زد بد زد
نرود از نظرم صحنه ی گودال حسین
هر که دور از بدنت بود جدا زد بد زد
پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند
پیرمردی به تنت آه عصا زد بد زد
من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم
شمر بر پهلوی تو ضربه ی پا زد بد زد
تا درآورد عدو جسم علی را از خاک
سر او را به سر نیزه که جا زد بد زد
یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین
زجر آمد چقدر طفل تو را زد بد زد
نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش
که از آن ضربه عزیز تو صدا زد بد زد
سر بازار به ناموس تو می خندیدند
خصم دانی که چرا طعنه به ما زد بد زد
دشمنی داشت عدو با علی از بدر و احد
که نوامیس تو را در همه جا زد بد زد
محمود اسدی
1_36612621(1).mp3
8.84M
سیدرضانریمانی
#شهدا
هر شهید یه پرچمه ، که نشون میده آقا رو
به ما میگه که چجوری ، میشه دید کربُبَلا رو
شهادت یعنی ..
دلُ به آسمون دادن
با لب تشنه جون دادن
ولایتُ نشون دادن ...
شهادت یعنی ..
سر از تنت جدا بشه
جونت براش فدا بشه
اما ولی تنها نشه ...
آرزویِ شهادتُ تو سینه میکشونم
دلم رو من به آرزوش ایشاالله میرسونم
شهادت شهادت ، همۀ آرزومه ...
شهادت شهادت ، رویای ناتمومه ...
_______
آرزوی دل ما اینه روسپید بشیم
پیش پایِ فاطمه ، عاقبت شهید بشیم
شهادت یعنی ..
شبیه عاشقا شدن
برا خدا گدا شدن
راهی کربلا شدن ...
شهادت یعنی ..
رهرو راه حق شدن
با درد دین دمق شدن
حامی مستحق شدن ...
اونقده یا حسین میگم ، تا حاجتم روا شه
مثل تموم شهدا ، دردِ منم دوا شه
شهادت شهادت ، همۀ آرزومه ...
شهادت شهادت ، رویای ناتمومه ...
_______
اگه که میخوای نذاری ، مسلمُ تو کوفه تنها
حامی سید علی باش ، تا بیاد مهدیِ زهرا
شهادت یعنی ..
علی اکبری شدن
تو کوچه مادری شدن
مطیع رهبری شدن ...
شهادت یعنی ..
جون بدی تا جفا نشه
سفیر حق تنها نشه
تا کربلا به پا نشه ...
هرکی میخواد کهعاشورا ، تکرارنشه دوباره
باید که سر به طاعت سید علی بذاره
شهادت شهادت ، همۀ آرزومه ...
شهادت شهادت ، رویای ناتمومه ...
4_5983329363943228910.mp3
17.3M
یازهرا🌺:
📋 از جون و جوونیشون گذشتند
#سبک_شور #شهدا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از جون و جوونیشون گذشتند
تا پرچم دین زمین نَمونه
الگوی تمومیِ شهیدا
اون مادریه که قدکمونه
زهرا برای دفاعِ از دین
هم جونشو هم جوونیشو داد
اونجایی که پشت در زمین خورد
اون روزی که بین کوچه افتاد
درد کشیدند، پس ما چرا بیدردیم؟
حالا تو مِیدونیم، معلوم میشه مَردیم یا نامردیم
مدیونیم، به خونِ تکتکِ شهیدا
مدیونیم، به قطرهقطره خونِ زهرا
مدیونیم، مدیونیم رفقا
"مدیونیم به شهدا"
چشماشونو روی دنیا بستن
رو آرزوهاشون پا گذاشتن
هیچ خواستهای از خدا به غیر از
دیدارِ امامحسین نداشتن
مردایی که از خدا میخواستن
تا مثل امامشون شهید شن
یا با لبِ تشنه یا که بیسر
خواستن پیش زهرا رو سفید شن
دل بریدند، از این همه صد رنگی
حسینو پیدا کردند، ما موندیم و یک دنیا دلتنگی
مدیونیم، به اون دلای مثل دریا
مدیونیم، به اون همه صفا و تقوا
مدیونیم، مدیونیم رفقا
"مدیونیم به شهدا"
جنگیدن ولی با دست خالی
تا ثابت کنن مرد نبردن
روبروی دنیا تنها بودن
اما صحنه رو خالی نکردن
ایستادن تا یادمون بمونه
باید تو مسیر نور باشیم
پیروزی برای مؤمنینه
شرطش اینه که صبور باشیم
دم نزدن، از ترس و ضعف و تسلیم
دشمنو نابود کردن، با سربلندی تو اوج تحریم
مدیونیم، به استقامت شهیدا
مدیونیم، به شیربچههای مولا
مدیونیم، مدیونیم رفقا
"مدیونیم به شهدا"
شاعر : #حمید_رمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیدرضا نریمانی
#شهدا
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
دیگر نفس نمانده ،
بیا تا نمرده ایم ..
کو خیمه ات که رو به حریمت بیاوریم ؟
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا