.
#واحد
#جواد_مقدم
اونی که سرمایه ی عمر نوکریمه
عشق دل من به خدا از اون قدیمه
اون کسی نیست جز یه نفر خیلی گداشم
میگم آقام امام حسن خیلی کریمه
با تو کریم اهل بیت عبد و گدا میمونم
پشت در خونه ی تو دست به دعا میمونم
پشت در خونه ی تو عشقه همین گدایی
من حسنی بودم و هستم به خدا میمونم
تو شاه کرم و من یه فقیر
امیری حسنٌ نعم الامیر
... حسن جان ، یا حسن جانم حسن ...
دلی که پای غم تو غرق محن شد
دم حسن حسن گرفت تا سینه زن شد
این اثر عشق تو بود پس میگم اینو
دلم مسلمان شده ی دست حسن شد
با تو آقا مفتخرم چه عشق نابی دارم
یه عمریه تو مِیخونت حال خرابی دارم
مستیِ من با تو آقا دیگه گذشته از حد
با این حساب با تو عجب مِی و شرابی دارم
میخونم من یه ذکر بی نظیر
امیری حسنٌ نعم الامیر
... حسن جان ، یا حسن جانم حسن ...
ما همه مجنون توایم فرزند زهرا
آقا حساب کن تو روی ما سینه زن ها
از حرم تو یا حسن تا صحن مادر
یه دونه بین الحرمین میسازیم آقا
روزی که میبینیم حرم جنت رو زمینه
دیدن ایوون طلا آخ که چه دلنشینه
با مدد از مادر تو آقا یه روز ان شاءالله
پای پیاده اربعینِ تو میایم مدینه
میخونیم همگی تو این مسیر
امیری حسنٌ نعم الامیر
... حسن جان ، یا حسن جانم حسن ...
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#واحد
.👇
www.javadieh.blog.irMoghadam-Sham29Safar1398[04].mp3
زمان:
حجم:
5.95M
▪️اونی که سرمایه ی عمر نوکریمه▪️
🎤 سبـک : واحـد
🗓مراسم : شام 29 صفرالمظفر 1398
.
#کرامت_امام_رضا(ع)
امام هشتم (ع) و ماجرای تشییع جنازه
موسي بن سيار كه از ياران حضرت رضا عليه السلام است ،ميگويد :
« روزي همراه ايشان بودم همين كه نزديك ديوارهاي طوس رسيديم صداي ناله و گريهاي را شنيدم . من به جست و جوي آن رفتم . ناگاه ديدم جنازهاي را مي آورند در اين حال حضرت از مركب پياده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند كردند و چنان به آن جنازه چسبيدند، همچون بچهاي كه به مادرش ميچسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند :
« هر كس جنازهاي از دوستان ما را تشييع كند، مثل روزي كه از مادر متولد شده، گناهانش پاك ميشود »
وقتي جنازه كنار قبر گذاشته شد، حضرت كنار ميت نشسته و دست مبارك خود را روي سينهي او گذاشتند و فرمودند :« فلاني ! تو را بشارت ميدهم كه بعد از اين ديگر ناراحتي نخواهي ديد .» (1)
عرض كردم : فدايت شوم، مگر اين مرد را ميشناسيد، در حاليكه اينجا سرزميني است كه تا كنون در آن گام ننهادهايد امام عليه السلام فرمود: موسي ! مگر نمي داني كه اعمال شيعيان ما هر صبح و شام بر ما عرضه ميشود.
اين چنين است كه امامان عليهم السلام از احوال ما آگاهند و لذا هر حاجتمندي كه رو به سوي آنان ميكند، مورد توجه قرار ميگيرد و حاجتش به نحو شايستهاي برآورده ميگردد.
پی نوشتها :
(1) بحارالانوار 49/98.
(2) دارالسلام ، ج 1/267.
(3) کرامات رضویه ، ج 2 ، ص 64.
کرامتی از امام رضا علیه السلام
کردی کلاتی سی و پنج ساله ای بر اثر افتادن از بالای چوب بست از کمر فلج شده بود و با چوب زیر بغل، به زحمت راه میرفت.
پس از شش ماه، به او گفتند: اگر به مشهد مقدس بروی، و از امام رضا علیه السلام شفا بخواهی، بهبود مییابی.
بالأخره او را با قاطر به مشهد میبرند و در صحن که میرسند او را رها میکنند او با چوب زیر بغل تا نزدیک سقاخانه اسماعیل طلایی میرود؛ در آنجا دربانی را میبیند (حسین با خود چنین خیال میکند که حضرت رضا علیه السلام در یکی از این اطاقها باید باشد که میتواند نزد ایشان برود). با همان لهجه کردی به دربان میگوید:
حضرت رضا علیه السلام کجاست؟ ما از کلات آمده ایم تا او را ببینیم، آقا را کجا باید ببینیم؟ ما با او کار داریم.
دربان با حالت تمسخر به یکی از مناره ها اشاره کرده، گفت: آقا آنجاست.
مرد کرد گفت: ما چه طور آن بالا برویم؟
دربان از روی تمسخر در پله های مناره را نشان داده، گفت باید از این پله ها بالا بروی.
مرد کُرد به طرف در مناره و با زحمت تمام از پله اول و دوم بالا رفت؛ همین که خواست، با همان سعی و تلاش از پله سوم بالا رود، از بالا صدای شنید؛ که میگفت: حسین! بالا نیا. برای تو زحمت دارد. ما پائین آمدیم.
آقا پائین آمدند؛ حسین از دیدن آقا خوشحال شد. سلام کرد.
آن حضرت پس از جواب سلام، فرمود: حسین! چه کار شده؟ گفت: شش ماه است که از کار افتاده ام حالا آمده ام تا ما را خوب کنی.
آقا دستی به کمرش مالید؛ در حال چوبها از زیر بغلش افتاده و آسوده روی پاهای خود ایستاد و کمرش راست شد، دیگر احساس درد کمر نکرد. آن حضرت چوبها را از روی زمین برداشت و به او داد - که چون مهمان اوست، زحمت نکشد.
بعدا به او فرمود: برو؛ هر چه دیدی برای آن دربان نقل کن.
حسین نزد دربان رفت. دربان همین که دید او بدون چوب و در حال عادی راه میرود و چوبهای زیر بغلش را در دست گرفته است؛ تعجب کرد و او را در بغل گرفت.
اما حسین به خاطر راهنمائی که او را به پیش امام رضا علیه السلام فرستاده بود اظهار تشکر کرد و گفت: خدا پدرت را بیامرزد! که مرا خدمت امام فرستادی.
اما دربان بر سر زبان با خود گفت: خاك بر سرم! من او را مسخره کردم و او شفای خود را گرفت.
منبع: دانستنیهای رضوی
#امان_نامه_امام_رضاع
داستانی بسیار زیبا از گرفتن امان نامه حیدرقلی از امام رضا(ع)
شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه:
كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.
اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند
شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم
كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟
گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،
تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت:
امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده
دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره،
جلوش رو نتونستند بگیرند
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته:
«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی؟!.. گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه رو آوردم، بگیر برو......
السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام ❤️❤️❤️
برچسبها: ع
کرامات رضویه
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
WWW.EMAM8.COM37856.mp3
زمان:
حجم:
1.17M
ای کریم بی منت (غریب مادر)۳
دست ما و دامانَت (غریب مادر )۳
آه ...
دلم می سوزه برات
میمیرم تو روضه هات
منو کشته گریه هات
تویی همون آقایی که - در خونه اش نشد بسته
چقد گدا اومد بازم - نشد خسته
حسن - (کریم آل عبا)۳
پیکرت سرد و بی جون (میون بستر)۳
زهر تو رو کرده پر خون (میون بستر)۳
آه ...
شده پر خون سرفه هات
می لرزه دست و پاهات
منو کشته گریه هات
تو هم غریبی آقاجون - نه گنبد و حرم داری
شبیه مادرت هستی - کرم داری
حسن - (کریم آل عبا)۳
خون دل شد قوت تو (ز تیر کینه)۳
پر شده تابوت تو (ز تیر کینه)۳
آه ...
می سوزی از غصه ها
ولی شد ذکرت آقا
امون از کرب و بلا
اگر چه زهر منو کشته - ولی به تن کفن دارم
بمیرم از غمت داداش - حسین جانم
حسین - (غریب و تنها حسین)۳
شاعر : وحید ولوی
@majmaozakerine
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
حاج شهروز اردبیلی12_ShahrouzArdebili_Track[05]_(www.rasekhoon.net).mp3
زمان:
حجم:
6.27M
حاج شهروز اردبیلی -- مداحی 5 - (ای شمع حرم خانه قوربانین اولوم عباس)
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
ای شمع حرمخانه قربانون اولوم عبّاس
جان لار سنه پروانه قربانون اولوم عباس
🌟✨✳🌠💫⭐🌟✨✳🌠💫⭐
ایلده شب تاسوعا سسلر آدوی دنیا
معناده دیَر زهرا قربانون اولوم عباس
🌟✨✳🌠💫⭐🌟✨✳🌠💫⭐
دویسه قاپیوی سائل منظوری اولار حاصل
ای مونس اهل دل قربانون اولوم عباس
🌟✨✳🌠💫⭐🌟✨✳🌠💫⭐
انسان و ملک سندن ایستلر کمک سندن
اَل بیزدن اتک سندن قربانون اولوم عباس
🌟✨✳🌠💫⭐🌟✨✳🌠💫⭐
ای معرفتین کانی سَن بُل آناوین جانی
بیمه ایله بو جمعی قربانون اولوم عباس
🌟✨✳🌠💫⭐🌟✨✳🌠💫⭐
اوج شرفه چاتدون لب تشنه قانه باتدون
سن کوثری آغلاتدون قربانون اولوم عباس
🌟✨✳🌠💫⭐🌟✨✳🌠💫⭐
دگدی گوزل آننوندان اوچ شعبه لی بیر پیکان
دوتدی گوزیوی اَلقان،قربانون اولوم عباس
یاندیم دیدیم ای قارداش سس ویر منه وای قارداش
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۲۱ مهر ۱۳۹۹
میلادی: Monday - 12 October 2020
قمری: الإثنين، 24 صفر 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه)
- یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹درخواست قلم و دوات توسط نبی برای نوشتن وصیت، 11ه-ق
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️5 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️10 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️13 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️14 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج