eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
از طعنه های دشمن نادان چه میکشی؟ بین کویر حضرت باران چه میکشی؟   *دلم سفر کاظمین میخواد،ناشکر نیستم من رو کاظمین بردی ممنونتم،دلم یه زیارت سیر کاظمین میخواد،آقا الان خیلیا اومدن حرمت دارن به سر و سینه میزنند،خیلیا هم رفتن حرم پسرت آخه ماه رجب داره تمام میشه میگن زیارت مخصوصه خودمونو برسونیم مشهد امام رضا اما من جا موندم نه کاظمین آمدم نه مشهد راهم دادند،قبول کن،منم دوست دارم منم عاشقتم منم دلم برات پر میکشه قربون اون ساق های له شدت برم…چی شد دلمون امام رضایی شد؟قربون کبوترای حرمت امام رضا…مجلس پدرته،تسلیت آقا*   از طعنه های دشمن نادان چه میکشی؟ بین کویر حضرت باران چه میکشی؟ خورشید عشق و رحمت و نور و سخا و جود در بین این قبیله عصیان چه میکشی؟ با پیکرش چه کرده تب تازیانه ها با حال خسته گوشه ی زندان چه میکشی؟   *یوسف نبی رو زندانی کردن اما یه روزی یوسف از زندان آزاد شد”فلبث فی السجن بضع سنین”با احترام بیرون آوردنش اما آقای مظلوم ما از زندان بیرون نیامد مگراینکه یه وقت در زندان باز شد”وحمل علی نعش”بدن نازنینش رو روی تخته پاره گذاشتند.این قدر زندان بهش سخت گذشت مرحوم صدوق در عیون اخبار الرضا روایت کرده:رو به قبله کرد نماز خوند بعد دست های نازنینش رو بلند کرد”یا سیدی نجنی من حبس هارون”دیگه نجاتم بده”و خلصنی من یده”منو از دست هارون نجات بده…آقای مهربونم ای پسر زندانی فاطمه،یه عرضی دارم یه حاجتی دارم دلم میخواد صدای غریبی من رو بشنوی،آقا من زندانی نفس اماره ام یه ماه رجب دیگه تمام شد معلوم نیست سال بعد ماه رجب زنده باشم یه آقایی برای من بکن از دست خودم خسته ام…آقای من اگه بخوای قسمت بدم باشه،من بلدم به حق نازدانه ات علی بن موسی الرضا یه فکری به حال من بکن تو که زن بدکاره رو اهل یا سبوح یا قدوس کردی اگه بخوای یه قسم دیگه بدم من بلدم منو ببخش…به حق اون مادر پهلو شکسته ات یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر بحق اون مادر مظلومت که بین در و دیوار صدا زد:یا ابتاه یا رسول الله…دیگه روضه من تمومه بیشتر روضه نمیخونم همین دو سه بیت آقا…*   شکر خدا که دختر مظلومه اش ندید بابای بی شکیب و غریب،چه میکشید؟   *چی میخوای بگی؟آقا یا باب الحوائج یا امام کاظم! معصومه ات ندید زندان تو رو ندید*   اما دلم گرفته ز اندوه دیگری طفل سه ساله گوشه ویران چه میکشید؟ با دیدن سر پدرش در میان طشت۲ هنگام بوسه بر لب عطشان چه میکشید؟ وقتی که دید چشم کبودش در آن میان خونی شده تلاوت قرآن چه میکشید؟ میگفت با لب پر از آهی که جان نداشت ای کاش هیچ سنگدلی خیزران نداشت.. حسین…   *گفت:من تو مجلس شراب ندیدم چی شد! ندیدم چه جوری به بابام جسارت کرد،اما همه عالم بدونن *   ندیدم خیزران را بر چه میزد فقط دیدم که عمه ناله میزد   *صدا میزد نانجیب نزن مگه نمیبینی بچه هاش دارن میبینن…از همه نفست از همه صدات ان شاالله بری کربلا از همه وجودت بگو یا حسین…*  
دوری از شهر و دیارم عزتم را لطمه زد این جدائی قلب پاک عترتم را لطمه زد با دو دست بسته هم باب‌الحوائج بوده‌ام کی غل و زنجیر فضل و رحمتم را لطمه زد ناله‌های ممتدم گویای این مطلب شده بغض سینه اشتیاق صحبتم را لطمه زد تار می‌بینم ز بس که این حرامی یهود گاه و بیگاه آمد از ره صورتم را لطمه زد صوت سیلی هم‌صدا شد با صدای خنده‌اش هر دمی آمد سراغم خلوتم را لطمه زد نام زهرا را نه تنها با طهارت او نبرد بد دهن بود و دل با غیرتم را لطمه زد داغ من یک سر بریدن کمتر از جدم حسین آخر کار این کفن‌ها غربتم را لطمه زد پیکر من بین راه زائران کربلا این سه‌روزه تا قیامت شوکتم را لطمه زد قاسم نعمتی
💎Z M💎: ترسی از فقر ندارند گدایان كریم  دست خالی نروند از در احسان كریم حاجت خواسته را چند برابر داده است طیب الله به این لطف دو چندان كریم كاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود بار بستیم سوی شاه خراسان كریم بی نیاز از همه ام تا كه رضا را دارم به قسم های خداوند به قرآن كریم طلب رزق نكردیم ز دربار كسی نان هر سفره حرام است مگر نان كریم هر كسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما نیز رسیده است به دامان كریم نا امیدم مكنید از كرمش فرض كنید باز بدكاره ای امشب شده مهمان كریم گر چه خوب است شود شیعه بلا گردانش سپر درد و بلای همه شد جان كریم ظاهرش «فقر» ولی باطن او عین «غنا»ست ترسی از فقر ندارند گدایان كریم علی اکبر لطیفیان بیهوده قفس را مگشایید پری نیست جز مُشتِ پری گوشه ی زندان اثری نیست در دل اثر از شادی و امّید مجویید از شاخه ی  بشکسته ی امّید ثمری نیست گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم امّا به سیه چال ، صبا را گذری نیست گیرم که صبا را گذر افتاد ، چه گویم؟ دیگر ز من و دردِ دل من خبری نیست امّید رهایی چو از این بند محال است ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی در سینه دگر جز نفس مختصری نیست تا بال و پری بود قفس را نگشودند امروز گشودند قفس را که پری نیست استاد علی انسانی
نگاهی کن به این چشمانِ مضطر هزار امید آوردم بر این در من و این اشک، یا باب‌الحوائج(ع) من و این آه، یا موسی بن جعفر(ع) 💔🖤
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
من مریض توام و از تو دوا میخواهم ای مسیحِ دلِ من،از تو شفا میخواهم از ازل محرم کوی تو شدم یا مولا در طواف حرمت سعی و صفا میخواهم روز محشر که کسی جور کسی را نکشد از خداوند شفاعتِ تو را میخواهم تا که ناکام نمیرم به جهان تا هستم از تو یک تذکرهٔ کرب و بلا میخواهم السلام علیک یا علی بن موسی الرضا .. التماس دعا 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم اشف کل مرضانا 🤲
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ ‍ ‍ 🍁🎊 زمینه_ شهادت امام موسی کاظم (ع)_ حاج حسین سیب سرخی 🎊🍁 دوباره رزقمون زیاده دیگه از این نمیشه بهتر خدا گذاشته روزیمون و تو سفره های موسی بن جعفر (ع) واااا خاک حرم تو روی چشمم به خاطر تو نفس میکشم آرزومه کاظمینی بشم واااا بیمه تو کردم این و بدن و میگری دست سینه زن و بده آقا حاجاتای منو رد غل و زنجیر ها روی بدنت افتاد منزل دوریه دنیا تو زندونی بغداد ای وای آه واویلا با این که تو قبله ی عشقه تموم اهل آسونی بگو بهم برای چی آقا معذب فی قرص جونی واااا خون دل از چشات اومده چی به سر ساق پات اومده فاطمه برا عزات اومده وااا دل تو خون از زمونه شده روضه ی مادرونه شده روزیه تو تازیونه شده اسمت رو رضای تو تا دم میگیره امشب با گریه معصومه گریه ام میگیره امشب ای وای آه واویلا دوباره موقع وداع و دوباره موسم عزا شد به سر زنان شدم که امشب سیاه به تن امام رضا باشد واااا آقای ما دیده داغ پدر کبوتری و بی بال و پر دارن میارن رو تخته ی در واااا دیگه ساعت جدایی شده دوباره دل عاشورایی شده گریز ما کربلایی شده با اینکه برا بابات هفت تا کفن آوردن اما ز تن جدت اون پیراهنم بردن ای وای ابی عبدالله (ع)
رو خاک زندون دست و پا... شهادت موسی بن جعفر(ع) سید مهدی میرداماد واااای یاباب الحوائج ...یاموسی ابن جعفر.... یاموسی ابن جعفر.... از امام رضا مدد بگیر بزن به سینه،،،، واااای یاباب الحوائج ...یاموسی ابن جعفر.... یاموسی ابن جعفر.... رو خاک زندون دست و پا... میزدی ...میزدی با گریه رضا رو صدا... میزدی ... میزدی رو خاک زندون دست و پا... میزدی ...میزدی با گریه رضا رو صدا... میزدی ... میزدی آقا برا غمت می سوزم ... غریب و تشنه ای هنوزم آقا برا غمت می سوزم ... غریب و تشنه ای هنوزم می سوزه از پا تا سرت ... تو لحظه های آخرت آقا چقدر لاغر شدی ...شبیه زهرا مادرت می سوزه از پا تا سرت ... تو لحظه های آخرت آقا چقدر لاغر شدی ...شبیه زهرا مادرت... شبیه زهرا مادرت... وآاااای ، یا باب الحوائج ...یا موسی بن جعفر... یا موسی بن جعفر... زمین می خوری لحظه ی واپسین میگی بمیرم مادرم خورد زمین زمین می خوری لحظه ی واپسین میگی بمیرم مادرم خورد زمین میگی که مادرم جوون بود تو جوونی قدش کمون بود چقدر تو روضه خوندی که ...صدات گرفته این شبا چی می بینی که هِی میگی... نزن مادرو بی حیا هر چی میخوای منو بزنی بزن،،،به مادرم ناسزا نگو ،، بیچاره می کنی منو ،،، وآاااای ، یا باب الحوائج .... یا موسی بن جعفر... یا موسی بن جعفر... چه عاشقونه شیعه ها ...اومدن به تابوتت شاخه ی گل ...میزدن چه عاشقونه شیعه ها ...اومدن به تابوتت شاخه ی گل ...میزدن ولی امون ز نعل تازه با نیزه تشییع جنازه حسین ولی امون ز نعل تازه با نیزه تشییع جنازه یه مادر ی تو قتلگاه دلش از این غم سوخته بود می دید که غارت می کنن پیراهنی که دوخته بود حسین...حسین 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 , @majmaozakerine
‍ سینه زنی زمینه ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام فلک خون می باره ، زمان تیره و تاره سیاه پوشِ تمومِ عالم ، آقامون عزا داره عجب غربتی ، اِی وای واوِیلا .. امان از این مصیبت واوِیلا .. تنها میونِ غربت اسمِ تو رویِ زبونم درد و غصه هات به جونم با امام رضا میخونم ... «سیدی موسیَ ابنِ جعفر ...» چه زخمی روی ساقِ ، مصیبت این داغِ بالا تر از نالۀ آقا صدای شلاقِ عجب غربتی اِی وای این شبها .. شکسته شد سکوتش خَلِّصنی .. دعایِ تو قنوتش زخمیِ همه وجودش کل پیکرِ کبودش حقِ حضرت این نبودش «سیدی موسیَ ابنِ جعفر ...» يا باب الحوائج یا موسیَ بْنِ جعفر 🍃🍃🍃
. 📋 فدایی تو منم، خونه ی تو وطنم ✔️ | حاج محمود کریمی ✔️ ✔️ "ع" | ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقا، فدایی تو منم / خونه ی تو وطنم باب الحوائجی و / تو رو صدا میزنم نگاه تو دریا / شبیه مادر دوای دردم یا موسی بن جعفر غریب مادر یا موسی بن جعفر تو که روزی خونه ی ما دست رضاته تو که آیینه ی نور خدا نخ عباته راه وا شدن گره ها یه نیم نگاته دوای دردا / گرد و غبار صحن و سراته با دستای بسته، پای شکسته اسیری و تنها، موسی بن جعفر غریب مادر یا موسی بن جعفر خدا دید و شنید و خرید دست دعاتو غل و زنجیر و زمزمه ی خدا خداتو واسه تو بال و پر زدن کبوتراتو بی تابیایِ معصومه ها و اشک رضاتو آقا، گره گشای دلم / دست دعای دلم به نام نامی تو / ایوون طلای دلم امشب دل دنیا، تو کاظمینه دل خود آقا، پیش حسینه داره دم آخر موسی بن جعفر میخونه هی مظلوم شهید بی سر غریب مادر ای، شهید بی سر تو خرابه ای که مثل اون / زندون میمونه میخواد از پیش اهل حرم / بره شبونه آخه درد یتیم و فقط / خدا میدونه توی ویرونه، هنوز رقیه، داره میخونه بابا، با پای پر ورمم / دردسر حرمم همه میگن خیلی / شبیه مادرمم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) ترسی از فقر ندارند گدایان کریم دست خالی نروند از در احسان کریم حاجت خواسته را چند برابر داده است طیب الله به این لطف دو چندان کریم کاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود بار بستیم به سوی شاه خراسان کریم بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم به قسم های خداوند به قرآن کریم طلب رزق نکردیم ز دربار کسی نان هر سفره حرام است مگر نان کریم هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما هم رسیده است به دامان کریم نا امیدم مکنید از کرمش فرض کنید باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم سپر درد و بلایش نشدیم و دیدیم سپر درد و بلای همه شد جان کریم ظاهرش فقر ولی باطن او عین غنا ترسی از فقر ندارند گدایان کریم شاعر:
بر روی خاک بس که تنش را کشیده بود خونش به نقطه نقطه ی زندان چکیده بود عجل وفات و روضه ی مادر زیاد داشت موسی بن جعفر این دم آخر بریده بود جسمی که در هجوم بلا روز خوش ندید حالا به روی تخته چه خوش آرمیده بود جان داد بین غربت و حالا کفن به دست جمعی برای عرض ارادت رسیده بود هر کس برای دیدنش آمد نمی شناخت از بس شکسته پیکر و از بس خمیده بود صبرش گواه , عاقبتش را رقم نزد زخم عمیق و درد فراقی که دیده بود ‌او را شبیه جد غریبش زمین زده دشنام مادری که از اینها شنیده بود جسمش دگر ولی به بیابان رها نشد جای کفن نصیب تنش بوریا نشد دشمن تنش به معبر مرکب بدل نکرد معصومه رأس غرق به خونی بغل نکرد این هفتمین مصیبت و پیوست کربلاست این دل هر آنچه میکشد از دست کربلاست حمیدرضا محسنات
در این زندان تو را در آتش تقدیر می بینم تو را در اوج غربت زخمی زنجیر می ببینم نداری پوست بر پیکر، نمانده گوشت بر این تن چنان لاغر شدی گویا فقط تصویر می بینم! شبیه مادرت از آرزوی مرگ لبریزی بمیرم که تو را از زندگانی سیر می بینم غریبی بیشتر از این که در این مصر، موسائی ولی هارون شهرت را پر از تزویر می بینم عزیز عالمی یوسف، چه بر مسند چه در زندان چرا با چشم ظاهربین خود تحقیر می بینم؟ کدامین استعاره شرح حالت در قفس باشد؟ غزال زخم خورده؟ نه، سراپا شیر می بینم نبین هارون به تخت است و غریب این سیه چالی تو آن بالای بالا، دشمنت را زیر می بینم نیامد مرغ نفرین در قنوتت، چشم دشمن کور نمازت را پر از آرامش تکبیر می بینم چه کرده کظم غیظت با دل بی رحم زندانبان؟ که در عمق نگاهش این همه تغییر می بینم شب تردید هایش را سحر کرده است، مهتابت دل ویران او را شاد از تعمیر می بینم به اعجاز نگاه تو زلیخا شد مسلمانت تمام حیله ها را در تو بی تأثیر می بینم نمی چسبد به تو این وصله ها، معصوم معصومی تو را در روشنای آیه تطهیر می بینم دل شمس الشموست می شود خون از غروب تو خراسان را در این شبهای غم دلگیر می بینم غزل از مهر سلطان می شود لبریز، می گوید همین ناچیز را شایسته تقدیر می بینم سیدمسیح شاهچراغ
تمام حجم تنت زیر یک عبا مانده به روی پهلوی تو چند جای پا مانده نفس کشیده ای و بند آمده نَفَست به سینه ات چقدَر استخوان، رها مانده خدا کند تو دگر مثل فاطمه نشوی خدای، رحم کند بر تنِ بجا مانده به سجده می روی و مثل بید می‌لرزی قیام کن که تسلّای ربّنا مانده هوای غربتِ زندان که جای خود دارد نگاه یک زنِ رقّاص بی حیا مانده به‌ فرض‌ هم‌ که ‌خودت از جهان، خلاص‌ شوی هنوز ، غربتِ معصومه و رضا مانده کمی اگر غُل و زنجیرها امان بدهد صدا هنوز در این اشکِ بیصدا مانده دوباره روضه ی جانسوز پنج تن داری بخوان که روضه ی مکشوفِ کربلا مانده بخوان که شمر، نشسته به سینه ای خسته اگرچه سینه شکسته ولی صدا مانده به التماسِ صدای حسین، یا زینب! برو حرم که غم گوشواره ها مانده حمید رمی
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت دلتنگی‌اش برایِ رضا سینه سوز بود قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت با دستهای بسته  فقط ناسزا شنید زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت دیشب صدای سرفه‌ی او تا سحر رسید زنجیر بِینِ حلقه‌ی خود یک مریض داشت زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت او روی در شکسته و  مادر به پشتِ در تشییع او به روضه‌ی زهرا گریز داشت بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت زندان هرآنچه داشت  ویرانه نیز داشت سر رویِ طشت بود و حرامی کنارِ طشت نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت... حسن لطفی
4_6025861969808983614.mp3
3.61M
🔳 (ع) 🌴از تو نمانده غیر از عبایی در کنج زندان 🌴وای از تن نحیف و امان از این چشم گریان 🎤 👌فوق زیبا @majmaozakerine
4_6025861969808983628.mp3
2.11M
🔳 (ع) 🌴گنبد زیبات عشق یا موسی بن جعفر 🌴ایوون طلات عشق یا موسی بن جعفر 🎤 👌فوق زیبا @majmaozakerine
زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع) -(کنج این زندون سرد و سوت وکور...) کنج این زندون سرد و سوت وکور خاطرات بد داره میشه مرور دوست دارم امشب بگیری دستمو به دل پرخون من افتاده شور دله پریشونم ، امشب چه آشوبه براتو دلتنگه تو سینه میکوبه نمیبینی حال زار منو خوبه رضا دلتنگته بابا بیا دیدار من بیا بازم دست منو بگیر بپرس حالمو این شبا غریب آقام غریب آقام غریب آقام غریب آقام بند دوم کوه درد و غم میون سینمه نمیزاره نفسام بالا بیاد لخته لخته خون میافته از لبم کاش میشد که مادرم اینجا بیاد پای منو بسته ، زنجیر سنگینی زخمی شده پاهام ،حالم رو میبینی ببخش اگه پیشم روخاکا میشینی بگیر رو دامنت سرو ببین این چشماى ترو تو هم میشنوی گریه و آهه لبهای مادرو غریب آقام غریب آقام غریب آقام غریب آقام بند سوم آرزوی پدر اینه دم مرگ سرشو پسر به دامن بگیره وای از اون روزی که یه یاس جوون اربن اربا پیش باباش بمیره ببینه افتاده ، رو خارای صحرا هرتکه ی پیکر یک سمته واویلا داغ جوون خیلی سخته برا بابا سرو میگیره روی پا تنو میچینه رو عبا ولی باچه رویی بره دیگه بسمت خیمه ها غریب آقام غریب آقام غریب آقام غریب آقام شاعر: @majmaozakerine
بحر طويل شهادت امام موسي كاظم (ع) - (در شبي باراني، با دل سوزانم،ديده ي گريانم) در شبي باراني، با دل سوزانم،ديده ي گريانم پله پله به ملاقات خدا مي رفتم  پله ها برعکس است جاي آنکه برود رو به در عرش خدا  در سراشيبي بود واي برمن چه سيه چالي بود  بين اين چاه جفا يوسفي گرم دعا، چه ضعيف است صدا  گوش من تيز شده  -لا معبودَ سِواک لا معبودَ سِواک لا معبودَ سِواک  حلقه هاي زنجير؛ مثل يک تسبيح است؛ ذکر: سبحان الله  چه غريب است اين مرد  لب او گرم نيايش باشد با دعا و قرآن؛ وقف او لحظه ي سوزش باشد  -سوزش زخمانش- . همه جايش زخم است  بين زنجير ستم مي لرزيد بين آن ظلمت محض، مثل خورشيد فقط مي تابيد  آسمان را مَثَل سقف سياهي مي ديد  دل او پر تب بود؛ صبح و ظهر و سحر و عصر برايش شب بود  و کمي هم شده مثل عمه...عاشق زينب بود  بي حبيب و خسته، نافله بنشسته، ساق او بشکسته  چه غريب است اين مرد  جاي آنکه برسد يک نفر ياري او، بهر غمخواري او، به پرستاري او...  زن رقاصه سراغش آمد  شهوت از دامن او مي باريد، بي حيا مي رقصيد، دور آقاي جهان مي چرخيد  ذکر مي گفت آقا:....واي از روز جزا........  زن رقاصه تکاني خورد و به همان شکل که او مي چرخيد......  ناگهان حاجي شد و امامش کعبه.  آنکه با نيت عصيان آمد، مثل شيطان آمد، به دلش پرتو ايمان آمد ...  يک زن مومنه شد.نادم و گريان رفت.  چه غريب است اين مرد  يک يهودي شده زندانبانش و بلاي جانش  آن زماني که به زندان آمد، چار شانه، مثل يک مرد دلير؛ ولي افسوس!!!!شده خسته و پير  بين زنجير اسير و از اين زندگي سخت شده آقا سير  گل اميد دلم پرپر شد، نفس آخر شد، زائرش مادر شد... سر او را به روي دامن برد ...  و نوازش مي کرد چشمهايش را بست...و دل عشق شکست  و دل عشق شکست  و دل عشق شکست  چه غريب است اين مرد  روز بعدش در زندان وا شد، عالمي غوغا شد، چشمها دريا شد  روي تخته پاره جسدي پيدا شد  يک نفر داد زنان لا اله...  ديگري دادي زد : مگر اين مرد مسلمان بوده؟ آري او بوده امام، ليکن او رهبر هر رافضي است و به اين نام صدايش کردند و به روي پل بغداد رهايش کردند  چه غريب است اين مرد  سينه ها زار و غمين، ديده ها شد گريان، بدن ذريه ي فاطمه بر روي زمين، آفتاب سوزان  چه کفنها که براي بدنش آوردند تن او پوشاندند  و رضا آمد و بر جسم پدر خواند نماز...  دلتان رفته کجا؟؟؟؟؟؟ کرببلا؟؟؟؟؟  واي از روز حسين.....لا يوم کيومکْ، يا اباعبدالله....... **** شاعر: رضا تاجيک منبع: بي پلاك
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹در عالم «ذر» یکسره با صوت جلی 🌹دادیم به اهل بیت قولِ ازلی 🌹گفتیم خدایا نشود قسمتمان 🌹یک لحظه جدایی از ✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 💚صبحتون حسینی 🌹اللهم ارزقنا کربلا... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْن (ع) 💚 🍃🌺
حـسیـن ❤️ جـان ایها العشق سـلام از طرفِ نوڪـرِ تو برگ سبزیسٺ ڪه هر روز رسد مَحضرِ تو هَرچه دارم همه از دولتیِ عشقِ شماسٺ پدر و مـادرِ من نـذرِ پـدر مـادر تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ❤️ سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ابا عبدالله