متن روضه شهادت امام موسی کاظم (ع)
کنج زندان بلا به غم اسیری
زیر لب دعا میکردی که بمیری
دست و پای تو ، بسته به زنجیره
مادرت روضه ، برا تو میگیره
زخمی شده چرا ، آقا بال و پرت
بی تاب تو شده ، معصومه دخترت
روحی لک الفدا
بسته دستای تو رو دشمن کافر
تن پاک تو شده نحیف و لاغر
نه توون داری ، بی کس و بی یاری
تو قفس ذکر ، خدا به لب داری
بارون می باره از ، گوشه ی چشم ترت
بی تاب تو شده ، معصومه دخترت
روحی لک الفدا
اگه آقا به شما شده جسارت
بخدا دختر تو نرفت اسارت
واسه ی زینب ، دل تو می سوزه
ولی راس تو ، نرفته بر نیزه
با یاد کربلا ، تو گریه میکنی
شب تا سحر شده ، کارت سینه زنی
روحی لک الفدا
شاعر : هاشم محمدی آرا
اشعار شهادت موسی بن جعفر (ع) - علی اکبر لطیفیان
مثل یک تکه عبا روی زمین است تنش
آن قدر حال ندارد که نیفتد بدنش
جا به جا گر نشود سلسه بد می چسبد
آن چنانی که محال است دگر وا شدنش
نفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت
زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش
آه مانند گلیمی چقدر پا خورده
بی سبب نیست اگر پاره شده پیرهنش
از کلیم اللهی حضرت ما کم نشود
گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش
به رگ غیرت این مرد فقط دست مزن
بعد از آن هر چه که خواهی بزنی اش، بزنش
بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت
مدد سلسله ها بود نمی ریختنش
با چنین وضع کفن کردن او پس سخت است
آه آه از پسرش آه به وقت کفنش
*علی اکبر لطیفیان*
من که جلد بام شاه مشهدم
دست بر دامان پر مهرش زدم
نان خوبان میخورم گرچه بدم
(مَن اَراد الله) خواندم آمدم
سفره دار ما گدایان السلام
کاظمین الغیظ قرآن السلام
هرکجا سخت آمده دنیا به ما
گوشه چشمی کردی ای آقا به ما
یک علی دادی ویک زهرا به ما
جور شد پس فیض دق الباب ما
گرچه دورم ای خدای کاظمین
طوس و قم دارد هوای کاظمین
گریه آوردم که خوشحالم کنی
میشود آیا سبک بالم کنی..
گر نشد صفوان جمالم کنی..
راضیم براینکه حمالم کنی
دلخوشم حمال کوی دلبرم
بار زوار شما را میبرم
تا نظر سمت کلافی میکنی
بر گلیمت عرش بافی میکنی
خوش بدیها را تلافی میکنی
بشر مطرب را تو حافی میکنی
کاش ای آقا که ذره پروری
یک سحر از کوچه ما بگذری
بنده نفسیم ایمانی بده
نسخه فوری درمانی بده
یاد ما رسم مسلمانی بده
سفره را وا کن به ما نانی بده
انیبیا هم مثل ما پشت درند
نان خشکت را تبرک میبرند
ای فدای اشکهای جاریت
داغ بر دل شد شب از بیداریت
بین آن بیتوته ی اجباریت
داد زندانبان عجب دلداریت
یا مخلص گفتی و دلزار شد
مادرت بالا سرت تبدار شد
هرکس آمد رد شد از روی عبا
وای من ماندی به زیر دست و پا
زیر لب گفتی امان از کربلا
ذبح شد جد غریبم بی هوا
تا سواران بین خیمه تاختند
عمه جانم را زمین انداختند
سید پوریا هاشمی
#مدح
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
باب الحوائج هر کجا کار خودش را کرد
در پاسخ آه گدا کارخودش را کرد
با آنکه دستش بسته بود اما گره وا کرد
این حضرت مشکل گشا کار خودش را کرد
رقاصه ای را ناله هایش زیر و رو کرده
درسجده ها یا ربنا کار خودش را کرد
سادات روی مادر خود غیرتی هستند
اصلا کتک نه ، ناسزا کار خودش را کرد
وقت زمین خوردن به یاد مادرش افتاد
تاریک بود و بی حیا کار خودش را کرد
از چند جا رد کبودی بر گلویش بود
از پشت گردن حلقه ها کار خودش را کرد
سر دارد و او را کفن روی کفن کردند
آن نیمه شب هم بوریا کار خودش را کرد
هنگام دست و پا زدن زنجیر اذیت کرد
چون نیزه ها که کربلا کار خودش را کرد
خولی سنان اخنس همه تشویق میکردند
درآن میانه شمرتا کارخودش را کرد
#قاسم_نعمتی
🥀🥀🥀