eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش مظلوم شهادت حضرت علی علیه السلام یا اَبتاٰ واویلتا                  یا اَبتاٰ واویلتا  غریب علیِ مرتضی          یا اَبتاٰ واویلتا کوفه شده کرب‌وبلا          یا اَبتاٰ واویلتا صاحب‌عزا خودِ خدا         یا اَبتاٰ واویلتا تابوتِ شَه بر شانه‌ها         یا اَبتاٰ واویلتا تشییعِ مولا بی‌صدا           یا اَبتاٰ واویلتا ذکرِ حسین و مجتبی         یا اَبتاٰ واویلتا واٰ ابتاهُ واٰ اُمّاه                  یا اَبتاٰ واویلتا شد علی مهمانِ زهرا           یا اَبتاٰ واویلتا یتیمِ کوفه بی‌بابا               یا اَبتاٰ واویلتا جان داده پیرِ نابینا             یا اَبتاٰ واویلتا ذکرِ لبِ سینه‌زنها                یا اَبتاٰ واویلتا نوحه‌یِ شاهِ نینوا                یا اَبتاٰ واویلتا زمزمه‌یِ لبِ آقا                   یا اَبتاٰ واویلتا    
پیرمرد فاطمه بی کس و تنها بی عمامه بی عبا میون اعدا بازم هتک حرمتِ پسر زهرا دستِ بسته میبرن شبیه مولا آه آقای منو نبرین آه می افته با سر رو زمین از توی کوچه میبرین با رنج و آزار روضه مجسم میشه واسه این گرفتار کوچه - دیوار آتیش - اغیار مادر - مسمار ای وای ای وای وای خونه سوخته و آتیش به دل آقاس روضه پشت روضه شد کربلا اینجاس خیمه پشت خیمه سوخت شده قیامت لشگر حرومی و حرم و غارت آه اون دخترک و نزنین آه گوشواره هاشو نکنین میخوره بین راه، نگاه زار به بازار روضه مجسم میشه واسه این گرفتار نیزه- سرها سنگا- بالا زینب - تنها ای وای ای وای وای
زهر کینه .mp3
4.01M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور شهادت امام جواد علیه السلام سبکِ اشکِ غربت تو چشمایِ من..... زهرِ کینه به جسم و جونم می‌شینه می‌شینه خداحافظ ای روضه‌هایِ مدینه مدینه می‌پیچم اگه تویِ بسترم‌ از شدّتِ درد به یادِ مادرم هستم و اون مردمِ نامرد وای مادرم بود و مدینه شعله‌یِ آتیش و کینه لگد و مسمار و سینه وای مادرم ای وای مادرم /۳/ سرتاپام از کینه‌یِ همسر می‌سوزه می‌سوزه سینهَ‌م مثلِ سینه‌یِ مادر می‌سوزه می‌سوزه تو حجره غریبونه جون می‌دم من تک‌ و تنها شکسته دلم از غم مثِه پهلویِ تو زهرا وای این دمِ آخر به بَرَم بیا ای هادی پسرم داره می‌سوزه جیگرم وای مادرم ای وای مادرم /۳/ هر روزِ من به یادِ کوچه شد تیره شد تیره یادِ دستی که رویِ پهلو می‌گیره می‌گیره تو غربت تک و تنها روضه‌یِ کوچه می‌خونم به یادت رویِ خاکا بدنم رو می‌کشونم وای آسمونِ دیده ببار برایِ اون چشمایِ تار صورتی که خورد به دیوار وای مادرم ای وای مادرم /۳/ از غم امشب میونِ هیأت بی‌تابم بی‌تابم مثلِ زینب همیشه یادِ اربابم اربابم دلایِ عاشق امشب مسافرِ کاظمینه که راهِ کاظمین از کویِ بین‌الحرمینه وای به یادِ بین‌الحرمین مثلِ مظلومِ کاظمین شده ذکرِ من یاحسین یا ..... اباعبداللّه الحسین /۳/
چون میثم تمارِ سرِ دارِ علی باش با جان و دل خویش خریدار علی باش از فاطمه درخواست نما اوست اجابت درمان تو عشق است تو بیمار علی باش در اوج مصیبت زدگی یابه سر دار چون میثم تمار طرفدار علی باش باعشق علی گر تو گنه کار ترینی عشق است برو عبد گنه کار علی باش بر قبله چشمش همه دم سجده برآور مستانه برو نوکر دربار علی باش
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلبر خوبه اباالفضل / خيلی محبوبه اباالفضل هم توو دنيا هم توو قبرم / می كنم رو به اباالفضل اونكه ميخوامه اباالفضل / دين و دنيامه اباالفضل شنيدم يه ارمنی گفت / قربون نام اباالفضل اسمت مرهم درده ماه دور تو ميگرده با تو عشقو فهميدم چشمات عاشقم كرده جانم يا ابوفاضل ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نور آفاقه اباالفضل / ذكر عشاقه اباالفضل خوشبحال هر كسی كه / به تو مشتاقه اباالفضل معنی عزت اباالفضل / يل با غيرت اباالفضل خوشبحال هر كی از تو / می گيره حاجت اباالفضل ای ماه شب تارم بی عشق تو بيمارم باور كن كه راست ميگم من خيلی دوست دارم جانم يا ابوفاضل ۴ .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه امام سجّاد علیه السلام تو خطبه خواندی و ملائک پَر درآوردند بر منبرِ کـوفه مـگـر  پـیغمبـر آوردند!!! یک عمر مولا گفت در کوچه چه شد آخر... در شهرِکـوفه دسـت‌بسته حیدر آوردند آغاز شد خطبه پس از نام رسولُ اللّه پس سر درآوردند که با خود سر آوردند لحنِ علیِّ ابنِ حسینِ ابنِ علی این است افتاده‌اند از پا اگـر چه لشکـر آوردند بر دست و پایِ تو غـُل و زنجیرهایی بود که دستشان با هـر دعـای تو بَر آوردند دیدنـد مثـل مـادرت ساکـت نخواهی شد بر روی نیـزه پیشِ رویِ تو سر آوردند عالَـم فدای گریه‌هایـت حضرتِ سجـّاد در چشـمهایت ندبه را با کـوثر آوردند  
آسمان را به خاک می‌آری با همان جذبه‌های عرفانی ولی از یاد می‌بری خود را دم‌به‌دم در شکوه ربانی با خودت یک سحر ببر ما را تا تجلی روشن ذاتت دل ما را تو آسمانی کن با پر و بالی از مناجاتت تربت کربلاست تسبیحت همدم ندبه‌هات سجاده بی‌قرار است گریه‌هایت را که بیفتد به پات سجاده غربتت را کسی نمی‌فهمد چشم‌هایت چقدر پُر ابر است آیه آیه صحیفه‌ات ماتم جبرئیل نگاه تو صبر است شده این خاک گریه‌پوش آقا مثل چشمت صحیفهٔ باران صبح تا شب، شکسته می‌گویی السلام علیک یا عطشان غم به قلبت دخیل می‌بندد چشم‌های تو با خوشی قهر است تشنگی بر لبان تو جاری آب دیگر برای تو زهر است کربلا در نگاه تو جاری روضه می‌خواند چشم تو سی‌سال دل تو هروله‌کنان، یک عمر علقمه، خیمه‌گاه، تل، گودال پردهٔ خیمه‌ها که بالا رفت کربلا در برابرت می‌سوخت ناگهان روی نیزه‌ها دیدی سر خورشید پرپرت می‌سوخت در دل قتلگاه می‌دیدی لحظه لحظه غروب زینب را چه به روز دل تو آوردند؟ «وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»... جز تو و عمهٔ پریشانت کوفه و شام را که می‌فهمد طعنه‌های کبودِ سلسله و سنگ و دشنام را که می‌فهمد دست بسته به سوی شهر بلا خاندان رسول را بردند به روی ناقه‌های بی‌محمل دختران بتول را بردند یادگار کبود سلسله‌ها به روی مصحف تنت مانده مرهمی از شرار خاکستر به روی زخم گردنت مانده سنگ‌های بدون پروایی محو لب‌های پاک قاری بود از لب آیه آیهٔ قرآن روی نی خون تازه جاری بود با شکوه نجیب قافله‌ات کینه‌های بنی‌امیه چه کرد در خرابه نشسته‌ای از پا با دلت ماتم رقیه چه کرد بی‌کسی‌های عمه‌ات زینب غصه‌های رباب پیرت کرد داغِ زخم زبان و هلهله‌ها بزم شوم شراب پیرت کرد... کربلا را به کوفه آوردی با شکوه پیمبرانهٔ خود لرزه انداختی به جان ستم با بیانات حیدرانهٔ خود چه حقیر است در برابر تو قد علم کردن سیاهی‌ها تو ولی از تبار خورشیدی شام را در می‌آوری از پا با دعاهای روشنت آخر شهر پُر از کمیل خواهد شد کاخ ظلمت به باد خواهد رفت اشک‌های تو سیل خواهد شد از همه سو برای خون‌خواهی در خروشند باز بیرق‌ها راوی زخم‌های پنهانِ دل مجروح تو فرزدق‌ها
با خانواده... به راهِ وصلِ تو این‌گونه ساده باید رفت به تیغِ عشق چنین سرنهاده باید رفت به شوقِ دیدنِ لبخندِ حضرتِ دلدار به قلبِ عاشق و رویی گشاده باید رفت اگر چه نیمه‌یِ شب در شکوهِ بیداری میانِ عرصه‌ی حق ،ایستاده باید رفت به‌سوی ساحت عاشق رُبایِ حضرت عشق شتاب‌ناک، شبیه بُراده باید رفت عجب تجارتِ نابی‌ست، مرگ در ره عشق چنین زرنگ پیِ استفاده باید رفت پیِ چشیدنِ مرگی که زندگی بخش است عنانِ زندگی از دست داده باید رفت به میهمانیِ حق، چون هنیهّ‌یِ عاشق به شوق با همه‌یِ خانواده باید رفت
سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ لالایی - رو دامنم مهتابه هیس! آروم - بابام رو پاهام خوابه روشن شد - چشم خرابه صبح که بیدار شه بغلم میکنه دلم میخواد منو رو دس بگیره راستی! یادم باشه بگم از اینا گوشواره‌هامو بره پس بگیره ۲ کاشکی فقط زود صبح بشه کلی می‌خوایم بازی کنیم با سنگایی که بم زدن  با هم خونه‌سازی کنیم بابا حسین بابا حسین ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ این دنیا - با غصه‌هام همدسته میبینی - ورم چشامو بسته بابایی - سرم شکسته خدا میدونه که به ما چی گذشت بابا نیگا چقدر موهام کم شده اینقده با پا توی پهلوم زدن که مثل مادرت قدم‌ خم شده ۲ بابا میدونی زجر کیه؟ دندون شیریمو شکست دیدم که گشوارمو داشت ... رو گوش دخترش می‌بست بابا حسین‌ بابا حسین ۴
4_5879489303972693151.mp3
2.21M
سلام الله علیها : (دیگه از گریه هام معلومه حسین ستوده) 🏴بند اول: دیگه از گریه هام، معلومه حالم بده کبوده صورتم، زجر انقدر، سیلی زده سرمم زخمیه، از بس موهامو کشید بابایی اون که سرت، رو با نامردی برید بی هوا میزدن تا میگفتم «بابا» میزدن بی بهونه تو راه و تو خواب با مشت و ضرب پا میزدن جون دادم با یه چیز وقتی میگفتن بهم کنیز تو کشته شدی و ما اسیر اما شد دشمنمون عزیز وای نبودی بابا توی بازار ما رو بردن تو چشم انظار یهودی ها با حرفای زشت خیلی ماها رو دادن آزار وای (کجا بودی بابا حسینم ۴) 🏴بند دوم: از همون شب که بابا تو صحرا گم شدم شبا میترسم حتی از سایه ی خودم اگه لکنت زبون، دارم وقت صحبتم از ترس زجر بوده که، اینطور غرق وحشتم رنگ از چهرم پرید تا دیدم بالاسرم رسید فریاد کشید و قلبم گرفت از ترس اونجا نفسم برید خیلی نامهربون بود و میزد منو بی امون انقد به پهلوهام زد لگد مثل زهرا قدم شد کمون وای هرچی گفتم بابایی بابا عمو هم حتی نبود اونجا هیچکسی واسه کمک به من نیومد اون شب توی صحرا وای (کجا بودی بابا حسینم ۴) ✍️به قلم:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت حضرت رقیّه سلام اللّه علیها پیشِ طبق دِق کردنم حتمی‌ست امّا .... در روضه مُردن اصلِ خوشبختی‌ست بابا امّا بگو از پیکرت کی سر بریده؟! دردِ یتیمی غصّه‌یِ سختی‌ست بابا باید بدانی بر سرِ ما چه گذشته خاک وُ خُلِ ویران عجب تختی‌ست بابا چشمَم نمی‌بیند ولی حس می‌کنم که .... رویِ لبِ خشکیده‌ات لَختی‌ست بابا بر دامنم راحت بخواب اینجا اگر سنگ … آمد به سویت مانعش دستی‌ست بابا جز من کسی پیشِ سرِ تو جان نداده الحمداللّه این عجب بختی‌ست بابا آرام می‌گیرم کنارِ تو موقّت آرامشِ قطعیِ من وقتی‌ست بابا … که یوسفِ زهرا بگیرد انتقامت وقتی بیاید فصلِ خوشبختی‌ست بابا
علیه السلام علیه السلام 〰〰〰〰〰〰 آقا، مولا، عشقِ، زهرا دنیا، عقبا، جودش، دریا سامونه - درمونِ - کل زندگیمه حسن بردم حض - خوردم از - سفرهٔ کریم حسن سالاره - دلداره - احسان القدیمه حسن عذابه زندگی بدون حسن جون حسین بسته به جون حسن رو پیشونی عاشقای حسین خدا نوشته مسلمون حسن حسن ... 〰〰〰〰〰〰 ارباب، مهتاب، عشقِ، نایاب ای رود، ای آب، ما را، دریاب مدیونم - مجنوم - عبد و مبتلای توام سامونم - درمونم - خاک کربلای توام با جونم - با خونم - هر چی ام برای توام شکر خدا ذکر لبامه حسین که مستی علی الدوامه حسین کلامم و ختم کلامه حسین آخه فقط قشنگه نام حسین حسین ... .
علیه السلام علیه السلام بند اول پرچم دو ماهه ی اشک و عزا رو بیرق زیارت کرببلا رو داریم از عنایت ضامن آهو خدا از ما نگیره امام رضا رو آقای من غریبه / که می زنم کتیبه توو گوش من سفارش یابن الشبیبه تویی همه قرارم / گفتی هواتو دارم زیارت اربعینم رو از تو دارم ۲ یا امام رضا - یابن مرتضی اشکامو امونت به تو می سپارم آقا با چشمای خیس - واسم بنویس تا عمر دارم باشه از این نوکریا ۲ یا امام رضا ۲ یا امام رضا امام رضا امام رضا بند دوم یا حسین تویی فقط دوای دردم تا که جون دارم میخوام دورت بگردم آقا جون حلال کن این نوکریامو کاش بیشتر براتو گریه می کردم عشق تو رو همیشه / میون سینه داشتم خدا می دونه که براتو کم‌ نذاشتم ایشالا روزی ما / دوباره کربلاشه ایشالا که مادرت از ما راضی باشه ۲ ای آرامشم - هستی خواهشم بی روضه ی تو آقا نفس نمی کشم یا امام حسین - اینه حاجتم که لحظه ی مرگ پا بذاری روی چشم ۲ مولانا حسین ۲ - مولانا - حسین ۵ بند سوم رشته ی دلم رو به عشق تو بستم می دونم رها نمی کنی تو دستم من از الان نگران فاطمیه ام نگران عزای مادرت هستم توو فاطمیه آقا / حاجتمو میگیرم میخوام توی عزای مادرت بمیرم شکر می کنم خدامو / تموم نعمتامو شکر خدا که به تو افتاده مسیرم ۲ ما اسیر این - زندگی شدیم اما عاشق تو خونوادگی شدیم بندگی برام - جز عشق تو نیست با بار گناه عاشق بندگی شدیم ۲ مولانا حسین ۲ - مولانا - حسین ۵
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل  مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر  شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم  مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل  مصطفی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم تب کرده پایِ بسترش دختر شده بی‌تاب پیشِ علی کم‌کم شده شمعِ وجودش آب فکرِ وصیّت کردن افتاد و کسی می‌گفت عادیست هذیان گفتنِ بیمار یا بی‌خواب بر اهلِ نیش و طعنه و زخمِ زبان لعنت خون شد دلِ ختمِ رسل مضطر شده محراب خیلی سفارش کرد کوثر را چه شد آخر ؟! بینِ در وُ دیوار افتاد از نفس مهتاب ضربِ لگد با میخِ در همدست بودند و .... شد بارِ شیشه خُرد می‌ریزد زمین خونآب شش‌ماهه‌ای پر زد میانِ روضه‌یِ مادر شش‌ماهه‌ای پرپر زده بر سینه‌یِ ارباب لالا   لالایی تیر خوردی جایِ شیر اِی وای با روضه‌هایت ندبه‌خوان شد دلبرِ سرداب
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد   عَلمش را بخشید دِرَمَش را  خَدَمش را  حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید  خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد  بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام خواهر نبودی وقتِ تشییعش که‌ها بودند هم دوستان  هم دشمنانِ مرتضی بودند روزِ عجیبی بود  تابوتِ غریبی رفت چشمت نبیند بد  چه دیدم؟! بی‌حیا بودند طبقِ وصیت بی‌صدا بردیم او را حیف ...‌. امّا کمانداران  حسابی پرصدا بودند آرامشِ جانِ نبی دور از حریمش شد اهلِ مدینه شاهدِ این ماجرا بودند ما پایِ تابوتِ حسن نزدیکِ تن بودیم نزدیک‌تر از ما به پیکر تیرها بودند از چوبه‌یِ تابوت رد شد تیرها بد شد این تیرها بنیان‌گذارِ کربلا بودند این تیرها در علقمه غوغا به پا کردند دنبالِ مشکِ آب وُ چشمِ ماهِ ما بودند هر تیر که آمد به تیرِ دیگری چسبید اصلاً همه دنبالِ شیرِ نینوا بودند افتاد عَلم  در علقمه امّا همه دیدند که چشمهایِ هیز دنبالِ چه‌ها بودند داغِ برادر قاتلِ جانِ برادر شد خاکِ بقیع و کربلا ندبه‌سرا بودند  
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت حضرت رسول و روضه‌یِ کربلا تا لحظه‌یِ آخر از خدا می‌گوید با فاطمه رازِ کوچه را می‌گوید هر روز کمی برایِ اُمُّ‌السَّلمه از شاهِ شهیدِ کربلا می‌گوید  
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلام آقا تو هستی یوسف زهرا سلام آقا شدی آوارهٔ صحرا غریب آقا سلام آقا ‌میدونم که عزاداری در این شبها به درد و غم گرفتاری غریب آقا میاد امشب صدای گریه های تو غمِ بابا شده امشب عزای تو غریب آقا 🔹زبان حال امام عسکری علیه السلام بیا بابا کنارم با دو چشم تر ببوسم من لب تو لحظهٔ آخر عزیز من همین روزا به زخم ما نمک خورده همین روزا بدون مادر کتک خورده عزیز من همین روزا عمومون محسنُ کشتن همین روزا یه کوهِ هیزم آوردن عزیز من همین روزا میون یک در و دیوار شده زخمی یه سینه با نوک مسمار عزیز من لب ِتشنه غریب عالمینم من دم آخر فقط یاد حسینم من حسین جانم به هر سختی مرا آخر کفن کردی توهم گریه برای پیرهن کردی حسین جانم دم مغرب سرش بر نیزه ها بردند همه زن ها به هر کوچه کتک خوردند حسین جانم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 به آسمان نرسم تا هوایی‌ام نکنی کجا روم من اگر سامرایی‌ام نکنی بگو میانِ گدایانِ خویش جایی هست نگاه بر من و بی دست و پایی‌ام نکنی بقیع پنجره فولاد کُنجِ شش گوشه خوشم به این دو سه جا هر کجایی‌ام نکنی سرم به چوبه‌ی سرداب میزنم به سرم اسیرِ این شبِ سردِ جدایی‌ام نکنی هنوز از سفرِ اربعین مریضِ توام دوا ندارم اگر کربلایی‌ام نکنی نگاه کن به بزرگیِ خود ولی نظری به طرزِ نابلدیِ گدایی‌ام نکنی غریبِ شهر  مرا کُشت آتشِ جگرت مرا بِبَر که بمیرم به خانه‌ی پدرت شاعر: حسن لطفی
در آرزوی ای در دلم محبت تو، هست‌و‌نیستم هستی تویی، بدون تو من هیچ نیستم اشک است و آه "نام تو"، آن‌را تمام عمر‌، هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم آخر مگر تو "هستی" من نیستی حسین؟! پس من در این زمانه به دنبال چیستم حُرَّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟! اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم اصلاً در این مبارزه‌ها جای من کجاست ای وای اگر که روبروی تو بایستم :: آخر شهید می‌شوم آری به راه تو در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم ✍
؛ ؛ مقام شهادت می‌تواند مرگ در راه وطن باشد شهادت می‌تواند خلوتی با خویشتن باشد شهادت می‌تواند در نفاق خنجری از پشت شهادت می‌تواند در مصافی تن به تن باشد شهادت می‌تواند ساده مثل عاشقی کردن شهادت می‌تواند سخت مثل سوختن باشد شهادت می‌تواند خستگی‌های پرستاری کنار بستر بیماری یک پیرزن باشد که می‌داند؟ شهادت در مرام عاشقان شاید به بی‌پیراهنی پوشاندن یک پیرهن باشد شهید کربلای چند لبخند تو خواهم شد تو لبخندی بزن، شاید شهادت سهم من باشد ✍
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
945.7K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 شور حضرت معصومه سلام الله علیها ✅بنداول یاحضرت معصومه نگاهی برما کن سفارش ما رو به مادرت زهرا کن بی بی معصومه خواهرسلطان ما دل روببر کربلا یابه مشهدالرضا بی بی معصومه کفتر روبامتم جلدتو و رامتم مست ازمی وجامتم بی بی معصومه بی بی معصومه ✅بنددوم بارگاه وگنبدت چه تماشا داره بطلب بیام حرم که دلم بیمار بی بی معصومه ملیکه ی ایرانی تو شاهی وسلطانی به درد من درمانی بی بی معصومه به روضه هات اومدم به تو بی بی روزدم گرچه حقیروبدم بی بی معصومه بی بی معصومه 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂