eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
2. می سوخت بین شعله ها.mp3
زمان: حجم: 4.51M
می‌سوخت بین شعله‌ها بال و پر تو آتش نشد شرمنده از موی سر تو آن قدر زد نعره سر تو یک حرامی تا که پرید از خواب شیرین دختر تو دست خدا را باز بستند این جماعت آقا چه خالی بود جای مادر تو تنها برای مرگ ما این غضه کافی‌ست آن شب نبود عمامه‌ای روی سر تو پای برهنه پشت یک مرکب دویدن نگذاشت نایی در میان پیکر تو در کوچه‌های خلوت شهر مدینه تنها غریبی بود یار و یاور تو دیدند خیلی داغدار کربلایی شام غریبان شد به پا در محضر تو جای هزاران سجده شکرانه دارد خنجر نیامد بر ضریح حنجر تو ...
1. غروب سرخ نگاهش.mp3
زمان: حجم: 9.09M
حجه الاسلام والمسلمین غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود غريب شهرِ خودش نه ، غريب عالم بود چقدر روضة كرب و بلا بپا مي داشت به روي سر در خانه هميشه پرچم بود برای داغ ِ دل بی‌قرار و پر دردش همیشه زمزمة روضه مثل مرهم بود شبي كه در تب آتش بهشت او مي سوخت شكسته قامت و آشفته حال و درهم بود چه شد که در وسط كوچة بني هاشم پر از تلاطم اشكِ مصيبت و غم بود شتاب مركب و آقای قد خمیدة ما ميان كوچه زمين خوردنش مسلم بود غم ِ اسارت و داغ ِ جسارت و غربت چقدر در نظرش كربلا مجسم بود خلاصه لحظة‌ آخر ، زمان تدفينش بساط غسل و بساط كفن فراهم بود ... کنار پیکر او هر دلِ عزاداری به یادِ بی‌کسیِ کشتة محرّم بود تنی که غرق به خون مانده بود در گودال سری که بر سر نیزه پناه عالم بود ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسداران غریبانه زندگی می‌کنند و مظلومانه شهید می‌شوند شادی روح سردار شهید صیاد خدایی صلوات...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
71.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(ع)............. دل مـــا تنگ شده بهر«حسینت»یا ربّ ڪربلا»قسمت مـا ڪن تو بحق«زینب» بطلب این گــدایت را
خادم اهل بیت 🌺: مادری و قتلگاهی چشم غزل از درد می گرید الهی دردا از آن چشمی که می ماند به راهی راهی که در پایان آن آغاز پیداست راهی که راه سرخ پرواز است گاهی وقتی که باران گلوله می نشیند بر پیکری در کوچه های بی پناهی مرسوم بوده بین نامردان همیشه اینگونه کشتن با گناه بی گناهی هان بوقچی ها وقت طوفان در رسانه ست مشغول خوردن بوده گویا یک سپاهی او سهمِ تیر عده ای را خورده باید سهم خودت را زودتر از او بخواهی دردا از آن ساعت که در دیدار آخر چشمی به خون خفته ست و می لرزد نگاهی در گفت وگوی ساده ی بارانی از اشک ناگفته ها تعریف خواهد شد به آهی . . . این صحنه را در روضه خیلی دیده بودم چشمان خیس مادری و قتلگاهی احمدرفیعی وردنجانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگه قطره بودم دوست داشتم رو ترک لبهات بودم اگه نبودم عاشورا اشک عزا دارات بودم اگه آهن بودم دوست داشتم تیغه علامت بودم یا یه دونه زنجیر از زنجیرای هیئت بودم نه از اون آهنایی که یه روز میخه دری بودن نه از اون آهنایی که تو گودال خنجری بودن نگاه دشمنو من فرق داره چقدر آهن با آهن فرق داره **** اگه خاکم بودی دوست داشتم خاک قدم تو بودم یا یه دونه مُهر تربت توی حرم تو بودم اگه سنگم بودم دوست داشتم سنگ رو مزارت بودم یا سنگ کف صحن تو خلاصه کنارت بودم نه از اون سنگا که کوفه دل زینب رو خون کردن نه از اون سنگا که تو شام پیشونیشو نشون کردن **** اگه چوبم بودم دوست داشتم گهواره اصغر بودم هیزم اجاق روضه یا تو حرمت دَر بودم اگه آتیش بودم دوست داشتم دور خیمه هات میموندم تا وقتی که روشن بودم دشمناتو میسوزوندم نه از اون آتیشایی که دل زهرا رو سوزوندن دست و پای نوامیس آقای ما رو سوزوندن نگاه دشمنو من فرق داره آتیش دل با دامن فرق داره  @majmaozakerine