گرد و غبارا نشست
حسین بالا سر جوون لیلا نشست
فَصاحَ سَبعَ مَرات ولدی
باباتو کشتی با دست و پا زدنات ولدی
میخنده لشکری به اشکای بابات ولدی
فَبَکا بُکاءً عالیا تنشو میذاره تو عبا ای خدا
جوون مردا بیاین دیر شد
جوون دارا حسین پیر شد
****
دیگه تحمل نداشت
سر زانو رسید صورت به صورت گذاشت
فَصاحَ سَبعَ مَرات ولدی
خون گریه میکنن مقتل و روایان ولدی
چقدر شبیه فاطمه شد سر و پات ولدی
فَبَکا بُکاءً عالیا سر تو چی آوردن بابا ای خدا
جوون مردا بیاین دیر شد
جوون دارا حسین پیر شد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فرزند ارشد مولای مشرقین
مؤذن شهید جوانی حسین
وارث ذوالفقار حیدر یل دلاور علی اکبر دی
شهدانون گوزل باغیندا اوجا صنوبر علی اکبر دی
ای رسول الله کربلا یا علی اکبر
جبهه ی حقد شیر خدا یا علی اکبر
ای گل آل الله ثارالله سالار زینب
جانی زهرا علی عشق مولا علی
ای شرحه شرحه جان ارباً اربا علی
گل محمدی روح طاها علی
آقلار سنه حسین دریا دریا علی
سنه لی آریمانیمیسد اذانیمیسد شهادته چادی
نیزه وو اوخ برابریند بلال دادی ایمامد چادی
ای رسول الله کربلا یا علی اکبر
جبهه ی حقد شیر خدا یا علی اکبر
ای گل آل الله ثارالله سالار زینب
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
آقا بیا تا زیر پایت جا بگیرم
شاید کنار مقدمت ماوا بگیرم
من نذر کردم تا ظهور چشمهایت
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرم
بی نام تو یک واژهی بیهوده هستم
وقتی که یادت میکنم معنا بگیرم
من حاجت چندین و چند سالهام را
آنقدر میگریم به پایت تا بگیرم
باید همین امشب بگیرم حاجتم را
شاید نبودم یا نشد فردا بگیرم
من کربلا میخواهم از دست تو آقا
آنقدر میگریم که تا امضا بگیرم
تا اینکه امشب دستهایم را بگیری
ناچارم آقا روضهی سقا بگیرم
علیاکبر لطیفیان
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین