eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
📜ویژه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام —------------------------------ السلام علیک یا مهدی عج و علی آبائه عزیز علی ان اری الخلق و تری متی ترانا و نراک یا عزیز الزهرا اجرک الله یا صاحب الزمان عج دست های خالی از ما و عطایش با شما آمدن تا سفره با ما و سخایش با شما عاشق و معشوق هر کس کار خود را می کند شاعری کردن ز ما، زلف رهایش با شما از ازل تا روز آخر پای پرچم ماندنم‌... ابتدایش با تو بود و انتهایش با شما سینه ها ملکِ تو شد یابن الحسن، آباد کن سرزمین دل زِ ما، طرحِ بنایش با شما بین ما و بین رب پرده دری هایی شده رَبَّنا گفتن ز ما، إغْفِرْ لَنایش با شما بی رضای تو گناه هیچ کس بخشیده نیست آه از ما، توبه از ما و رضایش با شما *یا بن الحسن... شهادت امام رضا تمام میشه تازه مصائب فاطمیه شروع میشه آی گریه کنای حضرت زهرا لذار همون اول بگم -اذن گریه کردن بر فاطمه با مجتباست روزی سینه زنی در روضه هایش با شما همسرش را زد ولی تکلیف حیدر صبر بود پس جزای سیلی و نارِ جفایش با شما جان فدا کردن میان لشکرت با نوکران بستن سربند زرد مرتضایش با شما سامرا ، باز با صفا شده ای درحریمت برو بیا داری اربعین پا به پایِ کرببلا زائر و دسته ی عزا، داری باز هم گنبدِ طلائی تو مثلِ مشهد ز دور معلوم است همه دانند زیرِ این گنبد مدفن دو امام معصوم است معرفت حکم میکند اینجا وقتِ گریه به رسمِ جود و کرم همه یادی کنیم این شبها از تمام مدافعانِ حرم تا ابد یادمان نخواهد رفت راهِ ما در مسیرِعاشوراست در کنارِ دعایِ صاحبمان امنیت زیرِ سایۀ شهداست * برم سمت روضه همه دلخوشیِ ما این است لااقل یک حَسن حرم دارد صبح و ظهر و غروب سفره بپاست بسکه صاحب حرم ، کرم دارد اهلِ بیت رسول این ایام به غم و غصه ها اسیر شدند راستی بین بچه هایِ علی این حسن ها چه زود پیر شدند *همین روزا تو کوچه سیلی خوردن مادر رو دیده.. چشم خود باز کرد و باگریه پسر خویش را نگاهی کرد دست انداخت دورِ گردنِ او لب او را رویِ لبش آورد زیر لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست * عقیل و صدا فرمود واسم جوشونده بیار غلام میگه یه ظرف آب آوردم نرجس خاتون آب گرمو آماده کرده بود دیدیم حضرت میخواد بنوشه هی ظرف آب به دندون حضرت برخورد میکنه و بر میگرده تمام وجود حضرت داره می لرزه زهر به وجود حضرت نفوذ کرده یه وقت صدا زد عقیل برو اونجا پشت پرده میگه من نمیدونستم حضرت بچه داره نرجس خاتون تا شب ولادت آثار ی نبود پسره منه مشغول عبادته خبرش کن میگه رفتم دیدم یه آقایی سر به سجده گذاشته در عمرم ندیده بودم حضرت و انگشت سبابه مبارکش رو به آسمون بود داره گریه میکنه صدا زدم آقازاده یه وقت سر از سجده برداشت امام زاده پنج ساله داره گریه میکنه یه وقت دیدم خود نرجس خاتون دست پسر رو گرفت برد پسر و پدر همو دیدن گریه کردن پسرم آب به لبم برسون من دیگه رفتنی ام حضرت کمک کرد آقا آب و نوشید بالاخره یکی تشنه جون نداد -زیر لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست *یعنی چی ارث مادرم زهراست توضیح بده -بعد از آنکه زدند مادر را جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد شادی از خانواده ما رفت بیت الاحزان شبی که ویران شد عصمت الله پشت در افتاد پایِ دشمن به خانه اش واشد آنقدر با قلاف کوبیدند استخوانهایِ بازویش تا شد *علی رو حلال کن برا درد بازوت علی رو حلال کن برا زخم پهلوت علی رو حلال کن برا لحظه ای که تو افتاده بودی در افتاده بود روت علی رو حلال کن که غوغا به پا شد علی رو حلال کن عدو بی حیا شد علی رو حلال کن برا اولین بار که پای مغیره به این خونه واشد علی رو حلال کن... ریختن منز ل امام حسن عسکری بارها درسته دلت لرزید ولی کسی به ناموست سیلی نزد ام سلمه میگه دیدم پیامبر با امام علی حرف میزنه امام علی هی سوال می پرسه پیغمبر میفرماید بله یاعلی صبر کن چندتا سوال بود تا یه وقت دیدم آقا بلند شد زانوهاش می لرزه صدا زد من علی ام من تو خونه باشم و شمشیر به دستم باشه و دخترتو بزنن پیامبر گفت اره علی جان صبر کن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🏴 🏴 🎤مداح :حاج منصور ارضی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نشد که غوره ی نارس شراب ناب شود ضریح دامن او دست این گدا نرسید نشد که فطرس آن آستانه باشم حیف شکسته باد ، پرم چون به سامرا نرسد غریب کرببلا لاأقل زهیری داشت *پای رکاب رهبری اینهمه جوان وایسادن، چجوری دارن از آقا حمایت میکنن، اما امام عسکری هیچکی رو نداشت، آدم داریم یازده امامی، یهو کفر میگیردش،جعفر کذاب ادعاکرد، دوازدهمی راقبول نکرد، خیلی بترسیم. چطور ازفساد و بی حجابی و... در جامعه می‌ترسیم از اینم بترسیم نکنه ماهم پامون لغزشی پیدا کنه، داری میگی ابی عبدالله یه زهیری داشت پا رکابش وایساده بود، به همه گفت برید به اباالفضل هم گفت تو هم برو،اینجا بود گفتن: کجا بریم تازه ما اومدیم.* غریب کربلا لااقل زهیری داشت کنار حضرت آقا حبیب بوده و هست همیشه هر شب جمعه حرم پر از زائر ولی مزار حسن ها غریب بوده و هست شبیه برگ گلی بین حجره می لرزید ز درد در وسط حجره دست و پا میزد برای مرهم زخمش برای تسکینش بلند مادر خود را فقط صدا میزد همین که بر جگرش زهر چنگ می انداخت شراره می زد و داغی دوباره شد تازه دوباره کوچه و نامحرم و فدک نامه و زخم گم شدن گوشواره شد تازه همین که او دم آخر لبش عطش نوشید برای تشنگی اش قدری آب آوردند هنوز خاطر او مانده است این روضه برای حضرت هادی شراب آوردند *برا باباش شراب آوردند ،اگر هزار مرد رو اینجوری ببرن تو مجلس شراب، میگن مرده و جواب میده، ولی عمه جان ما رو بردن ،این بچه کوچیک ها بهم دیگه نگاه میکردند، میگفتن این چیه تو دست یزیده؟ هی می‌ریزه کنار سر بابامون...* غریب بوده ولیکن امام بعد از او سحر به پیکر پاکش نماز می خواند کنار پیکر او تا سحر نمی خوابد شبیه ناحیه او روضۀ باز می خواند فدای تو پدر و مادرم حسین غریب فدای آن تن زخمی که بوریا شده بود شنیده ام که لباس تو را کسی دزدید سه روز روی زمین پیکرت رها شده بود *توی سامرا که میری، قشنگ دور امام عسکری، همسرشِ، خواهرشِ، عمه ی آقا هم هست ،پدر بزرگوارشون، همه یه ضریح دارند... آقاجان! یا امام عسکری! به عمه ی شما حکیمه خاتون بهش یه اهانت هم نشد ، نشنیدی کسی اهانت کنه به مادرِ امام زمان، بمیرم برای اون خانمی که تمام اون کسایی که قرآن ازش یاد گرفته بودن ، این خیلی درده، اومده بودن کنار ناقه ی زینب، هر چی از دهنشون در اومد گفتن، تازه یکی اومد گفتن این چیه آوردی؟گفت: نان و خرماست آوردم صدقه بدم...ای حسین...* @majmazakerinee
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره... غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند... یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟ این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...* با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم نام ما را که از قدیم نوشت از گدایانِ این حریم نوشت تا خدا حال و روز ما را دید بعدِ نام حسن، کریم نوشت تا که پیشِ تو درد دل کردیم نام ما را خدا کلیم نوشت دلِ ما را اسیر کرد آنکه بال جبریل را گلیم نوشت رفته بودیم مشهد و آقا باز هم روزیِ عظیم نوشت سامرا واجبیم، امام رضا! نه کبوتر که یا کریم نوشت با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم این طرف صحن صاحبِ کَرَم است آن طرف یک غریب بی حرم است این طرف هرچه هست زائر هست آن طرف بی چراغ بی عَلَم است این طرف احترام می‌بینی آن طرف ناسزا که دَم‌به‌َدم است سامرا شد خراب فهمیدم چقدر روضه‌ها شبیه هم است مادری اند هر دوتا آقا مو سپید است هرکه غرقِ غم است پیش هر دو به گریه می‌شنوی روضه‌ی پهلویی که محترم است کاش پلکت کمی تکان بخورد به زمین وَرنه آسمان بخورد پسرت آمده است تا جگرت زخم کمتر از این و آن بخورد ظرفِ آبی به دستهایش تا پدر آبی نفس زنان بخورد می‌خورد ظرف هِی به دندانت چه کند آب نیمه جان بخورد خوب شد کودکت ندیده لبت ضربه از چوبِ خیزران بخورد روی پیشانی‌ات فقط چین است آه اگر سنگِ بی امان بخورد عمه مانده است زیر هر ضربه که مبادا به دختران بخورد دختران تشنه‌اند و با خنده لقمه‌ی خویش را سنان بخورد حسن لطفی پاشو حال و روزِ ما رو ببین ببین بازم مادر خورده زمین برا خیمه ات یه عده درکمین ای لب تشنه توی گودال شمر وخولی به رقابت افتادن توی گودال سر فرصت به جسارت افتادن توی گودال رو تنِ تو برا غارت افتادن انگار اومد بر قلبِ من فرود خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود اونی که سر از تنت برید فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود رگاتو می بوسم تو رو خدا دست و پا نزن نذار که ببینه اینقده مادر و صدا نزن *ای حسین!...* @majmazakerinee
🏴 🏴 🎤مداح :حاج مهدی سماواتی ✍شاعر:حاج غلام رضا سازگار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ "وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَهً تُؤَدِّی إِلَی مُرَافَقَهِ سَلَفِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْكُثُ فِی ظِلِّهِمْ؛اللَّهُمَّ سَرِّحْ عَنِّي الْغُمُومَ وَ الْهُمُومَ وَ وَحْشَةَ الصُّدُورِ وَ وَسْوَسَةَ الشَّيْطَانِ" "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه" محیط علم و معرفت یگانه گوهرش تویی سپهر نور اگر دهد مه منورش تویی ملک اگر ملک شده، امام و رهبرش تویی سلام ما به سامره که سایه گسترش تویی مزار تو در آن زمین، نموده نورگستری تویی امام عسکری تویی امام عسکری در آسمان معرفت شمس تویی، قمر تویی تمام نخل علم را ریشه تویی، ثمر تویی بحار نور را همه صدف تویی، گهر تویی شب سیاه هجر را صبح تویی، سحر تویی به ده امام و یک ولی پدر تویی، پسر تویی ز وصف ما، ز مدح ما، تو بهتری، تو برتری تویی امام عسکری تویی امام عسکری تو چشمه ی علوم حق ز، ده یم ولایتی تو حسن کردگار را جمال بی نهایتی تو برتر از حدیثی و تو فرق هر روایتی تو مظهر حقیقتی، تو مشعل هدایتی تو آن ستوده حضرتی تو آن بزرگ آی‌تی که می‌کند جمال تو ز خالق تو دلبری تویی امام عسکری تویی امام عسکری سلام روح و اولیا به پیکر مطهرت چه شد که زهر دشمنان شراره زد به پیکرت نشان مرگ شد عیان به عارض منورت به وقت مرگ مهدی‌ات چو جان گرفت در برت دگر نگشت تشنه لب بریده از قفا، سرت دگر به نیزه بر سرت، نشد جفا ز هر سری تویی امام عسکری تویی امام عسکری نماز خواند مهدی‌ات به پیکر مطهرت به احترام شد نهان، به خاک، جسم اطهرت دگر میان شهرها نشد اسیر، خواهرت نخورد چوب بر لب و نرفت نوک نی سرت نگشت توتیا دگر ز سُمِ اسب، پیکرت نشد تن تو غرق خون ز تیر و تیغ و خنجری تویی امام عسکری تویی امام عسکری هماره پر زند دلم به محفل عزای تو شراره بر دلم فکن که سوزم از برای تو چه می‌شود سفر کنم به شهر سامرای تو سلام من، درود من، به صحن با صفای تو وجود و بذل دست تو،«میثم» و خاک پای تو نمی‌زنم نمی‌زنم جز در این حرم، دری تویی امام عسکری تویی امام عسکری @majmazakerinee
🏴 🏴 🏴گریز به کربلا 🎤مداح :حجت الاسلام استاد میرزا محمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن کسی تو سامرا به آقامون تسلیت نگفتا ▪️تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن میدونی دل آدم کجا میره؟ یه مرتبه یاد گودال افتادم ... اونجا هم به یتیمان ابی عبدالله کسی تسلیت نگفت ... ▪️زود بود، از بهر تو، داغ پدر یابن الحسن معمولا فامیلا جمع میشن ، عمو،دایی، عمه و دیگر بستگان نمیزارن بچه یتیم کنار پیکر پدربی تابی کنه اما برا امام زمان ما این اتفاق نیفتاد ... حتی کربلا هم اینجوری نبود ... اونجا هم عمه ی امام زمان بچه های ابی عبدالله رو سرپرستی کرد ... ▪️قلب باب ات از شرارِ زهر دشمن آب شد ▪️سوخت جسم و جانش از پاتا به سر یابن الحسن ▪️طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد ▪️طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد ▪️تو نِگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن آخ دلم یه جایی رفت نگی امشب چرا داره پریشون خوانی میکنه... به خدا دست من نیست؛ شاعر اینجا گفت«طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد» دلم با این یه بیت رفت کوچه بنی هاشم حسین جان ... ▪️طفل بودی پیش چشمت دست بابا بسته شد ▪️تو نگه کردی و قنفذ ...... ▪️کودک 6 ساله بودی بر پدر خواندی نماز ▪️ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن ▪️قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش ▪️از مدینه بین آن دیوار و در، یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن ▪️مادر؛کاش بودم تا علی را یار بودم ▪️من جای تو بین در و دیوار بودم ▪️مادر شنیدم بارها از پا فِتادی ▪️دیدی علی تنها بُوَد باز ایستادی ▪️یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا ▪️تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن یابن الحسن فرمود عقید، برو به اون کودکی که تو حجره هست بگو بیاد ... اومدم دیدم یه ماه شب چهارده ، گوشه ی حجره مشغول عبادته آقامون حجت ابن الحسن بود تا پیغام رو دادم سراسیمه اومد سر بابا رو بغل گرفت ... تا امام عسکری اون رو دید نفرمود پسرم، فرمود: یا سید أَهْلَ بَیْتِه إسْقِنِی المَاء .... یعنی تشنمه به من آب بنوشان ..... إسْقِنِی المَاء.... (آخ بمیرم ...) هر طوری بود نگذاشت بابا لب تشنه از دنیا بره .... امام جواد هم یه کودک 6،7 ساله بود نگذاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لایوم کیومک یااباعبدالله ..... حسین ...... آخ بمیرم هر چی صدا زد جماعت جگرم داره میسوزه .... چجوری آبش دادن ؟؟ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّیُوفِ ..... حسین ........ @majmazakerinee
🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بیا که آتشِ دل خانه از بنا سوزاند بیا که چشمِ مرا سیلِ گریه ها سوزاند   هنوز پیرُهنِ مشکی ات عوض نشده که داغ هایِ پدر آمد و تو را سوزاند   تو را کنار خودش خواند و گفت میسوزم بیا که زهر مرا بی تو بی صدا سوزاند   نفس نمانده که آتش کشیده بر جگرم جگر نمانده که با هر نفس مرا سوزاند   بگیر بر سر دامانِ خود سرم را باز که ذره ذره مرا یاد کربلا سوزاند  ای تشنه لب حسین *همۀ اهل بیت ما لحظۀ آخر به وصال رسیدن ، وصال اینه که آدم عزیزش سرشُ بغل کنه راحت جون بده ، اهل بیت ما همه لحظه هایِ آخر پسراشون سرشون بغل کردن ، غیر از امام مجتبی ... که برادر سرشُ بغل کرد ...   رسم اینه پسر سر بابا را بغل کنه ، اما بین همه یه استثنا وجود داره ، کربلا رسمِ عالمُ عوض کرد ، فقط یه بابا سراغ دارم خودش سر پسرش بغل گرفت ، نه ببخشید اشتباه گفتم ، اصلاح می کنم، یه بابا سراغ دارم خودش سر پسراشُ بغل کرد ... یه بار سرِ علی اکبرُ بغل کرد ....   «مُنْتخب طُرَیْحی»می نویسه ، «مَعالِی السّبْطَیْن فی أحْوالِ السّبْطَیْنِ الاِمامَیْن الحَسَن و الحُسَیْن» نقل می کنه؛ میگه وقتی تو مجلس عبیدالله اون ملعون یه نگاه به سر کرد ، صدا زد : حسین من تو رو قبلِ کربلا دیده بودم ، اینقدر پیر نبودی حسین ... چی شده همه موهات سفید شده ... میگن تا این حرفُ زد ، زینب بلند شد ، گفت : من میدونم داداشم کجا پیر شد ، داداشم کنارِ علی اکبر پیر شد ... تا سر علی بغل کرد ، اما این یه سر عزیز بود بغل کرد ، با همۀ مصیبت و سختیش اما سخت تر از این هم حسین داشت ، این اوجش بود ، جنگیده بود ، اما وقتی قنداقه شو رو دست گرفت سر علی اصغر رو با تیر زدند ، امام باقر میگه سر علی اصغر آویزان شد به پوست ... جد ما خونها رو به آسمان ...*   آی حسین .....   پسرات باید سرتو بغل می کردن اما تو سر پسراتو بغل کردی ... اما کربلا رسم عوض شد ، به جایی که پسرا سر باباشون بغل کنن ، یه دختر سر بابا رو بغل کرد ... اما این دختر تو خرابۀ شام سر بابا رو بغل کرد ... دید همۀ رگ ها پاره شده ... همه دندونا شکسته ... لب ها ترک خورده ... موها سوخته ...   آی حسین ... @majmazakerinee