eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
متن نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین: ‍ 🌹 ثواب صلوات روز جمعه 🌹 💐 رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) : ☘️ در روز جمعه فراوان بر من فرستيد ، كه هر كس درودش بر من بيشتر باشد ، مقام و منزلتش به من نزديك تر است . ☘️ و هر كس روز جمعه بار بر من بفرستد ، در روز قيامت با چهره نورانى محشور مى شود. ☘️ و هر كس در روز جمعه بار بر من فرستد ، چشم از دنيا نبندد تا جايگاهش را در بهشت ببيند.
°•♥️•° سلام میکنم ※ از دور‌ و مطمئن‌هستم پس‌از سلام در این سینه غم نمی‌ماند بدم‌قبول ※ ولی‌این امید را دارم که حسرت حرمت بر دلم نمی ماند 【ع】✋🏻•°
نگو رقیه بگو کمال روضه رقیه نگو رقیه به سمت ارباب نماز عمه زینب و وضو رقیه شبیه اصغر نداشت جز شهادت آرزو رقیه میان طفلان دفاع کرده ظهر از عمو رقیه زگوش گفته نگفته از فشردن گلو رقیه زگوش گفته نگفته از کشیدگی مو رقیه شبیه زهرا دوباره خورده سیلی از عدو رقیه رسیده وقتی که دم زند ز روضه مو به مو رقیه زبان گشودم منم که شاهد غمی نگفته بودم شب عزا شد دلم مقیم سرزمین کربلا شد به دست عباس یکی یکی تمام خیمه ها بنا شد سه سال زندگی گذشت نه روز سه سال زندگی شاد من عزا شد برادرم هم تن علی اکبرم جدا جدا شد و جسم قاسم پر از رد عمیق نعل اسبها شد چه قیمتی داشت دو قطره آب خواستم عمو فدا شد سه شعبه آمد سر علی اصغر از تنش جدا شد به صدر سینه نفس نفس والشمر جالس علی شد نشستم و بعد نشست روی سینه و دوباره پا شد دوازده بار دم زمین و آسمان من القفاشد http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
🔶️ مناجات بسیار زیبا و دلنشین با امام عصر عج🔶️ & سبک : نیلوفرانه .خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن ************** الآ ای آنکه دائم عشقِ تو هوشم زِ سر بُرد به یادِ هجرِ رویت .عقل و هوشم را زِ سر بُرد خدایا دردِ هجرانش چه سخت است بر محبان نمی آید چرا مهدی برای ما یتیمان همه فکرِ من این است.... چرا مولا غمین است..... برای اینکه مولا.... دلش غمگینِ دین است خدایا رسان، زمانِ ظهور . که تا مهدی ببینم خدایا رسان . گلِ فاطمه . گلِ رویش بچینم ***** بیا یابن الحسن دورِت بگردم .جانِ زهرا بیا تا دستِ خالی بَرنَگَردَم جان زهرا طبیبم کِی می آیی بهر درمانِ مریضت منم درمانده در راهت،به راهت . ای طبیبم زِ گمراهی رهام کن شَوَم من همرهِ تو بیا مهدی مدد کن شَوَم من یاورِ تو بیا جانِ دل . برای مُحِب . نما فرمانروایی عزیزِ حسن .تو یابن الحسن .به دل فرمانروایی ****** فدای روی ماهت، ای عزیرم ، یابن زهرا بیا آقا و آخر ، کن شهیدم ، یابن زهرا دلم خواهد به سوریه . یمن ، جانم فدا شه همانند حججی ها سرم از تن جدا شه از این دنیا رهام کن.... به قران آشنام کن...... کریمانه کرم کن ..‌... مرا همچون غلام کن حفاظت نما شما رهبرم آقام سید علی جان که این انقلاب دهد دستتان آقام سید علی جان شاعر اصغر نریمانی تعجیل در فرج آقامون صلوات
532K
#مناجات امام زمان اجرای سبک: #کربلایی_سعید_صادقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚∞ من همان خستہ ے بـےحـوصلہ ےغم زده ام•[💔]• آدم،بد قلقـےڪہ رگ،خوابش است✨ 💔 😭 ‌
دِلم شِکسته دلم رانمیخری آقا!؟[💔‌] مراه بهشتت نِمیبَری آقا!؟😭 اگرچه غرقِ ولی خبردارم تو آبـِروی کسی رانمی بـَری آقا•[💔]•
حسین، حسین، حسین... .mp3
3.12M
تمام عمر بوده‌ام گدای یک نظاره‌ات به سینۀ شکسته و به قلب پاره پاره ات ▪️نه من تو را رها کنم نه تو مرا رها حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین ▪️به اشک دیدۀ ترت به خون پاک حنجرت به حنجر بریده و به قطعه قطعه پیکرت ▪️به رأس از بدن جدا به صورت منورت به جای تازیانه و تن کبود دخترت ▪️مرا ز من جدا کن و ز خود مکن جدا حسین چاک تر از قبای گل پیکر اکبر تو شد ▪️مصحف مانده زیر پا دست برادر تو شد سوخته ز آتش حرم دامن دختر تو شد ▪️محشر دیگری شد از ناله او بپا حسین حسین حسین حسین حسین حسین #روضه منبر؛استاد_میرباقری #روضه جانسوز امام حسین علیه السلام #روز دهم محرم #فارسی
بدرقه زائران کربلا (اربعین) دارید میرید به شهر عشق با دلی زار و مبتلا برا زیارت بهشت به سرزمین کربلا خدا نگهدار آی عاشقای بی ریا خدا نگهدار برای ما کنید دعا خدا نگه دار اجر شما با شهدا خدا نگهدار مُسافرای کربلا... وقتی رسیدید به حرم آی زائرای کربلا یه دونه یا حسین بگید به جای ما جامونده ها این یا حُسینا اُمیدِ روز محشره این یا حُسینا روضهٔ چشمای تره این یا حُسینا زمزمهٔ یه مادره خدا نگهدار مُسافرای کربلا... میرید به اونجا که شده سری جدا از پیکری توو خاکِ سرخ قتلگاه ناله میزد یه مادری آه و واویلا گِریَم به سوز و اشک و آه آه و واویلا بچه یَتیما بی پناه آه و واویلا شمر و سَنان و قتلگاه خدا نگهدار مُسافرای کربلا...
✨💫🌙 دعا میکنم درفراسوی این شب تاریک و سیاہ، خداوند نور عشق بی حدش را بتاباند بر خوشه‌ی آرزوهای شما تاصدها ستارہ بروید برای اجابت آنها ✨❤️✨
خدایا🙏 دراولین شنبه پاییز🍂 روزیمان را وسعت بده و برکتش را زیاد کن خدایا یارمان کن🍂 درراه خیر وکمک به دیگران پیش قدم باشیم 🙏🍂 در اولین شنبه مهر ماه بهترینها را برای همه مقدر بفرما 🙏 امروزمان پُر از برکت و رحمت بگردان 🙏 آمیـــن یا رَبَّ الْعالَمین 🙏 ای پروردگار جهانیان 🙏
✅ ۲۲روز تا اربعین 💔بَعدْ اَزْ این سینہ زَنےھاٰ دِلِ مَنْ بےتاٰب اَست 💔عَکس گُنبد و سط صَحن دو چَشمَمْ قاٰب اَست 💔اِی خوشْ آنْ کس که جواز سفرش امضا شد 💔 پای پیادہ حرَم اَربابْ است ﷽ 🏴🏴🏴
🌺 حتے بہ عشق جاذبہ‌‌ے یڪ نگاهتان مےگرددآفتاب جهان،دورماهتان آقاےمن سلام! دوباره منم همان آشفتہ‌اے ڪہ آمده‌ام در پناهتان ✋🏻 ﷽ 🏴🏴🏴
|⇦• *روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی*✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• جاموند از بقیه .. یه سه ساله دختر میره یه یهودی .. به دنبالِ دختر یکی نیست بگه این .. چی کار با تو داره؟ مگه یه سه ساله .. چقد تاب میاره؟ رسید خیلی بد زد .. با مشت و لگد زد نه تنها فقط اون .. که هرکی اومد زد همون دستایی که .. علی اکبرُ زد حالا روزی صد مرتبه دخترُ زد آخه ... چی بوده جرمش که اینجور ... چشاش پر از اشکه چشمش ... به صاحبِ مشکه یه غم‌ دیده دختر .. بی‌یار و بی‌همدم دستاشو میبنده .. یه مرد نامحرم ... روزا تویِ بازار .. شبا تو خرابه مگه جایِ دختر تو بزم شرابه؟ الان خوبه عمّه .. میگیره چشامو نمیبینه چوب زد لبای بابامو ولی آخرش چی ؟! آخر که میبینه سر بابا جونش رو پاش که میشینه زینب ... ترسش فقط همینه دختر ... پیش باباش نَشینه جای چوبو رو لب نبینه ... *خیلی از روضه ها رو باید عمق وجودت جا بگیره بارها روضۀ این سه ساله رو شنیدی ، اما به این نکته تا به حال توجه نکرده بودی؛ همه از روضه خونا، بزرگان، اساتید شنیدید که سر و وارد خرابه کردن، گذاشتن جلوی این سه ساله؛ حرفایی این سه ساله با این سر زده، نگفتنیه، کار باهاش ندارم. اما یه حرفایی زده؛ گفت بابا چرا اینجوریه سرت؟! سؤال شده برام ! مگه قبلِ شهر شام ، تو دِیرِ راهب این سر رو راهب مسیحی با گلاب شستشو نداد؟! با گلاب که شستشو داد همۀ زخم‌ها رو گرفت ... سر رو پاک کرد ... سر رو تر و تمیز آوردن تو شهر شام ... اما بابا !! (زبانحال) من دیدم سرت خیلی تمیز شده بود ... اصلا زخم بهش نبود. اما الان که سرتو جلوم گذاشتن میبینم لبات به هم ریخته... دندونات شکسته‌ست... حالا فهمیدم بابا .... حالا فهمیدم ... دیروز تو مجلس اون نامرد قدّم نمی‌رسید، اما میدیدم این چوب بالا میره ... دستای عمه‌م هم بالا میره ... چوب که پایین میومد دستای عمه ‌م هم به صورتش میخورد ... حالا فهمیدم با سرت چی کار کردن ... ای حسین ...* شاعر :
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• خوش اومدی تو از سفر بابا تو رو خدا منو ببر کجا یهو تو بی خبر بابا گذاشتی رفتی ... دیگه تمومه گریه و زاری تمومه این شبایِ بیداری آخه نگفتی دختری داری گذاشتی رفتی ... نذار بازم بهم جسارت شه همین لباسِ پاره غارت شه منو ببر که عمه راحت شه بابا .. بابایی .. *هی میگفت عمه دلم برا بابام تنگ شده .. عاقبت اومدن جلو خرابه گفتن چرا سر صداس .. گفتن برید کنار .. کی بود باباشُ میخواست .. یه طشتی رو جلو بچه گذاشتن .. بچه ترسیده .. ناخنها شکسته .. میگفت عمه من غذا نمیخوام .. آخه تقصیر نداره .. سری که توی تنورِ بویِ نون گرفته .. گفتن مگه باباتُ نمیخوای .. این روپوش کنار بزن .. تا روپوشُ کنار زد .. یه مرتبه بچه بغض کرد ... عمه این بابای منه ..!! بابا همیشه دخترت رو بغل میگرفتی ، حالا باید من بغلت کنم .. بابا ببخش دستام توان نداره ..آخه از رو ناقه افتادم .. شروع کرد موهای بابا رو با پنجه هاش شونه کردن .. نگاه به لب و دندون بابا کرد .. ارباب مقاتل میگه اینقدر با مشت به دهنش زد .‌. دختری که از کربلا تا شام بهانۀ بابا رو گرفته .. یه وقت دیدن دیگه صداش نمیآد .. سر یه طرف .. این دختر یه طرف .. هر چی زینب سلام الله علیها میگفت : رقیه ..!! بابات اومده ... مگه نمیگفتی دلم برای بابا تنگ شده .. همچین که دستشُ آورد بالا دید جون نداره .. دید دستهاش سرد شده .. گفت زن ها بیایید .. باباش اومد بردش ...* ↫ ﴿ http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
Babolharam banifateme-98-3-3.mp3
4.36M
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید
Babolharam banifateme-98-3-2.mp3
3.98M
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• ↶
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• خوش اومدی تو از سفر بابا تو رو خدا منو ببر کجا یهو تو بی خبر بابا گذاشتی رفتی ... دیگه تمومه گریه و زاری تمومه این شبایِ بیداری آخه نگفتی دختری داری گذاشتی رفتی ... نذار بازم بهم جسارت شه همین لباسِ پاره غارت شه منو ببر که عمه راحت شه بابا .. بابایی .. *هی میگفت عمه دلم برا بابام تنگ شده .. عاقبت اومدن جلو خرابه گفتن چرا سر صداس .. گفتن برید کنار .. کی بود باباشُ میخواست .. یه طشتی رو جلو بچه گذاشتن .. بچه ترسیده .. ناخنها شکسته .. میگفت عمه من غذا نمیخوام .. آخه تقصیر نداره .. سری که توی تنورِ بویِ نون گرفته .. گفتن مگه باباتُ نمیخوای .. این روپوش کنار بزن .. تا روپوشُ کنار زد .. یه مرتبه بچه بغض کرد ... عمه این بابای منه ..!! بابا همیشه دخترت رو بغل میگرفتی ، حالا باید من بغلت کنم .. بابا ببخش دستام توان نداره ..آخه از رو ناقه افتادم .. شروع کرد موهای بابا رو با پنجه هاش شونه کردن .. نگاه به لب و دندون بابا کرد .. ارباب مقاتل میگه اینقدر با مشت به دهنش زد .‌. دختری که از کربلا تا شام بهانۀ بابا رو گرفته .. یه وقت دیدن دیگه صداش نمیآد .. سر یه طرف .. این دختر یه طرف .. هر چی زینب سلام الله علیها میگفت : رقیه ..!! بابات اومده ... مگه نمیگفتی دلم برای بابا تنگ شده .. همچین که دستشُ آورد بالا دید جون نداره .. دید دستهاش سرد شده .. گفت زن ها بیایید .. باباش اومد بردش ...* http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• برید کنار میخوام سَرُ ببینم زخمایِ روزِ آخر رو ببینم جلو چشامُ نگیرید که میخوام پارگی هایِ حنجرُ ببینم "مَن الَّذی ایتَمنی "بابایی دیگه تو آغوشِ منی بابایی این همه جا رفتی دلت نیومد به دخترت سر نزنی بابایی لبای غرق خون با تو چه کرده چوب خیزرون زده چه ضربه ای شکسته دندونِ تو از همون حالا که اومدی کنار من بمون جایِ طناب رو تنمِ بابایی زخمیِ دور گردنم بابایی محلۀ یهودیا شلوغ بود کاشکی فقط میزدنم بابایی میون نامسلمونا حَرم رفت اِنقده اونجا داد زدن سرم رفت کاشکی فقط میزدنم بابایی یه دسته موهام با گُل سَرم رفت شبی که گُم شدم ، صدا زدم نزن میام خودم سوخت بابا چادری که خریدی برا تولدم کبودِ چشمم از شبی که گم شدم *تو شام چی گذشت که گریه می کرد هی می فرمود : الشام .. الشام .. بابا شامیا خواستن غرورِ مارو بشکنن .. نانجیب گفت از بدترین محله ردشون کنید محلۀ یهودیا .. یه جوری دف میزدن ، پایکوبی میکردن همه بچه ها ترسیده بودن .. (به امام حسین اوج روضه همینه .. ) دامنِ عمه رو گرفت گفت عمه .. کاش عمو عباسم بود .. کاش علی اکبر بود عمه .. عمه اگه بابامُ ببینم میگم پاهام درد میکنه .. اگه بابامُ ببینم میگم از ناقه افتادم .. عمه اول گله گی زجر رو میکنم .. آخه نصف شب وقتی تو بیابون افتادم نگفت این بچه اس .. نگفت این دخترِ .. تا اومد جلو اول یه سیلی تو صورتم زد ... بابا گوشم درد میکنه ...* ↫ http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
Babolharam banifateme-98-3-1.mp3
8.65M
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• ↶