eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 🥀 🥀 مدینه از سفر برگشته زینب مدینه بی برادر گشته زینب بهااران برده بودم من زکویت خزانی آمدم اکنون به سویت مدینه کربلا باغم خزان شد مدینه قامتم از غم کمان شد خودم دیدم خزان بیداد می کرد و لاله از عطش فریاد می کرد خودم دیدم لبان خشک اصغر خودم صد پاره دیدم جسم اکبر خودم دیدم کنار نهر علقم فتاده دست و مشک آب و پرچم خودم دیدم حسینم سر ندارد خودم دیدم کفن در بر ندارد خودم در بر کشیدم پیکرش را خودم گلبوسه دادم حنجرش را خودم دیدم که صحرا گریه می کرد نه صحرا بلکه زهرا گریه می کرد خودم دیدم میان شهر کوفه گل من کرده روی نی شکوفه مرا داغ گرانی مانده بر دوش شده هجده عزیز من کفن پوش مدینه رو سیاهم مو سپیدم رسول صادق خون شهیدم (حاج اکبر عابدی) @majmaozakerine ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🕯 🕯 زبانحال عبدالله جعفر به زینب سلام الله علیها (زینب من که چنین پیر نبود زینب من که زمین گیر نبود ) زینبم دیده به راهت بودم آرزو مند نگاهت بودم رفته بودی زبرم سوی سفر ای مسافر ز سفر گو چه خبر ؟ قامتت از چه کمانی شده است گل باغ تو خزانی شده است ؟! بگشا لب تو بگو یارت کو پاسخم ده که علمدارت کو زینبم نور دو عینت به کجاست باز کن لب که حسینت به کجاست جان من آمده است برلب من بی برادر شده ای زینب من ؟ بی حسین آمده ای با ناله شده پرپر ز تو هجده لاله سر او را به روی نی دیدی حنجر خونی او بوسیدی وا حسینا شده ورد لب من تسلیت زینب من زینب من بچه هایم به فدای یارت فانی کرب وبلای یارت جان عابد به فدای زینب شده مرثیه سرای زینب (حاج اکبر عابدی) @majmaozakerine ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🌾 من که بر گشته ام از کرب و بلا هست در صحن دلم روضه به پا منکه بی یار و حبیب آمده ام به مدینه چه غریب آمده ام دیده ام داغ همه همسفران شده ام همسفر خونجگران دیدگانم که زغم گریانند روضه خوان بدنی عریانند بدنی که سر او بر نی بود پای آن سر شده چهره کبود بدنی که موی من کرد سپید زخم و داغ از سم مرکب ها دید آنکه شد پیر غم این دوران اشک او کرد عدو را خندان بیشتر از همه من رنجیدم داغ یک غافله یوسف دیدم گر قد و قامت من خم گشته داغ بر دوش محرم گشته من که پیغمبر عاشورایم خجل از مادر خود زهرایم چونکه از یوسف خونین بدنش درکفم هست فقط پیرهنش دلم از غصه یارم تنگ است آه سوغات سفر خونرنگ است منکه از داغ حسین افسردم کاش در کرب و بلا می مردم (جواد حیدری) @majmaozakerine ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🏴 🏴 سوگواری ام البنین(س) برای فرزندان پس از واقعه کربلا بشیر به فرمان امام سجاد(علیه السلام) وارد مدینه شد تا خبر بازگشت اسرای آل الله(ع) را بدهد، در راه ام البنین(س) به بشیر برخورد فرمود: ای بشیر از امام حسین(ع) چه خبر داری؟ بشیر گفت: ای ام البنین خدا تو را صبر دهد که عباست کشته شد. ام البنین(س) فرمود: از حسین مرا خبر ده. بدین گونه بشیر خبر شهادت یک یک فرزندانش را به او داد اما ام البنین(س) پیاپی از امام حسین(ع) خبر می گرفت و می گفت فرزندان من و آن چه در زیر آسمان است فدای حسینم باد و چون بشیر خبر قتل آن حضرت را به او داد صیحه ای کشید و گفت: ای بشیر رگ قلبم را پاره کردی! و صدا به ناله و شیون بلند کرد... معاویه بن عمار از امام صادق (ع) روایت کرده که ام البنین به بقیع می رفت و بر پسران خویش شیون می کرد، ناله ای غم انگیز و جانگداز که مردم بر گرد او جمع می شدند و گوش می دادند و گریه می کردند. حتی مروان هم که از بزرگ ترین دشمنان خاندان رسالت بود می آمد و زاری او را می شنید با آن سنگدلی گریه می کرد. 📚منبع: اصفهانی؛ مقاتل الطالبیین؛ ص ۸۵ https://eitaa.com/manbarmajma ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 روضه و گریز امام حسن علیه السلام 📜 صاحب (کشف الغمّه) از کتاب (حلیة الاولیاء) روایت کرده است که روزی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم حضرت حسن علیه السّلام را بر دوش خود سوار کرد و فرمود هر که مرا دوست دارد باید که این را دوست دارد، و از ابوهریره روایت کرده است که می‌گفت هیچ وقت حسن علیه السّلام را نمی بینم مگر آنکه اشک چشمم جاری می‌شود و سببش آن است که روزی حاضر بودم در خدمت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم که حضرت حسن علیه السّلام دوید و آمد تا در دامان حضرت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم نشست، پس آن حضرت دهان او را باز کرد و دهان خود را به دهان او برد و می‌گفت: خداوندا! من دوست می‌دارم حسن را و دوست می‌دارم دوست او را و این را سه مرتبه فرمود.(١) 👆جا دارد عرض كنيم يا رسول الله با بوسه بر اين لبها كه شما بر آن بوسه مي زديد خواستيد حرمت آنرا به ديگران گوشزد كنيد ، اما مى دانيد چه گذشت بر اين لب و دهان ؟ راوي مي گويد ، دشمنان ايشان بارها به امام كريم ما سم خورانده اند . و هر بار از آن رهایی می‌یافت ، اما امان از سم مرتبه ی آخر . روايت داريم سم به قدری شدید بود که پارهای جگر امام از گلویشان خارج شد. (٢) 📚 منابع ١- دانستنيهاى كريم اهل بيت عليه السلام به نقل از ترجمه (کشف الغمه) ٢/١٤٠، (حلیة الاولیاء) ٢/٣٧ ٢- دانستنی های کریم اهل بیت علیه السلام به نقل از (مناقب) ابن شهر آشوب جلد٤ صفحه ٣٤ https://eitaa.com/manbarmajma
شهادت امام حسن (ع) ⚫️⚫️⚫️⚫️ دلی دارم گرفتارِت حسن جان گدای کوچه بازارتِ حسن جان دلم دردِ هزاران شعله ی آه! لبم زخمیِ گفتارِ ت حسن جان ز بس که مِهرِ او در سینه دارم جهانم رنگِ رخسارِ ت حسن جان اگر سر را دهم در مسلخِ او هنوز این تن بدهکارِ ت حسن جان بیا ای دل بنال از غربتِ او که این غم کی سزاوارِ ت حسن جان دلِ شیدای من بی تابِ رویش گداست امّا خریدارِت حسن جان هزاران جانِ نا قابل نثارِ فقط یک روی دیدارِت حسن جان خوشا بر من سرا پای وجودم دو عالم عبدِ دربارِت حسن جان تمامِ هست و نیستم نذرِ عشقِ دو دستانِ علمدارِ ت حسن جان به تا روزی که در قبرم گذارند دلم مرهونِ ایثارِ ت حسن جان عرب بادیه نشینه، تبلیغات بدی در مورد امام حسن (ع) شنیده، اومد مدینه دنبال خونه ی امام حسن  (ع) می گشت تو کوچه ی بنی هاشم امام حسن پیدا کرد، گریبان گرفت، محکم چسبوند به دیوار چشم تو چشم امام حسن، شروع کرد گفت، هرچی لایق دشمن بود گفت و گفت، تموم شد حرفاش، وایساد جواب بشنوه، آقا امام مجتبی یه نگاهی تو صورتش کرد، فرمود: غریبی، سرش شل شد، فرمود: گرسنه ام هستی، دستاش شل شد، فرمود: تو راه موندی، بیا بریم خونه ی ما غذا بخور، پاهاش شل شد رو زانوهاش نشست، آقا امام حسن خواست بلندش کنه، تا دولا شد دید افتاد رو پای امام حسن، گفت: آقا یه حرف هایی میزنن، لال بشم، من دیگه از این حرفا نمی زنم، از این به بعد، هرکی حرف بزنه خودم جگرش پاره میکنم... من گدای همیشه محتاجم تا امام چو مجتبی دارم  از مدینه ست، از دعای حسن  من اگر شور کربلا دارم  چشم من بی دلیل ابری نیست  در گلو بغض بی صدا دارم  سینه ام گر گرفته میسوزد بین این سینه شعله ها دارم من دچار غم حسن شده ام غصه دار غم حسن شده ام درد دلش به عباسش نمی گفت، چرا؟ آخه عباس دلش طاقت نمی آورد درد دلش گوش کنه، یه ضرف دلی مثل ابی عبدالله می خواست، بعضی وقتا دو تایی می نشستن براش روضه می خوند تو کوچه رو نبودی... گفت آقا جان دیر برسی حسینت یه نفر داره می کشه، دوید امام مجتبی تو کوچه، دید ابی عبدالله نانجیبی رو زمین خوابونده، روسینه اش نشسته و شمشیر دستشه همه میگن حسین جان رهاش کن، رهاش نمی کرد، اومدم دستش گرفت؛ حسینم، جان مادر این مرد رو رها کن، شمشیر از دستش افتاد، داشتن بر می گشتن امام مجتبی گفت: چی شد؟ گفت: داداش اینقدر ناسزا به بابام گفت، فرمود: من چی بگم پای منبر... ساکت از ضعف پیکرت هستی فکر افتادن پرت هستی دست هایت چقدر می لرزد در نفس های آخرت هستی گفته بودی که تشت را ببرد چقدر فکر خواهرت هستی تن تو تیر می خورد وقتی پیش چشم برادرت هستی تکه ها جگر قسم می خورد زخمی از داغ مادرت هستی رفتی و گوشواره باقی ماند شاهد اشک دلبرت هستی ماجرای تو مو سفیدت کرد غربت کوچه ها شهیدت کرد گفتن: آقا مگه شما چند سالتون موهاتون اینقدر سفید شده، فرمود: اولاً، ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دوماً، صحنه ای که من تو کوچه دیدم، همون موقع پیر شدم... برخیز ای حسن، سرِ خود بر زمین نکش تو زخم خورده ای پَر خود را زمین نکش *سیدا برن بیرون من روضه میخوام بگم ...* ای مادر ی تر از همه کم دستُ پا بزن ای مادری تر از همه کم دستُ پا بزن پهلو شبیهِ مادرِ خود بر زمین نکش جعده تورابه زهرجفاکشت یاحسن صورت به پیشِ همسر خود بر زمین نکش غربت کوچه ها چه سنگین است گریه ی بی صدا چه سنگین است مادرت بی دلیل ناله نزد ضربه ی بی هوا چه سنگین است کوچه بنی هاشم خیلی باریکه، وقتی دستت باز کنی دست به دوتا دیوارها می خوره، داشت برمی گشت دید راه بسته شده، اینقده این نامرد خبیث بوده به یک زن باردار یه نگاه خضبناک کرد، این زن بچه اش سقط کرد، چه کسایی با سیلیش از دنیا رفتن امام صادق فرمود: قاتل مادرم ضربه های غلاف بود، ضربه های لگد بود؛ اما نفرمودن فقط این دوتا مورد، شاید روز قیامت همون سیلی کار خودش کرد...... بغض خود بشکن خلاصم کن بغض بی انتها چه سنگین است زن همسایه سر تکان می داد دست آن بی حیا چه سنگین است رفتی آستین به دندانت گریه بی صدا چه سنگین است سایه ات بر سر اهالی شهر مادر این روزها چه سنگین است کمتر از یه فته دیگه همین ماجرا اتفاق می افته، هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود، اونطوری با دخترش تا کردن، امام حسن شاهد ماجرا بود، دیگه راحت شد از غم غصه ها، لحظه آخر دید ابی عبدالله داره زار میزنه، امام حسن هم گریه اش بلند شد، ابی عبدالله گفت: داداش ناله ات عجیب شد، برا چی داری اینطوری زار میزنی، اولین کسی در اهل بیت این عبارت به کار برده امام حسنه، فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله، الان همه ی شما هستید، سرم روی زانوی تو، می بینم اون ساعتی که به رو، روی خاک می خوابوننت، حسین......
امام حسن المجتبی حسن مجتبی_علیه_السلام . 🌹 پادشاه کل عالم گر امام مجتباست ما گداییم و دگر سرور امام مجتباست این ارادت را قیامت میخرد باهربدی شافع من در صف محشر امام مجتباست خلق تصویر خدا باشدبه رخسارحسن سوژه ی تصویر صورتگر امام مجتباست بخشش وجود وکرم باشدبه شان وروی او جلوه ای از ایه ی مضطر امام مجتباست میکشدبر روی دوشش درصلات خودنبی چون به روی دوش پیغمبر امام مجتباست ضربه ی شمشیردرجنگ جمل اثبات کرد تک یل آن لشکر حیدر امام مجتباست همنشین با یلان لشگرحیدرخوش است مقتدای مالک اشتر امام مجتباست بی زره در کربلا شدقاسمت داماد چون آن ملاک عقد یک دختر امام مجتباست برلب خلق جهانی ذکر الله الکریم ذکر نقش سنگ انگشتر امام مجتباست در تقیه بوده اما انتقامش کربلاست واعظ بنشسته بر منبر امام مجتباست گفت (مجنون ) بارها توصیف اربابش حسن (ع) ناظر اشعار این دفتر امام مجتباست ✅ مداح
اشعار شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام... گوهر دریای بینش مجتباست شاهکاره آفرینش مجتباست دستگیره بی نوایان مجتباست غمگساره دردمندان مجتباست شهسواره عشق بازان است او سرفرازه سرفرازان است او مظهر لطف خدایی اوبود جلوه گاه کبریایی اوبود مرحم زخم دل ریشی حسن قبله گاه شاه ودرویشی حسن عرش حق را زیب وزیور مجتباست آگه ازهرجان مضطرمجتباست یاحسن ای منبع جود وکرم ازکرم پا رابنه روی سرم منبع جود وسخاباشدحسن مظهرلطف خدا باشدحسن آن شفیع وشافع محشرحسن آن ولی و والی اکبر حسن نام نیکویت دوا یامجتبی ذکردلجویت شفایامجتبی مظهرلطف خدایی یاحسن حاجت ما را روایی یاحسن شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) _________________
بسم‌الله الرحمن الرحیم از ابتدا به گمانم که قسمت این بوده حرم برای حسین و کفن برای حسن شده‌است روضه‌ی سر نیزه‌ها برای حسین شده‌است روضه‌ی دست بزن برای حسن نمی‌شود که بگوید چه دیده در کوچه... نشسته است بگرید حسن برای حسن نرفته از نظرش سیلی و شده کابوس صدای خنده‌ی آن بد دهن برای حسن چه غصه‌ای است کنارِ مغیره لب بستن چه کوچه‌ای است پُر از سوختن برای حسن به قتلگاه حسین آمد از مدینه ولی... شبیه گودی گودال شد وطن برای حسن  چقدر روضه و غمهای مشترک دارند ولی نبود غمِ پیرهن برای حسن ببین کدام یک از روضه‌ها جگر سوز است نزن برای حسین و نزن برای حسن صدای زینبش آمد نزن به دندانش نزن که مادرم اینجاست با یتیمانش (حسن لطفی ۴۰۱/۰۷/۰۳)
بسم الله الرحمن الرحیم امام حسن علیه السلام و اربعین مِن الازل علی است و الی الابد زهراست به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است نوادگان حسین و حسن یکی هستند و جد ارشدِ این نسل محترم حسن است طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست میان راه ببین که قدم قدم حسن است فقیرها همه در اربعین کریم شوند چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است به روی تیرک این جاده‌ها به موکب‌ها نگاه کن که  ببینی به هر علَم حسن است پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله حسین نه به گمانم در این حرم حسن است از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد رفیق اشک حسین و قرین غم حسن است  از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است ( حسن لطفی ۴۰۱/۰۶/۱۲)