آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف!ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است
گریه فراق گریه فراق این چه رسمی است؟
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن … بس است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول می روم امّا دعای تو …
… در حقّ من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراری ام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🔸چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا؟
🔸دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا؟
🔸قصه ی عشق من و زلف تو دیدن دارد
🔸نرگس مست کجا، هَمدمیه خار کجا؟
🔸سِرِّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
🔸وَرْ نه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا؟
🔸منّتی بود نهادی که خریدی ما را
🔸رو سیه برده کجا،میل خریدار کجا؟
🔸هر کسی را که پسندی بشود خادم تو
🔸خدمت شاه کجا، نوکر سربار کجا؟
🔸کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
🔸که دعای تو کجا، عبد گنهکار کجا؟
🔹اباصلت میگه دیدم آقام داره گریه میکنه
😭خیلی غریبونه...
🔹گفتم چه اتفاقی افتاده
😔فرمود اباصلت؛ شیعیانم از ما دل بریدن
😔فهمیدم آقا داره برا غریبی خودش گریه میکنه
⬅️دل هرکی یه یاری داره، آقامون یار نداره
⬅️دل هرکی یه یاری داره، آقامون یار نداره
🔆السلام علیک یا مجزوز الرأس من القفا
🔆السلام علیک یا مسلوب العمامة و الرداء
🔆السلام علی' من نحره منحور
💢سلام بر اون آقایی که نحرش کردن
🔆السلام علی من صدره مکسور
💢سلام بر اون آقایی که سینشو شکستن
🔆السلام علی من راسه علی القناه الشهور
💢سلام بر اون آقایی که سرشو روی نیزه، شهر به شهر گردوندن
#حسیــــــــــــــــن
😭😭😭
مِهر من گر که فتد در دل تو می فهمم
شهد دیدار کجا، دوریِ از یار کجا؟
به خدا چون دل زهرا نگران است دلم
یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا؟
کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین
زینب خسته کجا، کوچه و بازار کجا؟
یاد گیسوی رقیه جگرم می سوزد
دست عباس کجا، پنجه ی اغیار کجا؟
#حاج_عباس_طهماسب_پور
پر از حاجتم حاجتم را روا کن
گره های کوره مرا باز وا کن
دلی بی قرارم قرار دلم شو
غبارم مرا خاک پا کن
میان قنوتت میان نمازت
مرا هم دعا کن مراهم دعا کن
فقط خوب ها نه کمی مال من باش
بد و خوب را کم تر از هم سوا کن
دو دست پر از خواهشم را بگیر و
اگر که دلت امد ان دم رها کن
شبی بین روضه بگو وای مادر
شبی بین ما مادرت را صدا کن
همان جا جدا کن ز تن روح ما را
و این جسم را خاک در کربلا کن
************
سر مزارت اگر اه اه میگیرم
اگر سراغ تو را گاه گاه میگیرم
کشیدن بدنم تا کنار تو سخت است
چه خار ها که ز پا بین راه میگیرم
گرفته ام کمک از شانه حسین و حسن
پر از ترک شده ام تکیه گاه میگیرم
مغیره روی سرم سایبان من را ریخت
اگر به سایه طفلم پناه میگیرم
کمی کبود و کمی هم سیاه شد رویم
مرا ببخش که از تو نگاه میگیرم
فقط نه خاک مزارت که چند وقتی هست
حسین را ز حسن اشتباه میگیرم
به گریه گفت به بابا حلال کن من را
اگر ز روی تو روی سیاه میگیرم
هر ان زمان که دو چشمان زجر میبینم
به زیر چادر عمه پناه میگیرم
شرمی اخر از خدا کن
یا حیا از جد ما کن
گیسوانم را رها کن
من یتیمم من یتیمم
مانده ام با دست بسته
پیکرم در خون نشسته
استخوان هایم شکسته
من یتیمم من یتیمم
من ندارم رو سری موی سر خود را بپوشم
میزنی با دست سنگینت چرا سیلی به گوشم
مانده ام از قافله جا زجر و تنهایی صحرا
نیمه شب اخر مرا با خنده ات تو می کشی ای داد بی داد
ناز من را با لگد یا تازیانه می کشی ای داد بی داد
وای از این درد یتیمی
وای مناز شام تارم
دختری امد کنارم
طعنه زد بابا ندارم
من یتیمم من یتیمم
بر لبم اهی دوباره
گشته چشمم پر ستاره
مانده ام با گوش پاره
من یتیمم من یتیمم
جای دختر های پیغمبر مگر بزم شراب است
میزند با خیزران روی لبت گویی ثواب است
تشت زر از خون لبالب وای من از حال زینب
دیده ام خون می چکد از ریشه های حنجرش ای داد بی داد
می شود مهمان من در کنج ویرانه سرم ای داد بی داد
وای از این درد یتیمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
من ایستاده بودم دیدم که در افتاد
حسن ناله میزد، بابا مادر افتاد
تو افتاده بودی درم روی پهلوت
دیدم هر کی رد شد لگد زد به پهلوت
قنفذ کمر بست به کمر شکستنت
میخواست پیش مغیره ادعّا کنه
مغیره خواست کم نیاره پیش اون
با لگدی هم شده شر به پا کنه
اون روز دشمن هستیمو از حسد گرفت
اون روز دشمن از هر کسی مدد گرفت
هر کس اومد چادرشو لگد زدو
هر کس میرفت چادرشو لگد میزد
یه جای سالم به تن نداری
دیگه چی میخواد از بدن تو
داد میزنم اما شمر نامرد
برنمیداره پا از تن تو
پیش چشمای خیس مادرت
کهنه خنجرش روی حنجرت
کاش میشد برات کاری کرد حسین
(داره جون به لب میشه خواهرت) 2
اونقده دورت شلوغ حتی
سخت برا تو نفس کشیدن
از بس که گرمه غارتت هستند
(اشک چشامو حتی ندیدن) 2
از روی زخمات خون شده جاری
برات بمیرم یاری نداری
نمیذارن که بیام کنارت
(چیکار کنم تو طاقت بیاری) 2
با مادر، مادر کشتی خواهرو
با یا رب، یا رب کشتی مادرو
با بیرحمی زد تیر آخرو
حسین جانم
آه ای مادر من بمیرم
دیگه جا نیست شده نیزه در نیزه
من بمیرم
میکشی آه با فرود هر نیزه
نیزه رو نیزه
چه جای عرضه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین