روضه و توسلِ جانسوز _ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام_
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
از ما جفا بسیار دیدی و وفا نه
تو یاد ما بودی ولی افسوس ما نه
حالا که در دنیا مرا رسوا نکردی
بی آبرویم می کنی روز جزا؟ نه
از سفره ی جودت اگر محروم باشد
جای دگر پر می شود دست گدا؟ نه
آنگونه که میخواستم بودی همیشه
آنگونه که میخواستی دیدی مرا؟ نه
هر طور میخواهی بسوزانی بسوزان
اما برایت سود دارد؟ نه خدا نه
این یاعلی گفتن کم از یا ربنا نیست
اصلا مگر فرقی است ما بین شما نه
جنت برای شیعیان زیباست اما
زیباتر از راه نجف تا کربلا نه
موکب به موکب اربعین عشاق جمعند
امسال آیا قسمت من هست یا نه
ای کاش ارباب مقاتل می نوشتند
سر را جدا کردند اما از قفا نه
•┈┈••✾••✾••┈┈•
ای تیغ همیشه بی خبر می آیی
یک روز به شکل میخ در می آیی
امروز تو شمشیری و فردا قطعا
در قالب یک تیر سه پر می آیی
یک مرتبه کم شتاب باشی خوب است
با قاعده با حساب باشی خوب است
فکر دل فاطمه نبودی اما
فکر جگر رباب باشی خوب است
ای تیغ همین قَدَر نمی فهمی نه
فرق پدر و پسر نمی فهمی نه
آن روز چه قدر گریه کردم گفتم
زن آمده پشت در، نمی فهمی نه؟
زن جوان مرا میزدند نامردان
مدینه فاطمه ام را در احتضار انداخت
و یک غلاف که دست چهل نفر چرخید
و دست فاطمه را عاقبت زکار انداخت
مغیره هم که کم آورد و پشت پا میزد
زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت
خودم ز سینه او میخ را در آوردم
ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت
•┈┈••✾••✾••┈┈•
آمدی خانه ام دلم خوش شد
آفتابِ یگانه ی زینب
چقدر خوب شد سری زده ای
دم افطار خانه ی زینب
باز امشب دوباره مثل قدیم
با هم از هر دری سخن گفتیم
دخترانه تو را بغل کردم
پدری دختری سخن گفتیم
حرف رفتن زدی دلم خون شد
طاقتم را محک بزن باشد
شیر را پس بزن نمک بردار
روی زخمم نمک بزن باشد
گریه ات بی قرارِ زهرا کرد
آسمان و ستاره هایش را
شب آخر چقدر می بویی
تکهی گوشواره هایش را
خاطرات مدینه تازه شدند
میخ در که گرفت به شالت
یاد آن کوچهی شلوغی که
مادرم می دوید دنبالت
مادرم می دوید می افتاد
دور اورا سر و صدا برداشت
از تو دستش جدا نمیشد که
قنفذ اما قلاف را برداشت
رفتی و آمدی چه آمدنی
حق بده مرا عذاب کند
چه کسی اینچنین دلش آمد
صورتت را به خون خضاب کند
پیش من بی رمق به خاک نیفت
ای پدر خاک بر سرم پاشو
گوشه خانه دق کنم خوب است؟
اسداللهِ مادرم پاشو
صبرم از دست می رود بی تو
پس برای دلم نیایش کن
واجب الاحترامی من را
تو به این کوفیان سفارش کن
این طرف نزد خود حسن دارم
آن طرف هم حسین پیش من است
گریه من برای بی کسیِ
قتلگاه و شهید بی کفن است
قاتل آنقدر بددهن شده بود
حرفهای زننده ای می زد
شمر از پشت سر به گردن او
ضربه های کشنده ای می زد
•┈┈••✾••✾••┈┈•
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
با ترك های لبش با نوك پا بازی كرد
همه ی صورت او با كف پا ریخت بهم
شب قدر
روضه امیرالمومنین علیه السلام
بانوای گرم حاج حسین سیب سرخی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
⬛️⬜️⬛️⬜️⬛️⬜️⬛️⬜️
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب جمعه
-اشعار_گودال
-اشعارلطمه زنی-حقش ادابشه
برسینه ات شمرلعین با،پا چه بدزد
آتش به قلب زینب تو،تا ابد زد
باچکمه اش مردک ، نشسته روی سینه
خنده به روی شاه ، از روی حسد زد
گودال بودو حنجرو دستی به خنجر
شمرلعین بادیدن تو،حرف بد زد
پایی زدوجسم تورا او واژگون کرد
با خنجرش بر سینه تو دست رد زد
بغض علی را داشت در دل شمرملعون
اوخنجرخودبرقفای توچه بد زد
افتاده قلب توحسین ازکار گویا
شدیکسره کارت، به جسمت با لگد زد
هر کس که دستش میرسید باسنگ میزد
خولی به جای هر که نیزه را نزد ، زد
نامردتر از این سنان هرگز ندیدم
سمت گلو،بانیزه اش نامرد بد زد
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارمقتل /امام_حسین(ع)
#شب جمعه
ای درسرازیری، گودالی نشسته
آیم به استقبالت ای،سینه شکسته
می سوخت جان خواهرت ،ای سربریده
کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده
سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود
غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود
گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند
قران زبالای نی ات را میشنیدند
دنبال تو اهل و عیالت می دویدند
باريسماني زينب را می کشیدند
زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا
آوای او می کرد همراهیت آنجا
باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند
دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند
در زیر دست و پای مرکبها دویدند
همشیره ات را در اسارت میکشیدند
دیدم شراب و وای از بزم حرامی
دیدم نگاه هیز نامردان شامی
گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی
دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی
دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی
دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی
آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد
با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
..
#امام_حسین_علیه_السلام _روضه
زیرتیغ ونیزه شاهی از نوا افتاده است
رهبرعالم سرش ازتن جدا افتاده است
زیرخنجرهابه یاد مادرش فریاد زد
شاه عالم زیرتیغ ونیزه ها افتاده است
تیغ ونیزه جای خود اما امان از حرف بد!
پیکره شه .گیر مردی بی حیا افتاده است
در زمین کربلا ،شاهی بخون غلطیده است
با دلی پرغصه شاه کربلا افتاده است
دست بر زانو گرفته زینب غمدیده حال
یاد غارت کردن آن خیمه ها افتاده است
درمسیرشام وکوفه . هر دو دستش بسته شد
یاده سنگ کو فه و شام بلا افتاده است
زینب کبراچنین گفتا به اهل شامیان
این چهل منزل سر از پیکر جدا افتاده است
درمسیر این اسارت دیده ام من بارها
از سر نی راس شاهی زیر پا افتاده است
سربه روی نیزه برگرداندساقی حرم
گفت چشمانی به ناموس خدا افتاده است
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
..
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی
باز با لطف فراوان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا میبارد
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی
گفته بودند به ما سخت نمیگیری تو...
همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی
یک نفر توبه کند با همه خو میگیری
یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی
پس گنهکاریِ امروزِ مرا نیز ببخش
تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی
حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی
داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم:
"جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
🏴#مناجات_با_خدا
🏴#مازنی
🏴#سبک_دامن_کشان_رفتی...
✍شاعر:علی اکبر اسفندیار
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جان خدا من باز
بمومه تِه سراغ بمومه ته سراغ بمومه ته سراغ
بی تِه چِتی دَوِّم؟
خَله سخته فراق خَله سخته فراق خَله سخته فراق
🤲🤲
تِه مهمون بَهیین صفا دارنه
تِه مِهر و محبت مِه سر وارنه مِه سر وارنه مِه سر وارنه
🤲🤲
هَسّمه کوه گناه , خدایاببخش خدایا ببخش خدایا ببخش
عمر ره هاکِنّه تباه ,خدایاببخش خدایا ببخش خدایا ببخش
🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴
من غیر تِه خِنه
کِجِه دارمه بُورم کِجِه دارمه بُورم کِجِه دارمه بُورم
این همه گناه ره
من کِجِه بَشورم من کِجِه بَشورم من کِجِه بشورم
🤲🤲
خدایا به فرق شه عالمین
همه ره ببخشا,به امام حسین به امام حسین به امام حسین
🤲🤲
حق زهرا و رسول، خدایاببخش خدایاببخش خدایاببخش
هاکِن از«مداح»قبول خدایاببخش خدایا ببخش خدایاببخش
🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲