اِیوای پُر از زخمی، اِیوای پُر ازخونی
عطشان اگه بودی، عُریان نمیمونی
نترس اگه غارت شده پیراهنت
چادرمو میندازم رو بدنت
من هم شَبیهِ خِیمههات میسوختم
کاشکی خودم برات کَفَن میدوختم
خدای من خدای من
عُریانه بچهی باحیای من
خدای من خدای من
ببین چقدر تَنهان بچههای من
(بُنَیَّ، بُنَیَّ، لَعَنَ اللهُ بَنیاُمَیّه) ۲
دیدم توی مَقتَل، سینهت پُر از تیره
شمر از سَنان داره، خنجر رو میگیره
تیر رو از سینهت بیرون میکشه
میشینه روی سینه تا آماده شه
باخنجرش ضربهی محکم میزنه
رَگهای نامُرتّبت سَهمِ منه
خدای من خدای من
کشتن بچمو جلو چشای من
خدای من خدای من
به هیچکسی نمیرسه صدای من
(بُنَیَّ، بُنَیَّ، لَعَنَ اللهُ بَنیاُمَیّه) ۳
گودال پُر از خونه، خِیمه تو آتیشه
رفتین تو و عباس، زینب غریب میشه
با اینکه ریختن سَرِ تو قبیلهای
ولی تو فکرِ خواهرت عقیلهای
زَجر که دخترا رو هر بار میزنه
سَرِ تو از رو نیزهها زار میزنه
خدای من خدای من
سَر بُریدن بچمو رو پاهای من
خدای من خدای من
قَهقَهه میزنن به نالههای من
(بُنَیَّ، بُنَیَّ، لَعَنَ اللهُ بَنیاُمَیّه) ۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سیدی ابی عبدالله
ساربان اومده گودال
خواهرش داره می بینه
چشمای تو چقدر تاره
سینه ی تو چه سنگینه
میزنن تو رو با نیزه
پیکرت دیگه بی حاله
از تنت یه چیزی برده
هر کسی توی گوداله
یکی داره پیرهنو میدزده
پیراهن که نه کفن میدزده
یکی داره با یه کهنه خنجر
سرو از روی بدن میدزده
سیدی ابیعبدالله
نیزه ها که میان پایین
نفست نمیاد بالا
سرتو به روی نیزه
پیکرت میون صحرا
پاشو که علم افتاده
حرمت شده آواره
تو بگو چه کنه زینب
با غم گلوی پاره
سیدی ابیعبدالله
مرکبا رسیدن از راه
تن تو به زمین دوختن
میدیدی از روی گودال
خیمه ها چجوری سوختن
نکنه توی این صحرا
بسوزه چادر زینب
پاشو که پیش چشم تو
کعبه نی نخوره زینب
سیدی ابی عبدالله
گریه زیاد کردم
روضه زیاد خوندم
ای حسینم
چرا افتاده بین ما جدایی
نمیدونم کجای کربلایی
من زینب خبر از تو ندارم
زن خولی خبر داره کجایی
خبر اشک پنهونت رو دارم
خبر زخم پیشونیت رو دارم
خبر پیرهن خونیت رو دارم
خبر قلب وابستم رو داری
خبر دستای بستم رو داری
عمه جانم عمه جانم
دوان دوان به قتلگاه
خانوم کیه این زینبه
سر حسین به نیزهاست
وای حسین وای حسین
✍تایپ:حسین افروز
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(دلی که با تو نیست / بمیره بهتره
دستِ تو دستمو / بگیره بهتره)(۲)
دل رو چیکار کنه از کی فرار کنه
اون که اسیر تو شد
میرسه کربلا هر کی از هر کجا
وقفِ مسیر تو شد
هر کسی وقف شما نباشه
اسیره بازیه روزگاره
اما کسی که بمونه با تو
آقاییِ روزگارو داره(۲)
(حسین ای جانم ، ای جانم ، ای جانم )...
○●○ ●○● ○●○
(مسیر عاشقی / راهی مشخصه)(۲)
رفتن از این مسیر / کاری مقدسه
آی اگر صادقی ، جادهی عاشقی
خونِتو می طلبه
حدّ و حدودتو ، شرط ورودتو
معرفت و ادبه
اگه دم از معرفتم زدیم ما
یه نمونش مادره وهب بود
یه تنه زد لشگرو به هم ریخت
سلاح دستش سره وَهَب بود(۲)
(حسین ای جانم ، ای جانم ، ای جانم )...
○●○ ●○● ○●○
(بودن با حسین / دعامه شب به شب)(۲)
راه نجاتمه / دست ابالادب
ساقیِ کربلا از دل هر بلا
ما رو بیرون میاره
هر کی مودبه نوکر زینبه
سقا هواشو داره
ادب مرده که چاره سازه
با ادبی عاقبت بخیری
از ادبت میشه اینو فهمید
که تو زُبیر هستی یا زُهیری(۲)
(حسین ای جانم ، ای جانم ، ای جانم )...
✍🏼تایپ :کربلایی محمدصادقی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یا اباعبدالله حسین اباعبدالله
ماییم و همین حسرت در خون نتپیدن
ماندن وسط راه و به مقصد نرسیدن
آنانکه دویدند رسیدند به مقصود
ماییم و زمین خوردن و دیگر ندویدن
بازار غریبی است ضرر کرده ام ای عشق
از آمدن و دیدن و یوسف نخریدن