🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#سبک_سنتی
✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از زهـر کینه گلِ زهرا فدا شد
خونین جگـر حضرت ابن الرضا شد
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
در حجره ی در بسته میـزند پرپر
جواد الائمـه آن جـانِ پیغمبـر
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
در ارض و در آسمان شور و فریاد است
امشب شب قتل حضرت جواد است
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
بابا بیا بـر گلِ خود کن نظاره
از زهر کین شـد جگرم پاره پاره
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
خـواهی اگر نمانی زیـر دِین او
بوسه بزن بر خاک کاظمیـن او
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
4_375760963535634590.ogg
زمان:
حجم:
284.3K
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسوز ای دل که مولایم فدا شد
زمین و آسمان ماتم سرا شد
بـزن بر سینه با صـد آه و ناله
شبِ قتل جواد ابن الرضا شد
فدایم من فدای او
گدایم من گدای او
بسوزم در عزای او
خدایا من نمانم زیر دِین او
دلم دارد هوای کاظمین او
آه واویلا واویلا واویلا (2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ز دست خصم دون دل پر شراره
جگر از زهر کین شد پاره پاره
خبر کن حضرت موسی الرضا را
نمـاید بر جـواد خود نظاره
عزیز و جان زهـرا بود
میان حجـره تنها بود
به لبهایش این آوا بود
زدم پرپر به کنج حجره ی بسته
کجایی مـادرِ پهلـوی بشکسته
آه واویلا واویلا واویلا(2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بـزن نـالـه بـزن سینه بـرایش
که تا قسمت شود صحن و سرایش
چه خوش باشد اگر یک شب بخوانم
زیـارتنامـه در ایـوان طلایش
بر این در ما سر نهادیم
همه هستیِ خود دادیم
گـدای مـولا جوادیم
کبوتر شد دل ما در هوای او
بهشت ما بُوَد ایوان طلای او
آه واویلا واویلا واویلا(2)
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#دودمه
✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حضرت زهرای صدّیقه بوَد صاحب عزا
یا جواد ابن الرضا (۲)
ای خدا ما را ببخش امشب به آل مرتضی
یا جواد ابن الرضا (۲)
اما زین العابدین حقیقت ماجرا رو در این عبارت فرمودند
رد بشم به خدا مسیر روضهام رو تغییر دادند امشب
نمیخواستم این رو بگم
امام چهارم حقیقت روضه رو در این عبارت بیان کرده
اهل علم ، دیگه ترجمه نمیکنم
اونجا دختر فرمود مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَک
اما اینجا پسرش
امام سجاد فرمود
أَنَا ابْنُ الْمَجْزُوزِ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا....
برو توی لغت ببین « جَزُّ الرَّأس » یعنی چی...
تا عاشورا گریه میکنیم
زیاد بهش فکر نکن
زود پیرت میکنه ...
به خدا خواهرش ، دخترش
زود پیر شدند...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
"اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً"
تمام عمر پی اشتباه می گردم
میان راهم و دنبال راه می گردم
تو در منی و من آن چشمه ی سیاه دلم
که بی قرار دنبال ماه می گردم
عزیز مصرِ پیمبر تو هستی اما من
به جستجوی تو در بین چاه می گردم
چگونه دور تو گردم منی که درهمه عمر
به دور از تو و دُور گناه می گردم
الا که گوشه ی چشمت غم از جهان ببرد
اگر نگاه کنی رو به راه می گردم
* "کُلُّهم نورٌ واحد" فرقی نداره جوادالائمه با امام رضا،امام رضا با امام زمان...امام رضا علیه السلام شنید، مُوفق خادم جوادالائمه، آقازاده ی امام رضا رو از یک دری میبره توی خونه که کمتر مردم سر راهش بیان،امام رضا برای جوادالائمه نوشت:عزیز دلم!جوادم! این مردم با یه امیدی در خونه ی تو میان،بابا از همون جایی ردشو که سائلان میان سر راهت صف میکشن....یا امام رضا! امشب به آقازاده ات سفارش مارو هم بُکن...*
به این امید که گیری به کف مهارم را
عنان به دست در این بارگاه می گردم
مگو که راه ندارم به روضه ی جدَّت
میان روضه پی سر پناه می گردم
برای دیدنت ای مَردِ روضه ی گودال
شبیه فاطمه در قتلگاه می گردم
حسی غریب دور و برم را گرفته است
آتش حوالی جگرم را گرفته است
بغضی هوای چشم ترم را گرفته است
غصه به روی شانه، سرم را گرفته است
امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم
آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم
*یا امام رضا! مدد آقا،از جگر گوشه ات میخوام بخونم....فرمود:هر وقت کار سخت میشه،یا حاجت مهمی دارید،روبروی گنبد امام رضا که می ایستید،گردن کج کن بگو:آقا! تو رو به جانِ جوادت...*
با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش
خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش
قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش
له کرده زیر پای حسد مهربانی اش
ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو
ای حضرت جواد بمیرم برای تو
*چرا میگی بمیرم برای تو؟ آخه اگه خوب گوش بدی،از داخل یه حجره ی در بسته،داره صدای ناله اش میاد،مثل جد غریبش هی میگه:آه جگرم...*
فضل دید یه کنیزی یه ظرف آب دستش گرفته،داره نزدیک حجره میشه،با تعجب گفت:کجا؟آب برا چی داری می بری؟ گفت:دارم برا پسر فاطمه می برم،جگرم رو ناله هاش آتیش زده،ببین هی داره میگه آه جگرم...ظرف آب رو گرفت محکم رو زمین زد،گفت:اینجا ایستادم ببینم با لب تشنه جون میده...آی گریه کن ها! کربلا هم انگار فقط یه نفر صدای حسین رو شنید،هلال سپرش رو پر از آب کرده،نزدیک گودال یه وقت دید نانجیب از گودال بیرون اومد،همه بدنش داره میلرزه،سئوال کرد،کجا داری میری؟آب برا کی داری می بری؟گفتم:برای پسر فاطمه می برم،دستارش رو باز کرد،گفت: بیهوده زحمت کشیدی،سر ابی عبدالله رو نشون داد...گفتم:نانجیب تو که کار خودت رو کردی،دیگه چرا بدن نحست داره میلرزه؟گفت:هلال!گوشه ی گودال لحظه ی آخر،هیچ خانومی نبود،اما وقتی خنجر روی گلو گذاشتم،یه وقت دیدم یه صدایی میاد:"بُنیَّ قَتَلوکَ
عَطشانا"...حسین..."صلی الله علیک یا سیدناالمظلوم یااباعبدالله..."اشکای چشمت رو روی دست بگیر،دستای التماس و گداییت رو بالا ببر،خدایا به جگر گوشه ی امام رضا،عجل لولیک الفرج...
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین