eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ زیارت کوتاه در ولادت حضرت 🌸مرحوم علامه مجلسی زیارت شریفی را به نقل از مرحوم سید بن طاووس برای حضرت جواد علیه السلام نقل می کند 🍂«السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ ابْنِ الْإِمَامِ، وَ ابْنِ سَيِّدِ الْأَنَامِ، هَادِي الْعِبَادِ، وَ شَافِعِ يَوْمِ التَّنَادِ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْجَوَادِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، وَ ابْنَ خَيْرِ الْوَصِيِّينَ، وَ سَمِيَّ نَبِيِّ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ الْإِمَامَ الْمُجْتَبَى، وَ ابْنَ الْخَلِيفَةِ الرِّضَا. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ فِي الْمَلَإِ الْأَعْلَى، وَ بَلِّغْهُ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى، وَ اجْزِهِ عَنَّا خَيْرَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ شَفِّعْهُ فِينَا يَوْمَ الدِّينِ، وَ أَبْلِغْهُ مِنَّا التَّحِيَّةَ وَ السَّلَامَ، وَ ارْدُدْ عَلَيْنَا مِنْهُ التَّحِيَّةَ وَ السَّلَامَ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ بَرَكَاتُهُ. 📙(بحارالأنوار، ج102، ص226 به نقل از فلاح السائل)
دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر چشم هایم می زند بارانِ نم نم بیشتر تو جوادی و کرامت با تو معنا می شود پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر همسر نامهربان خیلی اذیت می کند هرچه او نامهربان تر، شدت غم بیشتر روی خاک حجره می پیچی به خود آقای من ناله هایت میشود هر لحظه، کم کم بیشتر مادرت زهراست آقا آمده بالا سرت قامتش را کرده این حالات تو خم بیشتر از به خود پیچیدنت اینگونه حاصل می شود: زهر هر چه تلخ تر، سوز جگر هم بیشتر این عطش ، این گریه ها، این خنده های زهر دار شد بساط روضه ات حالا فراهم بیشتر یک طرف این ناله ها، یک سو صدای هلهله می کنم در روضه ات یاد مُحرّم بیشتر وحید محمدی
جوادی و کرم و جودِ تو چه بسیار است نگاه کن به گدایت ، اگر سزاوار است تویی همان که ، نگفته ، به ما عطا کردی گدا برای تو یک امشبی عزادار است بدونِ لطفِ تو من تا ابد تهِ چاهم من از تو مشهد و باب الجواد میخواهم شبِ شهادتت آقا دلم خراسان است گدا همیشه سرِ سفره ی تو مهمان است کسی که مشکلِ خود را بیاورد اینجا گره گشای حرم ، قلب و جانِ سلطان است تو جانِ حضرتِ سلطانی ای امامِ جواد امیرِ عالمِ امکانی ای امامِ جواد تویی همان که وقارش وقارِ حیدری است مقامِ تو ز خلایق مقام برتری است مورخانِ تواریخ در کُتُب هاشان نوشته اند جواد الائمه مادری است شنید روضه ی دیوار و در ز بابایش به خشم و اشک و غضب ، میزند روی پایش کسی که در همه عمرش فقیر را نان داد کسی که زندگی اش را به مستمندان داد چقدر سخت و غریبانه بین خانه ی خود به دستِ همسرِ خود ، همچو مجتبی ، جان داد درون حجره لبت خشک و چشمِ تو تر بود غریبیِ تو و اربابِ ما برابر بود توهم چو جد خودت بین مُلک بغدادی تو تشنه گوشه ی حجره به خاک افتادی کنیزکان همه کردند هلهله تا که به شیعیان نرسد از تو آه و فریادی خداروشکر سرت را کسی نبرد آقا تنِ مطهرِ تو ، پشت و رو نشد با پا ولی حسین تمامش اسیرِ غارت شد به اهل خیمه ی او بعدِ او جسارت شد برهنه ماند تنِ غرقِ خونِ شاهِ حرم و سهم زینب و اهلِ حرم اسارت شد از زبان حضرت زینب حسین ، بعدِ تو من شهره ، بین هر شهرم به دخترِ علی افتاد چشمِ نامحرم محمدحسین چاوشی
میان حجره غریبانه دست و پا میزد همان که روضه اش آتش به جان ما میزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و گاه مادر مظلومه را صدا میزد تمام حاجت او انتقام سیلی بود... ....از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم شراره ها به دل حضرت رضا میزد صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب گریز روضه او را به کربلا میزد دلش گرفت برای کسی که در گودال عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد همین که چشم به هم میگذاشت او می دید که روی نیزه سر شیر خواره را میزد همان که سر شاه را جدا کرده سه ساله را طرفی برده و جدا میزد برای اینکه نبیند دوباره این ها را میان حجره غریبانه دست و پا میزد مهدی نظری
پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی جسم تو دیگر خدارا شکر در گودال نیست حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛ موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست بر تنت آرامش بال کبوترهاست و زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست زیر نعل هیچ اسبی نیستی، بااین حساب؛ موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست سٙم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست روی سینه قاتل تو این قٙدٙر فعال نیست خانه ات اما خداراشکر در آرامش است پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست زینبی دیگر نداری و نمی بیند دگر هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال نیست وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست مهدی رحیمی
برخيز اي جوان سر خود بر زمين مَكِشْ تو زخم ديده اي پَرِ خود بر زمين مَكِشْ اي مادري تر از همه كم دست و پا بزن پهلو شبيه مادرِ خود بر زمين مَكِشْ بر تار گيسُوانِ تو جاي لب رضاست اين گيسوي مطهر خود بر زمين مَكِشْ اسبابِ رقص و شادي زنها شدي چرا صورت به پيشِ همسر خود بر زمين مَكِشْ اينان ز دست و زدنت كِيْفْ مي كنند طاقت بيار و پيكر خود بر زمين مَكِشْ بر روي نازينْ لبِ تو خاك و خون نشست پس آيه هاي كوثر خود بر زمين مَكِشْ شكر خدا كه نيست تماشا كند رضا گويد دوديده ترِ خود بر زمين مَكِشْ در كربلا پدر به سر التماس كرد برخيز اي جوان سَرِ خود بر زمين مَكِشْ بس كن حسين آبرويِ خويش را مَبَر زانو كنار اكبر خود بر زمين مَكِشْ كار عباست بُردنِ اين جسم ، زينبا با گوشه هاي معجر خود بر زمين مَكِشْ
غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود گره بی کسی تو به خدا وا نشود نیست یک خواهر غمدیده پرستار شما هیچ کس همقدم زینب کبری نشود به لب تشنه ی تو آب گوارا نرسید مقتلت گر چه به جانسوزی صحرا نشود پسر ضامن آهو، تو جوانمرگ شدی مثل تو هیچ کسی وارث زهرا نشود جگر سوخته از زهر تو را طعنه زدند جگر سوخته با خنده مداوا نشود قدرت زهر چه بوده که ز پایت انداخت گفت با خنده دگر ابن رضا پا نشود جان فدای پسرت حضرت هادی که سه روز دید تشییع تن خسته مهیا نشود *جواد حیدری*
ماییم در پناه تو یا حضرت جواد محتاج یک نگاه تو یا حضرت جواد هستیم عذر خواه تو یا حضرت جواد قربان روی ماه تو یا حضرت جواد ما زنده از عطای جوادالائمه ايم يك عمر خاك پای جوادالائمه ایم هر کس که خاک پای تو شد سرفراز شد از منت عطای همه بی نیاز شد حرزت در این زمانه ی غم چاره ساز شد گفتیم یا جواد و در بسته باز شد غیر از جواد واژه ای اندازه ی تو نیست لطفی شبیه لطف پر اوازه ی تو نیست بر این دل شکسته ام ای جان نگاه کن ماییم و این زمانه ی بحران نگاه کن بر حال روزگار پریشان نگاه کن اقا به جان شاه خراسان نگاه کن ای مرهم همیشگی خسته جانی ام لطفی نداشت بی کرمت زندگانی ام ای در شکوه نام تو درمان درد ها سر میرسد کنار تو کتمان دردها هرچند بر دلم زده باران دردها درمان اگر تویی که به قربان دردها اقا تمام زندگی ام زیر دین توست در دل همیشه حرف تو و کاظمین توست دست جواد خسته ی بخشش نمی شود وقت عطا معطل خواهش نمی شود اقام جز به نور ستایش نمی شود مدحش به صد کتاب نگارش نمی شود درمانده ایم و خنده ی مولا علاج ماست این اشک شوق در شب دنیا سراج ماست وقتی که غم به شانه سرازیر می شود حتی جوان ز زندگی اش سیر می شود در عنفوان زندگی اش پیر می شود لبخند دشمنان به دلش تیر می شود مثل پدر دلش به غریبی دچار شد زهرا زا داغ عمر کمش داغدار شد حسن کردی
مرهم حریف زخم زبان‌ها نمی‌شود اصلا جگر که سوخت مداوا نمی‌شود گریه مکن بهانه به دست کسی مده با گریه‌هات هیچ مدارا نمی‌شود خسته مکن گلوی خودت را برای آب با آب گفتن تو کسی پا نمی‌شود اینقدر پیش چم کنیزان به خود مپیچ با دست و پا زدن گره‌ات وا نمی‌شود گیسو مکش به خاک دلی زیر و رو شود در این اتاق عاطفه پیدا نمی‌شود باور کنم به در نگرفت صورتم این جای تنگ و این قد وبالا نمی‌شود با غربتی که هست تو غارت نمی‌شوی نیزه به جای جای تنت نمی‌شود خوبی پشتب بام همین است ای غریب پای کسی به سینه‌ی تو وا نمی‌شود * او می‌‌دوید و من می‌دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می‌نشست و من می‌نشستم * چرا افتاده بین ما جدایی نمی‌دونم کجای کربلایی من زینب خبر از تو ندارم زن خولی خبر داره کجایی خبر اشک پنهونیتو دارم خبر زخم پیشونیتو دارم خبر پیراهن خونیتو دارم خبر قلب وابستمو داری خبر بغض نشکستمو داری خبر دستای بستمو داری تنهای تنها بود تنهای تنها رفت آرومه قلب من زیر دست و پا بود من از شام بلا آزار دیدم زمین خوردم هوا رو تار دیدم همین که افتاد بین ما دوری خودم رو بر سر بازار دیدم
قسمتم بوده بال و پر بزنم ناله از گوشه‌ی جگر بزنم سائلم افتخار من این است پشت این در همیشه در بزنم کاش بغضم شکسته میشد تا ناله با پلک‌های تر بزنم دست رد که به سینه‌ام نزدند پس چرا جای غیر سر بزنم از خراسان و بارگاه پدر یک سری هم به این پسر بزنم سمت باب المراد سجده کنم بر لبم یا جواد، سجده کنم یا علی اکبر امام رضا تاج بالاسر امام رضا کار من را درست کن اقا نور چشم ترِ امام رضا چقدر سائل این حرم دارد مثل دور و بر امام رضا بده آقا لیاقتی من را بشوم نوکر امام رضا چقدر گریه کرده‌ای پایِ روضه‌ی مادر امام رضا گریه کردی که او جوان بوده در جوانی قدش کمان بوده بین حجره چه بر سرت آمد بوی سوزاندن پَرَت آمد پدرت خوب شد ندید اصلاً عطشی که به حنجرت آمد صورتت تا به پله‌ها میخورد ناله‌ی وای مادرت آمد بدنت را کشان کشان بردند خون ز چشمان نوکرت آمد بازهم غیرت کبوترها... سایبان روی پیکرت آمد یاد شاه غریب افتادی یاد شیب الخضیب افتادی شاه لب‌تشنه پاره‌تن شده بود ته گودال پر محن شده بود چه بلایی سرش مگر آمد یک بدن چند تا بدن شده بود خواهرش ناله میزد و میسوخت نوحه میخواند و لطمه‌زن شده بود بعد از آن روز خواهرش میگفت دلبرم کاش که کفن شده بود خواهرش ماند و پیکری پامال خواهرش ماند و غصه‌ی گودال * شاعر: امیر علوی **
4_6048450336690020682.mp3
2.34M
بسم الله مدد بگیر از فاطمه روضه خون روضه خون دوباره باز روضهٔ جَوون بخون با گریه روضه‌خون بخون روضهٔ دلبر رضا داره به سختی جون میده علی اکبر رضا توی حجره لب تشنه و رویِ خاک غریبی سرش مثل جد غریبش حسین طی میشه لحظهٔ آخرش وای / یا جوادالائمه &&&&&&&& موقع شهادتت میخنده همسر تو میزنه با خنده‌هاش شعله به پیکر تو همسر تو هلهله کرد به پای اشک و آه تو امام رضا سینه میزد گوشهٔ قتلگاه تو مثل جد غریبت حسن همسر تو شده قاتلت در جواب همه خوبیات زهر کینه شده حاصلت وای / یا جوادالائمه &&&&&&&& شعله زد به جون من این بغض توی گلوم بوده سه روز بدن آقامون رو پشت بوم با گریه سایه‌بون زدند سه روز برات کبوترا نبود خدا رو شکر تنت به زیر سم مرکبا میده بوی غم کربلا روضه‌های امام جواد روضه‌خون روضه از سر بخون داره ماه محرم میاد وای / یا جوادالائمه ※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※ ●شاعر: مصطفی فروردین •