eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
کوهی از ماتم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع اشکها نَم نَم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع التماسِ چشمِ ما را نرده هایش شاهدند غصه ی عالم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع بارها از این دریچه تیغِ اعدا خورده ایم روضه ی مبهم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع تارو پودِ قلبم اینجا پاره پاره می شود بس که بارِ غم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع!
کوهی از ماتم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع اشکها نَم نَم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع التماسِ چشمِ ما را نرده هایش شاهدند غصه ی عالم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع بارها از این دریچه تیغِ اعدا خورده ایم روضه ی مبهم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع تارو پودِ قلبم اینجا پاره پاره می شود بس که بارِ غم نهفته پشتِ دیوارِ بقیع! 🇮🇷 @majmaozakerine
نه ضریحی , نه رواقی و نه سقاخانه ای چشم ها اینجا نمی بینند جز ویرانه ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری پیدا نخواهد کرد آب و دانه ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه ای چشم هایش ساغر خون دلش شد هر کسی بی صداکرده ست نذرخاک ها پیمانه ای روضه خواندن,گریه کردن, فاتحه ممنوع شد پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه ای روز و شب گرم طواف قبله های خاکی اند با دوچشم کاسه ی خون دسته ی پروانه ای کافران مامور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بت بیگانه ای عاقبت یک روز خواهد ساخت روی این قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه ای ...........................................................
دلبرانی در زمين دارد بقیع در دلش مردان دين داردبقیع روزگاری داشت صحن وباره گاه گريه روح الأمين دارد بقیع دستهاي مرتضي رابسته دید قبر زهرا در زمين داردبقیع یاده محسن.یاده کوچه کرده ام مادری سقط جنين داردبقیع شاهده اشک دوچشمان علیست يك كبودي بر جبين دارد بقیع آتش و ديوار و آن مسمار در ماه را اندر زمين دارد بقیع روح عالم رادرآن کوچه زدند در زمین حق آفرين داردبقیع فاطمه فرياد میزدمحسنم مادری مهر آفرین داردبقیع مرتضي شير خدا رادیده است نور رب العالمين داردبقیع صادق و.سجادوباقر.مجتبی یاأميرالمؤمنين داردبقیع گرچه ویران شدبدست دشمنان جا به قلب اهل دین دارد بقیع غلامی (مجنون)
همواره رزق اشک جاری دربقیع است قطعاً بهشت رستگاری دربقیع است اینجا خراب است حال عشاق مدینه باریدن ابره بهاری دربقیع است هردل اگر آرام باشد ، مرده باشد شوره غم! دل بیقراری دربقیع است ویرانه شدصحن وسرا .روزی دراینجا دیگرپس ازاین .آه وزاری دربقیع است اینجامزارلاله ها ویرانه گردید زهرا سر سفره کناری دربقیع است ماراه آل فاطمه درپیش داریم رمز بلند پایداری دربقیع است ازخاک قبر دلبران صدلاله روید عطر مزاره گلعزاری دربقیع است ازاین غم عظمی دل مهدی گرفته ویرانی هرزخم کاری دربقیع است آل سعودبی حیا ویرانه اش کرد چشمان ناپاک سواری دربقیع است «مجنون»شب عشاق دیگربی ستاره است بنگر دگر این آه وزاری دربقیع هست غلامی (مجنون کرمانشاهی
گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام من زائر قبور خراب مدینه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود حتی جوان ز غربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فاطمه آیینه کاری است اهل مدینه باب عداوت گشوده اند بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند هرکس دم از علی زده تخریب می شود صدیقۀ مطهره تکذیب می شود دنبال بی کس اند که تنها ترش کنند صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند تفریحشان تمسخر هر نالۀ بلند در خواب هم نشان حیا را ندیده اند نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند بغض علی زبانه کشد از وجودشان رنگ ریا گرفته همه تار و پودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد با ضربه ای حریم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است تصویر چادریست که در کوچه خاکی است امواج یک صدا دلم آزار می دهد گویا صدای صورت و دیوار می دهد گویا به گوش می رسد از قصۀ فدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هر چه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای ز غربت آن لحظه شد بقیع اوراق خاطرات غیورانه نیلی است هر چه که هست صحنۀ یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جان مرتضی ما را رها کنید بمیریم زین عزا روزی رسد ز سینه غم آزاد می کنیم همراه منتقم حرم آباد می کنیم گلدسته می زنیم چونان صحن کربلا گنبد بنا کنیم چونان مشهد الرضا ما داغ دار سیلی ناحق مادریم چشم انتظار منتقم آل حیدریم 🔸شاعر:
سلام ای بهشتی که بی بارگاهی پُر از سوزِ اشک و پُر از بغضِ آهی اگر بی فروغی وَ یا بی پناهی ولی روشنی تو به نورِ الهی به برهانِ باقر به سیمای صادق تو عرفانِ محضی به قرآنِ ناطق غبارت به دردِ دلِ ما دوا است که ویرانیِ تو گلستانِ ما است نگاهت شبیهِ خودِ کربلا است تجلّیِ تو تا به عرشِ خدا است تو زیبا شَوی با گلِ یاسِ زهرا(س) به حقِ دو دستانِ عباسِ زهرا(س) ببین کرده امشب دلِ من هوایت تصور کنم باغِ صحن و سرایت شوَم زائرِ تربتِ با صفایت غریبانه چون شمع گریَم برایت به حقِ حسن کو بوَد جانِ سجاد شود روزی صحنِ تو آزاد و آباد تو تفسیرِ عشقی به رنگِ حقایق ضریح و شبستانِ تو قلبِ عاشق شکوهِ تو لبخندِ هر صبحِ صادق پُر از عطرِ یاسی و باغِ شقایق تو زیبایی ات کمتر از کربلا نیست اگر چه به رویم درِ روضه وا نیست! 🔸شاعر:
همواره رزق اشک جاری دربقیع است قطعاً بهشت رستگاری دربقیع است اینجا خراب است حال عشاق مدینه باریدن ابره بهاری دربقیع است هردل اگر آرام باشد ، مرده باشد شوره غم! دل بیقراری دربقیع است ویرانه شدصحن وسرا .روزی دراینجا دیگرپس ازاین .آه وزاری دربقیع است اینجامزارلاله ها ویرانه گردید زهرا سر سفره کناری دربقیع است ماراه آل فاطمه درپیش داریم رمز بلند پایداری دربقیع است ازخاک قبر دلبران صدلاله روید عطر مزاره گلعزاری دربقیع است ازاین غم عظمی دل مهدی گرفته ویرانی هرزخم کاری دربقیع است آل سعودبی حیا ویرانه اش کرد چشمان ناپاک سواری دربقیع است «مجنون»شب عشاق دیگربی ستاره است بنگر دگر این آه وزاری دربقیع هست غلامی (مجنون)
درهوای غم عزا داردبقیع راه سوی کبریا داردبقیع صحن وایوانش شده ویرانه ای گوشه ای ماتمسرا داردبقیع صحن تو آتش گرفت وشدخراب چارقبر پرنوا داردبقیع گرم شد بازار دل در طوف او رونق سعی و صفا داردبقیع روح ماشدتازه از اکسیر اشک بهترین کیمیا داردبقیع گردصحن خاکیش هستم گدا دین و آئین ولا داردبقیع این شفا از سوی صحن خاکی است نسخه بر درد و دوا داردبقیع ناله ها در سینه دارد هردلی نی نوای نینوا داردبقیع پنجره بگشوده ام رو سوی او حال سودا با خدا داردبقیع آرزوی دیدنش داردبهشت چون بهشت جان فزا داردبقیع تابش خورشید از نورش بود نور حق تا نا کجا داردبقیع گرچه(مجنون)هستم ودلواپسم شوق دیدار تو را داردبقیع _آرمین غلامی (مجنون)
باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کتتد با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند
همواره رزق اشک جاری دربقیع است قطعاً بهشت رستگاری دربقیع است اینجا خراب است حال عشاق مدینه باریدن ابره بهاری دربقیع است هردل اگر آرام باشد ، مرده باشد شوره غم! دل بیقراری دربقیع است ویرانه شدصحن وسرا .روزی دراینجا دیگرپس ازاین .آه وزاری دربقیع است اینجامزارلاله ها ویرانه گردید زهرا سر سفره کناری دربقیع است ماراه آل فاطمه درپیش داریم رمز بلند پایداری دربقیع است ازخاک قبر دلبران صدلاله روید عطر مزاره گلعزاری دربقیع است ازاین غم عظمی دل مهدی گرفته ویرانی هرزخم کاری دربقیع است آل سعودبی حیا ویرانه اش کرد چشمان ناپاک سواری دربقیع است «مجنون»شب عشاق دیگربی ستاره است بنگر دگر این آه وزاری دربقیع هست غلامی (مجنون)
درهوای غم عزا داردبقیع راه سوی کبریا داردبقیع صحن وایوانش شده ویرانه ای گوشه ای ماتمسرا داردبقیع صحن تو آتش گرفت وشدخراب چارقبر پرنوا داردبقیع گرم شد بازار دل در طوف او رونق سعی و صفا داردبقیع روح ماشدتازه از اکسیر اشک بهترین کیمیا داردبقیع گردصحن خاکیش هستم گدا دین و آئین ولا داردبقیع این شفا از سوی صحن خاکی است نسخه بر درد و دوا داردبقیع ناله ها در سینه دارد هردلی نی نوای نینوا داردبقیع پنجره بگشوده ام رو سوی او حال سودا با خدا داردبقیع آرزوی دیدنش داردبهشت چون بهشت جان فزا داردبقیع تابش خورشید از نورش بود نور حق تا نا کجا داردبقیع گرچه(مجنون)هستم ودلواپسم شوق دیدار تو را داردبقیع _آرمین غلامی (مجنون)