eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها زهرا ! چه کُند میگذرد شستشوی تو نیمه شب است تازه رسیدم به موی تو فاطمه جانم! به هیچ چیز نیازی نداشت حتی قبر نگو مزار ندارد بگو نیاز نداشت تو رو به قبله نبودی که قبله رو به تو بود نماز خواندن تو سمت و سو نیاز نداشت ملاک شستن دست علی ز ماندن بود و گرنه پیکر تو شستشو نیاز نداشت *اگر یکی از، دنیا بره بعد از جان دادنش هر قسمتی از بدنش جدا شد باید با خودش دفن بشه حتی ی تار مو یا یه تکه ناخن امشب براتون بگم سخت ترین غسل ها غسل بدن سوخته است.. چون حین غسل پوست میاد..* زهرا چه کُند میگذرد شستشوی تو نیمه شب است و تازه رسیدم به موی تو *مولا خیلی تلاش کرد که کسی نمونه، زهرای مرضیه وصیت کرد علی جان فقط تو باشی و اسما..لذا امیرالمومنین فرمود همه برن فقط تو خونه علی و اسما ماندن . اسما داره آب میریزه از رو لباس بناست غسل بدن زهرا رو بعضیها میگن آتش با معصوم کار نداره..خود بی بی میگه من بین در و دیوار آتیش، بصورتم می خورد. بله یک زمان اراده‌ی الهی بر این است ابراهیم پیامبر در داخل آتش میشه وآتش اثر نمیکنه.. امام صادق بین آتش قدم‌بر میدارن اراده خدا است معجزه ای باشد و آتش اثر نمیکنه.اما بمیرم برای اون مادری که.. * اگه زن باردار باشه در شرایط سخت قرار بگیره اول مراقب جنینش آسیب نبینه بی بی دو دستی به در فشار میاورد.اما بمیرم هم محسنش جان داد هم صورتش سوخت هم میخ به سینه اش رفت هم نوشتن در افتاد روی زهرا..خاک برسرم خاک بردهانم..هم‌ نوشتن چهل نفر از،روی در رد شدن. حالا علی چجور میخواد این بدن رو جمع وجور کنه این همه زخم به زهرا رسید.مولا آب میریخت از اون ور خون آبه میومد.قربونت برم علی جان ..چجور این بدن نحیف رو پهلو به پهلو می کردی..مولا میخواست پیامبر رو غسل بده خطاب رسید رسول خدا رو برهنه نکنید دوباره صدا رسید رسول خدا رو به رو نخوابانید.رسول خدا برهنه نکرد مولا و به رو نخوابوند.شأن معصوم همینه نباید برهنه بشه و نباید به رو بخوابه..علی جان تو هم زهرا رو از روی لباس،غسل دادی میخواستی آب به پشتش برسه نذاشتی به رو بخوابه...بمیرم هم حسین به رو خوابوندن هم وقتی جان داد برهنه اش کردن..* *آخه بی بی هی میگفت: علی جان حسینم رو فراموش نکن.. باشه بی بی ما هم برای حسینت شب شام غریبانت گریه میکنیم.. کمی از غسل زیر پیرهَن ماند کمی از خون خشکت بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سر پیروهنت فاطمه دعوا دیده «ای حسین...» (س)
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها از آن روزی که سامان داد هستی،کل دنیا را کسی نشناخت زهرا را، سلام الله علیها را سلام الله علیها کیست این خورشید بی پایان که روشن کرده از خاک قدومش چشم دنیا را سلام الله علیها، از صلاة او، چه می‌دانی که خسته کرده تسبیحات او پشتِ مصلی را *جانِ عالم به فدات بی‌بی جانم، فدای شما و به محراب ایستادن شما و نماز خوندن شما،شنیدید به وقت نماز،خداوند همه بالایی‌ها رو صدا می‌زد:"یا ملائکتی! اُنظُروا اِلی اَمَتی فاطمَه " بیاید نگاه کنید چه جوری بدنش می‌لرزه؛ بیاید نگاه کنید نماز فاطمه ی‌ منو...* سلام الله علیها ازصلاة او چه می‌دانی که خسته کرده تسبیحات او پشتِ مصلی را *تسبیحاتی که امروز، عزیزانش فرمودند: یه دو رکعت نماز با تسبیحات مادرم فاطمه سلام الله علیها از هزار رکعت پیش من عزیزتره. فرمودند: شامل حال کیه این ذکرکثیر ویژه‌ای که خداوند در قرآن اشاره کرده‌؛ کیه این ذاکرش؟ یکی از مصادیقش، بارزترینش، روشن‌ ترینش، مهم‌ترینش، کسی که بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا بگه..که مثل همین روزهای گذشته با همه بی‌رمقی خمیده میومد احد کنار قبر حمزه سیدالشهدا می‌نشست گریه میکرد، زار می‌زد، درد دل می‌کرد،با عموجانش حمزه حرف می زد. معروفه که از همون خاک اولین تسبیح تربت شاید توسط بی‌بی ساخته شد ،از قبر عمو جانش حمزه خاک برداشت و گل درست کرد و گلوله درست کرد و به عدد تسبیحی که می‌خواست خانم تسبیح ساخت. کنار قبر عمو جانش حمزه درد دل می‌کرد.. گفت : که ای عموی راز نگهدار من،حمزه دلاور پهلوون، یادته کسی جرات نمی‌کرد به عزیز برادرت چپ نگاه کنه، به بابام رسول خدا ،تا تو بودی...* ای عموی راز نگهدار من گوش کنی اینک تو به اسرار من عمو جان! حق مرا از نظر انداختن اهل مدینه به سرم تاختن *ریختن خونمون؛ عموی دلاورم کجا بودی که بین در و دیوارفضه را صدا زدم.. شام غریبان مادره امشب؛ چه گذشته نمیدونم...الهی برات بمیرم... الهی برات بمیرم...رحمت خدا به اشکاتون ؛خدا این اشکا رو ازتون نگیره ؛خدا گریه به سوز و گدازه بی‌بی رو از هیچ کی نگیره؛ هرکی داره براش زیاد کنه؛ به قرآن! گنجه رفقا؛ نمی‌دونیم این روضه‌ها چیه؟ کمش، زیادش، کوچیکش، بزرگش،به قرآن اینا حساب کتاب ماست... روضه، روضه است. محل رفت و آمد بالاییاست... الان چشم دلت باز باشه ازدحام رفت و آمد بالاییا ،صدای شه پر بالاییا میاد..غریبانه به اسما فرمود:بیا کمکم کن.به آقا فرموده بود: راضی نیستم اونایی که اذیتم کردن...اونایی که حق تو رو گرفتن... آقا جان هیچ کی نباشه...همه چی مخفی باشه...* (س)
زمان: حجم: 432.4K
زمینه حضرت زهرا سلام الله علیها نفس بکش ای هوای علی صدات در نمیاد ،صدای علی هزار دفعه مُردی به جای علی بمونی هزار سال برای علی تا نفس تو توخونه ست مرد تو از پا نیوفتاده دیگه جلوم پا نشیا با دنده ی جا نیوفتاده بریده بریده حرف نزن  شمرده شمرده بگو تو به من خمیده خمیده راه نرو جلوی چشم حسین و حسن کشیده کشیده چرا میری نشسته نشسته نیا سمتم تو دستت انارِ ترک خورده ست؟ چکیده چکیده میاد نم نم به آسمون فریادم  به التماس افتادم برس به دادم زهرا برس به دادم نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خدا بکَنه چو ریشه ز بیخ اونی که زده به برگ تو میخ کی دیده که یاس ارغوانی بشه سیاهه دیگه چهره ی تاریخ نگو که از عمر سیری نگو شکستی ، پیری چرا دیگه از زینب حلالیت می گیری به ذره ذره ی درد حسین به قطره قطره ی اشک حسن به هق هق زینب و من بمون و حرف جدایی نزن اگر که میشه میتونی بمون هنوز تو خیلی جوونی بمون بگو زنده می مونی ،بمون چرا به فکر خزونی بمون خود تو کن امدادم به التماس افتادم برس به دادم زهرا برس به دادم نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ سبک و شعر:
Mohjat_NetSh 2 Fatemieh Dovom 1403 Hosein Taheri [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان: حجم: 1.96M
غُرَةُ الغُرا دُرَةُ الطاها شَرَفُ الاَبنا زهرا زهرا زهره و ناهید صورت خورشید سوره ی توحید زهرا زهرا صدیقه منصوره راضیه مرضیه طاهره ممدوحه انسیه حوریه فاطمه معصومه هانیه نوریه مدح تو را نوشته خدا نمیشوم من از تو جدا اذن شهادتم بده ای مادر سیدالشهدا برس به داد این دل ما به حق سیدالشهدا **** مصحف مستور روضه ی منظور نورٌ علی نور زهرا زهرا بضعة الطاها زوجة المولا روح اعطینا زهرا زهرا غم این دنیا با تو به سر می آید خاک پایت هم زر به نظر می آید از کنیزانت معجزه بر می آید کسی ندیده مثل تو را ام نبی و بنت هدی اذن شهادتم بده ای مادر سیدالشهدا یک شب جمعه کرب و بلا به حق سیدالشهدا 🔹جدید 🔸واحد شب 2 فاطمیه دوم 1403
شده صبر قاتل من، میخ درم قاتلِ تو مگه ضارب ندونست که شیشه ای حامله تو!؟ چی می شد حد اقل جلوی شوهر نزنند داره زینب می بینه جلوی دختر نزنند چهل تا بی حیا بودن، هیچکی نداشت یه غیرتی چهل نفر لگد زدن، چهل تاشون یکی یکی فاطمه جان یارالی همسر حیدر یارالی ~~~~ قتلگاه تو شده، خونه ی امن شوهرت بیا حیدر رو ببخش، طناب دست همسرت فاطمه جان ببینم چرا خونیه پیرهنت!؟ محسنم کشته شده فدای زخم بدنت چقدر به تو لگد زدن غرورمو لگد زدن، بمیرم و نبینمو، همسرمو چه بد زدن فاطمه جان یارالی همسر حیدر یارالی ~ دستای کوچیکمو تو دست مادر می زارم با همین قد کمم جا پای حیدر می زارم توی کوچه می بینم سیاهی از دور می رسه مادرم رو می گیره، بی هوا سیلی می رسه صداش هنوز تو گوشمه صدای ضرب دستشه لعنت حق به دومی تو کوچه رد خونشه کوچه ی فاطمیه خون دل از فاطمیه
‍ . |⇦• سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه با نوایِ کربلایی سید رضا نریمانی ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ خدانگهدار ای مهربونم ای هم‌زبونم ، چراغِ خونه‌‌ م خدانگهدار بانویِ خسته‌ م از پا نشستی ، از پا نشستم یادم نمیره اون کوچه و در دیوار و مسمار ، آتیش و هیزم یادم نمیره تو گریه کردی من گریه کردم میون مَردُم یادم نمیره من که یه روزی با این دو دستم خیبر شکستم یادم نمیره همسایه‌هامون زل میزدن به طناب دستم گفتن علی نظر شدی، خندیدن یه کم شکسته‌تر شدی، خندیدن رد شدن از کنار من میگفتن سلامتی پدر شدی؟! خندیدن... خدانگهدار ای یارِ جونی هنوز برا من تو پهلوونی سرت رو پایین چرا گرفتی؟ نبینم اینجور عزا گرفتی عیبی نداره ، بیا خیال کن اصلاً ندارم هیچ زخم و دردی عیبی نداره ، اشکاتُ پاک کن زینب نبینه که گریه کردی عیبی نداره فدا سرِ تو اگه سرم خورد گوشۀ دیوار عیبی نداره ، دیگه گذشته... هروقت که خواستی این میخ‌ُ بردار ببین حسن رو زانوهام خوابیده دیده تو گریه میکنی ترسیده مادر براش بمیره خواب دید انگار پریده از خواب و تنش لرزیده علی مانده‌ست و ردّ خون کوچه، چشم ما روشن و این حیدر شکستن را خودت بانو تصور کن تصور کن علی را در میان بغض این خانه سکوت میخ و آهن را خودت بانو تصور کن کنارم باش تا آخر ، فلانی داشت می‌خندید غرور تلخ دشمن را خودت بانو تصور کن یازهرا .... *کارهای غسل بی‌بی که تموم شد، کفن که تموم شد، امیرالمؤمنین یه نگاهی انداخت دید کسی نیست کمکش کنه. گرچه امام صادق (ع) فرمودند انقدر بدن مادر ما نحیف و لاغر شده بود که بعضیا میگن امیرالمؤمنین تابوت رو یه تنه بلند کرد.... علامه حسن زاده آملی نقل میکنه میگه امیرالمؤمنین صدا زد حسن جان برو سلمان رو خبر کن، سلمان بیاد کمک علی کنه. سلمان میگه تو خونه نشسته دیدم درِ خونه رو میزنن؛ -چه خبره این وقت شب! کیه؟ تا در رو باز کردم دیدم امام حسن سر به دیوار گذاشته؛ سلمان بیا میخوایم مادرمون رو تشییع کنیم. میگه اومدم تو خونه‌ی علی، دیدم چه اوضاعیه؛ بچه‌ها یه طرفن، زینب یه طرف، حسن و حسین یه طرف، یه طرف هم امیرالمؤمنین سرتا پا خونی و سرتا پا خاکی؛ تا چشمش تو چشم سلمان افتاد هم‌دیگه رو بغل کردن: سلمان دیدی چه خاکی به سرم شد، دیدی فاطمه‌‌م رو ازم گرفتن ....* یازهرا .... ____ •┄┅═○◉↭◉○═┅┄•
بسم الله الرحمن الرحیم چند روزی میشود، بی دلبرم میرسدبرگوش آه فاطمه یاد دارم بالگدهای عمر پشت درشد قتلگاه فاطمه میرسد هرشب نوای آه وغم... زیر سقف وسر پناه فاطمه حال حیدر میشودهرشب وخیم... درهوای روی ماه فاطمه رفتی و هرشب نسیمی خسته ام میچکم در عمق اه فاطمه شوهرت هر روز زانو در بغل خیره می ماند به راه فاطمه همسرم از تو برایم یادگار مانده یک چادر سیاه فاطمه می وزد در لانه ام عطر پر مرغ عشق بی گناه فاطمه خودنمایی میکنداین میخ در در میان قتلگاه فاطمه برسر قبرت گذارم صورتم یک تنه هستم سپاه فاطمه درکناره قبر تو با آه وغم مانده یک شب تاصباح فاطمه آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده ام به هوایِ دعای تو همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه های تو خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم از بسکه خالی ست در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو از دستِ گریه هایِ تو راحت شد این محل شِکوه نمی کنند به من از صدای تو دیگر به تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو وحید قاسمی
. عمّار می‌گوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه‌ ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیه‌السلام نگاه می‌کرد و می‌گریست و گاهی به حسن علیه‌السلام. هنگامی‌که به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشک‌هایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامی‌که آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان! عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانه‌نشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آن‌ها سخت است. می‌گوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود: ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است. من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم. او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامی‌که سخن می‌گفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامی‌که راه می رفت مثل رسول خدا راه می‌رفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است. هنگامی‌که او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمی‌کنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند. 📚منابع: انوار العلومة، ص ۲۱۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰ @majmaozakerine
💢 افتخار مادری 🔷 مادری یک افتخار است؛ اینکه شما یک موجودِ انسانی را با زحمت زیاد، چه در درون خودتان، چه در بیرون، در اوایل زندگی‌اش پرورش بدهید، زحماتش را تحمّل کنید، او را به عنوان یک انسان پرورش بدهید، افتخار کوچکی است؟ این خیلی بااهمّیّت است، خیلی باارزش است. 🎙 امام خامنه‌ای مدظله‌العالی؛ ۱۴۰۳/۹/۲۷. 📎 📎 📎 📎
🍃 نـان و خــرمـا و کـمـی شـیر هم آمـد اوّلـیـــن گُـل پــســـرِ هم آمد آب و آیــیـنـہ بـیـاریـد، بـابـا شـــد   نــورِ دلِ آمـد ❤️ 🎊 @ewwmajmamolodi
سحر پنجم 🍃 نـان و خــرمـا و کـمـی شـیر هم آمـد اوّلـیـــن گُـل پــســـرِ هم آمد آب و آیــیـنـہ بـیـاریـد، بـابـا شـــد   نــورِ دلِ آمـد